eitaa logo
اصحاب‌آخرالزمانی‌سیدالشهداء🇮🇷
145 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
2.6هزار ویدیو
50 فایل
کانون فرهنگی هنری شهید سید مرتضی آوینی
مشاهده در ایتا
دانلود
•••📖 📚 _بیست 🍃آخرین عکس 🍃 من آخرین لحظه که را دیدم، چند ساعت قبل از شهادتش بود. یک حالت جوانی در وی دیدم. او بسیار صبور بود. تا کسی به این شهید نزدیک نمی‌شد، پی به نمی‌برد. من در دوران دفاع مقدس زیاد نزدیکش نبودم؛ اما در سوریه توفیق شد از نزدیک با ایشان آشنا شوم. حاج قاسم افزود: "در لحظه آخر که شهید همدانی را دیدم، تکان خوردم. احساس کردم او از شهادت خود است. بعداً وقتی با خانواده‌اش صحبت کردم، یقین پیدا کردم که واقعاً از شهادت خود مطلع بود. با خنده به من گفت: "بیا عکسی بگیریم، شاید عکس ما باشد." وقتی این حرف را زد، تکان خوردم." 🍃وقتی برگشت🍃 داعش به دروازه های اربیل رسیده بود و بیم آن می‌رفت که شهر عن‌غریب اشغال شود. بارزانی می‌گوید: "من پس از حمله داعش با آمریکایی‌ها، ترکیه، انگلیس، فرانسه و حتی عربستان تماس گرفتم. همه مقامات این کشورها در جواب گفتند فعلاً هیچ کمکی نمی توانند بکنند." بارزانی چنین ادامه می دهد: "من فورا با تماس گرفتم و به آنها صریحا گفتم شهر در حال سقوط است. اگر نمی توانید کمکی کنید، ما شهر را تخلیه می‌کنیم. مقامات ایرانی شماره تماس قاسم سلیمانی را به من دادند و گفتند " نماینده تام‌الاختیار ما در مبارزه با داعش است." سریع با حاج‌قاسم تماس گرفتم و اوضاع را دقیقاً شرح دادم. ایشان به من گفت: "من فردا، بعد از نماز صبح، اردبیل هستم." به او گفتم: "فردا دیر است. همین حالا بیایید." گفت: ....... ادامه دارد....🖇 📚 📌 @ashabakharazamani
•••📖 📚 _بیست و پنج 🍃 جلسه با مدافعان ‌حرم🍃 همه با هم صحبت می کنند، در باز می شود و فرمانده بزرگ وارد می‌شود. با همان لبخند همیشگی با یکایک افراد احوالپرسی می کند. دقایقی به گفتگوی خودمانی سپری می‌شود تا اینکه حاج قاسم جلسه را رسماً آغاز می کند. هنوز در مقدمات بحث است که می‌گوید: "همه بنویسید، هرچه می‌گویم !" همیشه نکات را می نوشتیم؛ ولی حاجی این بار تاکید بر نوشتن کل مطالب داشت. گفت و گفت....، از پنج سال آینده، از برنامه تک تک گروه های مقاومت در پنج سال بعد، از شیوه تعامل با یکدیگر...، کاغذها پر می‌شد و کاغذ بعدی. سابقه نداشت این حجم مطالب برای یک جلسه. آن‌هایی که با حاجی کار کردند می دانند که در وقت کار و جلسات، است و اجازه قطع کردن صحبت هایش را نمی‌دهد؛ اما آن روز این‌گونه نبود بارها صحبتش قطع شد؛ ولی با آرامش گفت: "عجله نکنید، بگذارید حرف من تمام شود..." 🍃آخرین دیدار حاج قاسم با 🍃 حاجی از بیروت به دمشق برگشت. شخص همراهش می گفت که حاجی فقط ساعتی با سید حسن دیدار کرد و خداحافظی کردند. حاجی اعلام کرد امشب عازم است و هماهنگی هایی انجام شود. سکوت شد. یکی گفت: "حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلاً نروید!" حاج قاسم با لبخند گفت: " شهید بشوم!" باب صحبت باز شد و هر کسی حرفی زد: "شهادت که افتخار است، رفتن شما برای ما فاجعه است! حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم." اما حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد. خیلی آرام و شمرده‌شمرده گفت: "میوه وقتی می رسد، باید بچیندش. میوه رسیده اگر روی درخت بماند، پوسیده می شود و خودش می افتد!" بعد نگاهش را بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضی ها اشاره کرد: "این هم است، این هم رسیده است..." 🍃آخرین حاج قاسم دو ساعت قبل از شهادت🍃 "الهی لا تکلنی" مرا بپذیر. خداوندا عاشق دیدارتم، همان دیداری که موسی را ناتوان از ایستادن و نفس کشیدن نمود. خداوندا مرا بپذیر!(عکس دست‌نوشته شهید در زیر پست قابل مشاهده است.) ادامه دارد....🖇 📚 📌 @ashabakharazamani