اصحابآخرالزمانیسیدالشهداء🇮🇷
🌹بسم رب الشهدا🌹 🔹قسمت دهم پسرك فلافل فروش(يكي از جوانان مسجد) كار فرهنگي مسجد موسي ابن جعفر بسي
🌹بسم رب الشهدا🌹
🔹قسمت یازدهم
رفاقت ما با اين پسر در حد سلام و عليك بود. تا اينكه يك شب مراسم
يادواره ي شهدا در مسجد برگزار شد. اين اولين يادواره ي شهدا بعد از پايان
دوران دفاع مقدس بود.
در پايان مراسم ديدم همان پسرك فلافل فروش انتهاي مسجد نشسته!
به سيد علي اشاره كردم و گفتم: رفيقت اومده مسجد.
سيد علي تا او را ديد بلند شد و با گرمي از او استقبال كرد. بعد او را در
جمع بچه هاي بسيج وارد كرد و گفت: ايشان دوست صميمي بنده است كه
حاصل زحماتش را بارها نوش جان كرده ايد!
خلاصه كلي گفتيم و خنديديم. بعد سيد علي گفت: چي شد اينطرفا اومدي؟!
او هم با صداقتي كه داشت گفت: داشتم از جلوي مسجد رد ميشدم كه
ديدم مراسم داريد. گفتم بيام ببينم چه خبره كه شما رو ديدم.
سيد علي خنديد و گفت: پس شهدا تو رو دعوت كردن.
بعد با هم شروع كرديم
به جمع آوري وسايل مراسم. يك كلاه آهني مربوط به دوران جنگ بود كه
اين دوست جديد ما با تعجب به آن نگاه مي كرد. سيد علي گفت: اگه دوست داري، بگذار روي سرت.
او هم كلاه رو گذاشت روي سرش و گفت: به من مياد؟
سيد علي هم لبخندي زد و به شوخي گفت: ديگه تموم شد، شهدا براي
هميشه سرت كلاه گذاشتند!
همه خنديديم. اما واقعيت هماني بود كه سيد گفت. اين پسر را گويي شهدا
در همان مراسم انتخاب كردند. پسرك فلافل فروش همان هادي ذوالفقاري بود كه سيد علي مصطفوي او را جذب مسجد كرد و بعدها اسوه و الگوي بچه هاي مسجدي شد.
ادامه دارد...
📌@ashabakharazamani
#قرآن_تفسیر ✨
﴿وَأَنفِقُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ تُلْقُواْ بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ...﴾
📚[بقره: ۱۹۵]
⚜️(و در راه الله انفاق کنید و خود را با دست خود به هلاکت میندازید).
🪶یکی از اسباب گرفتار شدن جوامع به مجازات و عذاب الهی، ترک انفاق در هنگام نیاز است.
#هرروزیک_آیه
📌@ashabakharazamani
مَگُذار تا خَطاب به بی صاحِبی شَویم😭
اندیشه ی بَدان همه نقشِ بَر آب کُن👌✅
السلام علیک یا صاحبنا✋
السلام علیک یا صاحب الزمان✋
#اللهمعجللولیکالفرج🤲
#سلام_صبحگاهی
#یا_صاحب_الزمان
📌@ashabakharazamani
#تربیت_کودک
⚠️ والدين بارها و بارها ادب را با بى ادبى و بى احترامى به كودک ياد می دهند.
❌ وقتى كودک فراموش می كند كه بگويد "متشكرم" والدين آن را در حضور ديگران به او گوشزد ميكنند، اين كار خودش بى احترامى است.
❌ والدين شتابان به فرزندشان يادآورى می كنند كه بگويد "خداحافظ" حتى قبل از آنكه خودشان خداحافظى كرده باشند.
❌ وقتى كودكان گفتگوى بزرگترها را قطع ميكنند، بزرگترها معمولا با خشم و عصبانيت واكنش نشان می دهند "بى ادب نباش، حرف كسى را قطع كردن بى ادبى است."
با اين حال قطع كردن صحبت قطع كننده هم بى ادبى است.
📣 والدين نبايد در روش ادب كردن كودک خودشان هم بى ادب باشند.
#فرزنداوری
#فرزندپروری
📌@ashabakharazamani
🔴انقلاب ما
❎اگر دوم خرداد و شریعتی و ویرانی آبادان (خوزستان) دارد😑
✅سوم خرداد و احمد کاظمی ها و آزادسازی خرمشهر هم دارد
👈دستِ خودمان بود
👌کدام راه را برویم... ✅
#تبین_اساس_کارماست
#جهادتبین
📌@ashabakharazamani
اصحابآخرالزمانیسیدالشهداء🇮🇷
🌹بسم رب الشهدا🌹 🔹قسمت یازدهم رفاقت ما با اين پسر در حد سلام و عليك بود. تا اينكه يك شب مراسم ياد
🌹بسم رب الشهدا🌹
🔹قسمت دوازدهم
جانم فدای سید علی:
🌹بسم رب الشهدا🌹
🔹قسمت دوازدهم وسیزدهم
جواديین
(پيمان عزيز)
توي خيابان شهيد عجب گل پشت مسجد مغازه ي فلافل فروشي داشتم. ما
اصالتاً ايراني هستيم اما پدر و مادرم متولد شهركاظمين مي باشند. براي همين
نام مقدس جواديین را كه به دو امام شهر كاظمين گفته مي شود، براي
مغازه انتخاب كردم.
هميشه در زندگي سعي مي كنم با مشتريانم خوب برخورد كنم. با آنها صحبت كرده و حال و احوال ميكنم.
سال 1383 بود كه يك بچه مدرسه اي، مرتب به مغازه ي من مي آمد و
فلافل مي خورد. اين پسر نامش هادي و عاشق سس فرانسوي بود.
نوجوان خنده رو و شاد و پرانرژي نشان مي داد.
من هم هر روز با او
مثل ديگران سلام و عليك مي كردم. يك روز به من گفت: آقا پيمان، من ميتونم بيام پيش شما كار كنم و فلافل ساختن را ياد بگيرم. گفتم: مغازه متعلق به شماست، بيا.
از فردا هر روز به مغازه مي آمد. خيلي سريع كار را ياد گرفت و استادكار
شد. چون داخل مغازه ی من همه جور آدمي رفت و آمد داشتند، من چند بار او
را امتحان كردم، دست و دلش خيلي پاك بود.
خيالم راحت بود و حتي دخل و پول هاي مغازه را در اختيار او مي گذاشتم.
در ميان افراد زيادي كه پيش من كار كردند هادي خيلي متفاوت بود؛
انسان کاري، با ادب، خوش برخورد و از طرفي خيلي شاد و خنده رو بود.
كسي از همراهي با او خسته نميشد.
با اينكه در سنين بلوغ بود، اما نديدم به دختر و ناموس مردم نگاه كند. باطن
پاك او براي همه نمايان بود.من در خانواده ایي مذهبي بزرگ شده ام. در مواقع بيکاري از قرآن و نهجالبلاغه با او حرف مي زدم. از مراجع تقليد و علما حرف مي زديم. او هم زمينه ي مذهبي خوبي داشت. در اين مسائل با يكديگر هم كلام مي شديم.
يادم هست به برخي مسائل ديني به خوبي مسلط بود. ايام محرم را در هيئت
حاج حسين سازور كار ميكرد.مدتي بعد مدارس باز شد. من فكر كردم كه هادي فقط در تابستان ميخواهد كار كند، اما او كار را ادامه داد!
فهميدم كه ترك تحصيل كرده. با او صحبت كردم كه درس را هر طور شده ادامه دهد، اما او تجديد آورده بود و اصرار داشت ترك تحصيل كند.
كار را در فلافل فروشي ادامه داد. هر وقت مي خواستم به او حقوق بدهم
نمي گرفت، مي گفت من آمده ام پيش شما كار ياد بگيرم. اما به زور مبلغي را
در جيب او مي گذاشتم.
مدتي بعد متوجه شدم كه با سيد علي مصطفوي رفيق شده، گفتم با خوب
پسري رفيق شدي.هادي بعد از آن بيشتر مواقع در مسجد بود. بعد هم از پيش ما رفت و در بازار مشغول كار شد.اما مرتب با دوستانش به سراغ ما مي آمد و خودش مشغول درست کردن فلافل مي شد.
ادامه دارد...
📌@ashabakharazamani
بسم الله
«گمان ما و آنچه حقیقت است»
✳️خیلی گمان نبردهایم دین چیزی برای دنیایمان دارد.
✳️بیشترگمان کردهایم دعوت به نمازشب یا نماز اول وقت یاهرچیز دیگر، مربوط به ثوابی است در نسیهی قیامت اگر نصیبمان شود.
✳️یانهایتا باعث میشود لعنت خدا به دور باشد از ما وفرزندان و زندگیمان.
یا..
کمترگمان بردهایم خداوند در پس قوانین تشریعیش، ما را باتکوین جهان آشنا کرده و همانطور که حالا کم کم علم چندین قرنی بشری، به یافتههایی از فواید نماز وروزه برای صحت بدن، پی برده، بیشتر آن هنوز نشناخته باقی مانده.
✳️مثلا همین تسبیحات سادهی بعد ازنماز،
دعوت به سحرخیزی، دعوت به دوری از موسیقی و هر مخدری که عقل بزداید.
✳️مثلا همین حرام بودن غیبت و تهمت که زندکی اجتماعی را ممکن می، کند.
✳️اگرباورمان این باشد که آثار وضعی حجاب، به سبب تکوین، باعث ارامش روحی و وقار در چشم دیگران میشود. یا مثلا سحرخیزی، گام بلندی برای کنترل ذهن، همگامی با بیداری جهان و خیزش موجودات است،
🔅یا مثلا نمازشب، بیش از آثار صرفا معنوی، سبب ارامش، تنظیم جسم وروح، پاکسازی از خیالات بد میشود،
آن وقت ✅خیلی بیشتر،
✅ با اعتقادتر،
✅مومنانهتر
✅وپرانگیزهتر،
دین را دوست میداشتیم و ابعاد زندگیمان را با آن تنظیم میکردیم.
✅حلال وحرامهای فراتر از مرز دین، خلق نمی کردیم و دین عریان حقیقی بهدور از منیت را توتیای چشم میکردیم وبه نسل آینده می فهماندیم:
🔅خدای ما،
🔅خالق ما،
دینش را نه به سبب سختی زندگی ما،
بلکه به سبب همراهی بیشتر ما با خلقت،
برمانازل کرده و دین در واقع رمز و رازیست برای حیات بهتر بر زمین و دنیای ناشناختهای که هرچه بیشتر از آن میداند، بیشتر میفهمد که چیزی نمیداند.
#سبک_زندگی
#دین
#شبهات
@zedbanoo
✍... چوپان گله گوسفندان را به آغل برد
و همه درهای آن را بست..
چون گرگهای گرسنه سر رسیدند
درها را بسته یافتند
و از رسیدن به گوسفندان ناامید شدند
برگشتند تا نقشه ای برای بیرون آمدن گوسفندان از آغل پیدا کنند.❗️
⭕️ سرانجام ، گرگ ها به این نتیجه رسیدند، که راه چاره ...
برپایی تظاهراتی جلوی خانه چوپان است
که در آن آزادی گوسفندان را فریاد بزنند !!!
گرگها تظاهرات طولانی را برپا کردند
و به دور آغل چرخیدند
چون گوسفندان فریاد گرگها را شنیدند،
که از آزادی و حقوق شان دفاع میکنند...!!!
برانگیخته شدند و به آنها پیوستند...!!!
آنها شروع به انهدام دیوارها و درهای آغل
با شاخ های شان کردند❗️
⭕️ تا این که دیوارها شکسته شد
و درها باز گردید
و همگی آزاد شدند
گوسفندان به صحرا گریختند
و گرگها پشت سرشان دویدند❗️
چوپان صدا می زد
و گاهی فریاد می کشید
و گاهی عصایش را پرتاب میکرد
تا بلکه جلوی شان را بگیرد
اما هیچ فایده ای دستگیرش نشد
گرگها گوسفندان را
در صحرایی بدون چوپان و نگهبان یافتند
آن شب ...
شبی تاریک برای گوسفندان آزاد و رها بود
و شبی اشتها آور ...
برای گرگهای به کمین نشسته !!!
⭕️ روز بعد ...
چون چوپان به صحرایی که گوسفندان ؛ در آن آزادی خود را بدست آورده بودند رسید ...
جز لاشه پاره پاره گوسفندان را ندید.... ❗️
〰🌱〰🌱〰🌱〰🌱〰🌱〰🌱〰🌱
🍃حضرت مشکل گشا
با این که حرف زیاد است برای گفتن و دل پر است از ناگفتهها؛ ولی گاهی میمانم که دربارۀ کدام یک از دردهای پیدا و پنهانم با تو سخن بگویم.
دست روی هر کدام که میگذارم، باقی دردها صدایشان بالا میرود. دردهایم که یکی دو تا نیستند. هنوز یکی درمان نشده، درد روی درد میآید.
آقا!کاش مرا به درد عشق مبتلا میکردی تا دیگر دردهای روی هم انباشته، توان مشغول کردن من را پیدا نمیکردند!
عاشق نیستم که این قدر دردها گرفتارم میکنند و این همان درد اعظم است. از این درد هم به قدری با تو سخن گفتهام که دیگر شرم دارم از آن حرفی بزنم.
تو باید چه میکردی که من عاشق بشوم و نکردی؟ و من باید چه میکردم برای اثبات عاشق نبودنم که نکردم؟ این، از درد عاشق نبودنم بزرگتر است. به این جا که میرسم زبانم بند میآید.
شبت بخیر حضرت مشکلگشا!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
📌@ashabakharazamani
#قرآن
✨إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ(۱۵۹)
✨خدا توکل کنندگان
✨را دوست دارد.(۱۵۹)
📚#سوره مبارکه آل عمران
✍#آیه۱۵۹
#هروزیک_آیه
📌@ashabakharazamani
🌸دفترصبح
✨از سطری شروع میشود
🌸كه بنام بزرگ تو تكيه كرده است
✨به نام تو ای خدایِ صبح …
🌸ای خدایِ روشنی …
✨ای خدایِ زندگی ...
🌸هر صبح
✨آغازی ست برای رسیدن به تو👌✅
🌸یاریمان کن 🤲
✨رها از اتفاقاتِ تلخِ گذشته 😭
🌸روزمان را شیرین و
✨لذت بخش سپری کنیم😍
🌸 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم
✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو🤲
#نیایش_صبحگاهی
📌@ashabakharazamani
خرم آن شهر که در
کشور دل جادارد❤️
کوچه ای پر زگل لاله حمرا دارد🥀🥀🥀
سوم خرداد یادآور
دلاورمردی های رزمندگان✅
اسلام در فتح غرورآفرین👌
خرمشهر قهرمان مبارک باد✅
📌@ashabakharazamani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺سالروز حماسه فتح خرمشهر مبارک
🌹صوت کمتر شنیده شده از نخستین پیام بیسیم شهید حاج احمد کاظمی به قرارگاه فتح، هنگام ورود رزمندگان به خرمشهر
#سوم_خردادماه
#آزادسازی_خرمشهر
📌@ashabakharazamani
🌹یاد کنیم از شهید محمد جهان آرا
♦️وقتی خرمشهر آزاد شدش جایش خالی بود...
❗️❗️⚠️⚠️⚠️❗️❗️
داری تو آشپرخونه👩🍳👨🍳 غذا درست میکنی🥘
داری تو خونه جارو میزنی خونه رو
داری گردگیری میکنی وسایل خونه رو
میری سرکار تا یه لقمه حلال بیاری سر سفره زن و بچه ات
نیت کن برای محبین اهل بیت (علیهم السلام) انجام میدی❇️
به همین سادگی👌 میشه خوب بود 😊نیت خدمت به خلق خدا رو کرد و زندگی رو با رنگ خدایی دید و اداره کرد✅
#یادمون_باشه
#تلنگروتفکر
#سبک_زندگی
📌@ashabakharazamani