⭕️طنز جبهه 😅😅
🔻این قسمت: حضور قلب
🌸 دوستی داشتیم که در کربلایی ۴، کربلایی شد. یک روز بین دو نماز سخنرانی میکرد و میگفت به یاد خدا باشید و در نماز حضور قلب داشته باشید و چیزی شما رو به خود مشغول نکنه مثلاً نگید این مهر نماز چرا گرده یا چرا این رنگیه...
بعد از مدتی به او گفتم خدا شهیدت کنه تا الان تو نماز به فکر همه چیز بودم به جز این مطلب و الان این هم بهش اضافه شد. 😂😂😂
✍🏼سیدعلی مروج
🌸⃟😄჻ᭂ࿐✰
#طنز
#خنده_حلال
📌@ashabakharazamani
⚠️ #تلنگر
🔺 تو اینستا ۳۰۰ دوست !
🔺 تو تلگرام ۲۰۰ دوست !!
🔺 توی واتساپ ۱۰۰ دوست !!
🔺 توی ...
⚰️ اما داخل قبر تنهای تنها....!!!!!
📛 پس مراقب باشیم فریبِ دنیا را نخوریم
ای
اهلِ نت📱
بی
اهل بیت ❤️
نشید.
#تلنگر_و_تفکر...
📌@ashabakharazamani
اصحابآخرالزمانیسیدالشهداء🇮🇷
🌸🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸🌸 ❤️سلام بر ابراهیم۱۲۷❤️ معجزه اذان حسین الله کرم در ارتفاعات انار بودي
🌸🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸🌸
❤️سلام بر ابراهیم۱۲۷❤️
جواب داد: ما آمديم و خودمان را اســير كرديم. بقيه نيروها را هم فرستادم عقب، الان تپه خاليه! دوباره با تعجب نگاهش كردم و گفتم: چرا !؟گفت: چون نميخواستند تسليم شوند.
تعجب من بيشتر شد و گفتم: يعني چي؟!
فرمانده عراقي به جاي اينكه جواب من را بدهد پرسيد: اين المؤذن؟!
اين جمله احتياج به ترجمه نداشت. با تعجب گفتم: مؤذن!؟اشك در چشمانش حلقه زد. با گلويي بغض گرفته شروع به صحبت كردو مترجم سريع ترجمه ميكرد: به ما گفته بودند شــما مجوس وآتش پرستيد. به ما گفته بودند براي اسلام
به ايران حمله ميکنيم و با ايرانيها ميجنگيم. باور كنيد همه ما شيعه هستيم.
ما وقتي ميديديم فرماندهان عراقي مشــروب ميخورند و اهل نماز نيســتند
خيلي در جنگيدن با شما ترديد كرديم.
صبح امروز وقتي صداي اذان رزمنده
شما را شــنيدم كه با صداي رسا وبلنداذان ميگفت، تمام بدنم لرزيد. وقتي نام اميرالمؤمنين را آورد با خودم گفتم: تو با برادران خودت ميجنگي.
نكند مثل ماجراي كربلا ...
ديگــر گريه امان صحبت كردن به او نميداد. دقايقــي بعد ادامه داد: براي
همين تصميم گرفتم تسليم شوم و بار گناهم را سنگين تر نكنم. لذا دستور دادم كسي شليك نكند. هوا هم كه روشن شد نيروهايم را جمع كردم و گفتم: من
ميخواهم تسليم ايراني ها شوم. هركس ميخواهد با من بيايد. اين افرادي هم كه با من آمده اند دوستان هم عقيده من هستند. بقيه نيروهايم رفتند عقب.
البته
آن سربازي كه به سمت مؤذن شليك كرد را هم آوردم. اگر دستور بدهيد او را مي كشم. حالا خواهش ميكنم بگو مؤذن زنده است يا نه؟!
مثل آدمهاي گيج و منگ به حرفهاي فرمانده عراقي گوش ميكردم. هيچ
حرفي نميتوانستم بزنم، بعد از مدتي سكوت گفتم:آره، زنده است.
ادامه دارد...❤️
📌@ashabakharazamani
🍃حصن حصین خدا
قطره قطره باران محبتت میبارد روی سرم. ذره ذره هوای عشقت تازه میکند ریههای عاشقیام را. تکه تکه جان میدمی در جسمی که از نامرادیهای روزگار خسته است.
آقا! دنیا بیرحمتر و بیرحمتر از آنی شده که فکرش را میکردم. من از این دنیای بیرحم میترسم. دنیای بیرحمی که خودش را مهربانتر از مادر جلوه میدهد، ترسناکتر از دنیایی است که خوی درندۀ خویش را به عیان نشان میدهد. من گرفتار این دنیا شدهام و دلم پر شده از وحشت.
کاش باران محبتت تندر میبارید و هوای عشقت بیشتر میشد و تنم پیش از این لایق جانی میشد که در آن میدمی.
در برابر این دنیا جز با عشق تو نمیشود دوام آورد. مرا به قلعۀ عشقت راه بده.
شبت بخیر حصن حصین خدا!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
📌@ashabakharazamani
ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِينَ «17اعراف»
سپس از روبرو و از پشت سر و از راست و چپشان بر آنان مىتازم و بيشتر آنان را سپاسگزار نخواهى يافت
❌در حديث مىخوانيم: آن هنگام كه #شيطان سوگند خورد از #چهار_طرف در #كمين انسان باشد تا او را #منحرف يا #متوقّف كند، فرشتگان از روى دلسوزى گفتند: پروردگارا! اين انسان چگونه #رها خواهد شد؟ خداوند فرمود: «دو راه از بالاى سر و پايين باز است و هرگاه دست به دعا بر دارد، يا صورت بر خاك نهد، #گناهان هفتاد سالهاش را مىبخشايم».
#درسهای_قرآنی صفحه152
➖➖➖
🔸استاد قرائتی
📌@ashabakharazamani
بسیجی یعنی
۱.عشق به خوبی ها🌹
۲. باور به نصرت الهی🌹
۳.خدمت بی منت به اسلام و مسلمین🌹
خدایا این سه خصلت را در وجود همه ما زنده بدار
امین🤲🤲
#ایران_قوی
📌@ashabakharazamani
#خاطرات_شهید
●هاشم دو خصوصیت بارز داشت که در کمتر کسی پیدا میشود, دلسوزی و خیرخواهی؛ اگر کسی چیزی از او میخواست تمام سعی و تلاشش را میکرد تا او را به خواستهاش برساند.
●هر کس هر کاری و مشکلی داشت وی اولین کسی بود که پیش قدم میشد. هیچ وقت خودش را دست بالا نمیگرفت اگر مجلس ترحیم برای فردی از اطرافیان برگزار میشد او در صف کمک رسانی حاضر میشد.
●خیلی مرا دوست داشت متفاوت با سایر بچههایم با من رفتار میکرد همیشه دستم را می بوسید سرش را روی پاهایم میگذاشت و میگفت: بوی بهشت را استشمام میکنم.
●خیلی هم دست و دلباز بود هر کجا میرفت برای بچههای خواهر و برادرش و دوستان و همسایهگان هدیه میآورد و از این کارش لذت میبرد.
هاشم عشق به حضرت زینب (س) را به عشق دوقلوی شش ماههاش ترجیح داد
✍روایتی از مادر
#شهید_هاشم_دهقانی_نیا🌷
📌@ashabakharazamani
اصرار بر كنترل کودک براي اينكه دقیقاً
“همانی بشود كه ما می خواهيم”
دو نتيجه در پی خواهد داشت:
🔸يا يك رُبات حرف گوش کن و همیشه تسلیم خواهیم داشت
🔸و یا یک آشوبگر و یاغی که هر مرزی را در می شکند.
نتیجه وسواسها و اصرارهای بی مورد والدین بر آنچه الگوی از پیش ساخته تربیتی خود ساخته اند، این دو مورد است و حد وسطی هم ندارد!
پس اولاً هیچگاه لباس از پیش بریده ای را برای تربیت کودکمان قواره نکنیم...
و ثانیاً روی نسخه های تربیتی خود و دیگران اصرار بیش از اندازه نداشته باشیم...شاید این نسخه متناسب با کودک ما نباشد!
📌@ashabakharazamani
خوشبختتر از آسمان نبود،
آنگاه که هر صبح و شام
چشم مےگشود بر این
#لباس_خاکیها...
پس خرده مگیر،
غبار روزهای پساجنگ را..
شاید دلتنگ لباسهای خاکی شده!
#هفته_بسیج_بر_لباس_خاکیها_مبارک
#ایران_قوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا فلسطینیها زمینهاشون رو فروختن به صهیونیستا؟
🎥 فلسطین
🔰 هر ایرانی تا حالا این شبهه رو شنیده که این فسلطینیا خودشون زمیناشونو فروختن به اسرائیلیا.
اما جالبه که اصلا اینطور نیست، تاریخچه رو ببینید تا هرکی از این به بعد اینو گفت بدونید که طرف خالی میبنده.
#ایران_قوی
📌@ashabakharazamani
✨ﻣﻨﺎﺟﺎت ﺯیبایی از دکتر ﭼﻤﺮان:
ﺧﺪﺍﯾﺎ!🤲
ﺍﺯ ﺑﺪ کردﻥآدﻣﻬﺎﯾﺖ🍂
ﺷﮑﺎﯾﺖداﺷﺘﻢ بهدرﮔﺎﻫﺖ🍃
اﻣﺎ ﺷﮑﺎﯾﺘﻢ ﺭا ﭘﺲ ﻣﯿﮕﯿﺮﻡ🍀
ﻣﻦ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪم 🍁
ﻓﺮﺍﻣﻮش ﮐﺮده ﺑﻮدم ﮐﻪ ﺑﺪﯼ ﺭا ﺧﻠﻖ ﮐﺮدی ﺗﺎ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻥ ﮐﻪ دﻟﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺍﺯ آدﻣﻬﺎیت🌿
ﻧﮕﺎﻫﻢ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ🌟
خدایا شکرت که در کنارم هستی💞
#مناجاتشبانه🌙
#شهیدمصطفیچمران
#تلنگر_و_تفکر...
📌@ashabakharazamani
اصحابآخرالزمانیسیدالشهداء🇮🇷
🌸🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸🌸 ❤️سلام بر ابراهیم۱۲۷❤️ جواب داد: ما آمديم و خودمان را اســير كرديم. بقيه
🌸🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸🌸
❤️سلام بر ابراهیم۱۲۸❤️
باهم از سنگر خارج شديم. رفتيم پيش ابراهيم كه داخل يكي از سنگرهاخوابيده بود. تمام هجده اسير عراقي آمدند و دست ابراهيم را بوسيدند و رفتند. نفر آخر به پاي ابراهيم افتاده بود و گريه ميكرد. ميگفت: من را ببخش، من شليك كردم.
بغض گلوي من را هم گرفته بود. حال عجيبي داشتم. ديگر حواسم به عمليات
و نيروها نبود. ميخواستم اسراي عراقي را به عقب بفرستم که فرمانده عراقي
من را صدا كرد و گفت: آن طرف را نگاه كن. يك گردان كماندوئي و چند تانك قصد پيشروي از آنجا دارند.
بعد ادامه داد: سريعتر برويد و تپه را بگيريد.من هم سريع چند نفراز بچه هاي اندرزگو را فرستادم سمت تپه. با آزاد شدن آن ارتفاع، پاكسازي منطقه انار كامل شد.
گردان كماندويي هم حمله كرد. اما چون ما آمادگي لازم را داشتيم بيشتر نيروهاي آن از بين رفت و حمله آنها ناموفق بود.
روزهاي بعد با انجام عمليات محمدرسول الله در مريوان، فشار ارتش عراق برگيالنغرب كم شد.
به هر حــال عمليات مطلع الفجر به بســياري از اهداف خود دســت يافت.
بسياري از مناطق كشور عزيزمان آزاد شد. هر چند كه سرداراني نظير غلام علي پيچك، جمال تاجيك و حسن بالاش و... در اين عمليات به ديدار يار شتافتند.
ابراهيم چند روز بعد، پس از بهبودي كامل دوباره به گروه ملحق شد. همان
روزاعلام شد: در عمليات مطلع الفجر كه با رمز مقدس يا مهدي(عج) ادركني
انجام شد. بيش از چهارده گردان نيروي مخصوص ارتش عراق از بين رفت.
نزديك به دو هزار كشته و مجروح و دويست اسير از جمله تلفات عراق بود.
همچنين دو فروند هواپيماي دشمن با اجراي آتش خوب بچه ها سقوط كرد.
٭٭٭
از ماجراي مطلع الفجر پنج ســال گذشــت. در زمستان ســال 1365 درگير عمليات كربلای پنج در شلمچه بوديم.
📌@ashabakharazamani