عن مفضل بن عمر قال: سمعت أبا عبد الله (عليه السلام) يقول:
لِصاحب هذا الأمر غيبتان: إحداهما يرجع منها إلى أهله و الأخرى يقال: هلك، في أي واد سلک، قلت: كيف نصنع إذا كان كذلك؟ قال: إذا ادعاها مدع فاسألوه عن أشياء يجيب فيها مثله.
مفضل عمر گفت: از حضرت صادق (علیه السلام) شنیدم که میفرماید:
برای صاحب الأمر (عليه السلام) دو غیبت است در یکی از آن دو به سوی خانواده اش باز می گردد و در دیگری گفته می شود او مرده در شکاف کدام کوه افتاده؟ من عرض کردم وقتی چنین شد ما چه کنیم؟ فرمودند: وقتی مدعی ای آن را ادعا کرد از او درباره چیزهایی بپرسید تا مانند امام پاسخ گوید.
اصول کافی، مرحوم کلینی، ج ۲، باب ۱۶، ص ۱۳۰-۱۳۱، ح ۲۰
#یادآور روز سی و یکم نماز برای ظهور
#دوره_دوم
@ashabolyamin
عن ابن أبي يعفور قال: سمعت أبا عبد الله (عليه السلام) يقول:
ويلٌ لِطُغاة العَرَب، مِن أَمرٍ قَد اِقتَرب، قلتُ: جَعَلتُ فِداك كَم مَعَ القائِمِ مِنَ العَرَب؟ قالَ: نَفَرٌ يَسير. قُلتُ: وَ الله إن مَن يَصِفُ هذا الأَمرِ مِنهُمُ الكَثير، قالَ: لا بُدَّ لِلنّاسِ مِن أن يَمخَصوا وَ يَميزوا وَ يَغَربَلوا وَ يَستَخرِجُ في الغَربالِ خَلقٌ كَثيرٌ.
ابن ابی یعفور گفته است از حضرت صادق (علیه السلام) شنیدم که می فرماید:
وای بر سرکشان عرب از امری که نزدیک شده است. من عرض کردم: جانم به فدایت چند نفر عرب همراه قائم (علیه السلام) خواهند بود؟ فرمود: آنان اندکند. من گفتم: به خدا سوگند، بسیاری از آنان درباره این امر سخن میگویند. فرمود: مردم به ناچار باید آزمایش شده، جدا شده و غربال شوند و مردم زیادی از غربال بیرون میریزند.
اصول کافی، مرحوم کلینی، ج ۲، باب ۱۹، ص ۲۰۲-۲۰۳، ح ۲
#یادآور روز سی و دوم نماز برای ظهور
#دوره_دوم
@ashabolyamin
الإمامُ الكاظمُ (عليه السلام) في قَولِه تَعالى : «يُحْيِي الأَرْضَ بَعدَ مَوتِها»:
لَيسَ يُحيِيها بِالقَطْرِ، و لكِنْ يَبعَثُ اللّه ُ رِجالاً فيُحيُونَ العَدلَ فتَحيا الأرضُ لإحياءِ العَدلِ، و لاَءقامَةُ الحَدِّ للّه ِِ أنفَعُ في الأرضِ مِنَ القَطرِ أربَعينَ صَباحا
امام كاظم (عليه السلام) درباره آيه «زمين را بعد از مرگش زنده مى كند» فرمود:
منظور زنده كردن زمين با باران نيست، بلكه خداوند مردانى را مى فرستد كه عدالت را زنده مى كنند و با زنده شدن عدالت، زمين نيز زنده مى شود. هر آينه، بر پا داشتن حدود (احكام) خدا در روى زمين، از باران چهل روز سودمندتر است.
اصول کافی، مرحوم کلینی، ج ۷، ص ۱۷۴، ح ۲
#یادآور روز سی و سوم نماز برای ظهور
#دوره_دوم
@ashabolyamin
«امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)»:
قُلُوبُنا اَوْعِیَةٌ لِمَشِیَّةِ اللّهِ، فَاِذا شاءَ شِئْنا، وَاللّهُ یَقُولُ: وَ ما تَشاؤُونَ اِلاّ اَنْ یَشاءَ اللّهُ*
دلهای ما ظروفی برای خواست خداوند است. اگر خدا چیزی را اراده کند و بخواهد، ما نیز اراده کرده، خواهیم خواست. خداوند متعال میفرماید: و شما نمیخواهید مگر این که خداوند بخواهد.*
*سوره تکویر، آیه ۲۹
الغیبه، طوسی، فصل ۲، ص ۴۴۰، ح ۲۱۶
#یادآور روز سی و چهارم نماز برای ظهور
#دوره_دوم
@ashabolyamin
ـ «امام محمدباقر (علیهالسلام)»:
هوَ وَ اللهِ المُضطَرُّ فیكتابِ اللهِ وَ هُوَ قَولُ اللهِ «أَمَّن یُجیبُ المُضطَرَّ اذا دعاهُ وَ یَكَشِفُ السُّوءَ» وَ یَجعَلُكُمْ خُلفاءَ الأَرض
به خدا سوگند که او (مهدی (علیهالسلام)) مضطر (حقیقی) است که در کتاب خدا آمده میفرماید: اَمَّن یجیب المضطر اذ ادعاه و یکشف السوء
بحارالانوار، ج ۵۲، ص ٣۴۱
#یادآور روز سی و ششم نماز برای ظهور
#دوره_دوم
@ashabolyamin
علی بن ابی طالب (علیه السلام) نقل می كند كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
المهدی منّا اهل البیت، یصلح الله أمره فی لیلة
مهدی از ما اهل بیت است. خداوند امر او را در یك شب اصلاح خواهد نمود.
کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ج ۱، باب ۶، ص ۱۳۲، حدیث ۴
#یادآور روز سی و هفتم نماز برای ظهور
#دوره_دوم
@ashabolyamin
روايات ابقع و اصهب
بسم الله الرحمن الرحیم ـ الحمدلله رب العالمین وصلی الله علی محمد و اله الطاهرین سیما امام زماننا روحی وارواح من سواه لتراب مقدمه الفداه
بحث ما بررسی روایت جابر بن یزید جعفی بود از امام باقر علیه السلام راجع به صیحه و ندای آسمانی. در این روایت نکاتی بود شایسته تامل و دقت بیشتر. یکی از آن مطالب و موضوعاتی که در این روایت آمده قضیه ابقع و اصهب بود که ما در یکی از جلسات مقداری بحث کردیم ولی بعضی از فضلای درس درخواستشان این بود که قدری بیشتر راجع به اصهب و ابقع بحث شود، همانطور که سال گذشته به مناسبت بحث سفیانی راجع به شیصبانی نیز یک بحث گسترده و مستوفائی شد. لذا هرچند محور بحث ما ندای آسمانی است و باید حول آن بحث کنیم ولی چون در روایت مورد بحث ما این دو مطلب نیز آمده آنها را نیز بحث میکنیم.
بررسی روایات ابقع و اصهب:
عمده روایات در این باب چهار روایت است:
روایت اول:
این روایت را مرحوم شیخ طوسی درکتاب شریف الغیبة از عمار یاسر از طریق عامه نقل میکند:
قرقارة عن نصر بن الليث المروزي عن ابن طلحة الجحدري قال حدثنا عبد الله بن لهيعة عن أبي زرعة عن عبد الله بن رزين عن عمار بن ياسر أنه قال إن دولة أهل بيت نبيكم في آخر الزمان و لها أمارات فإذا رأيتم فالزموا الأرض و كفوا حتى تجيء أماراتها، فإذا استثارت عليكم الروم و الترك و جهزت الجيوش و مات خليفتكم الذي يجمع الأموال و استخلف بعده رجل صحيح فيخلع بعد سنين من بيعته و يأتي هلاك ملكهم من حيث بدأ و يتخالف الترك و الروم و تكثر الحروب في الأرض و ينادي مناد من سور دمشق ويل لأهل الأرض من شر قد اقترب و يخسف بغربي مسجدها حتى يخر حائطها و يظهر ثلاثة نفر بالشام كلهم يطلب الملك رجل أبقع و رجل أصهب و رجل من أهل بيت أبي سفيان يخرج في كلب و يحضر الناس بدمشق و يخرج أهل الغرب إلى مصر. فإذا دخلوا فتلك إمارة السفياني و يخرج قبل ذلك من يدعو لآل محمد ع و تنزل الترك الحيرة و تنزل الروم فلسطين و يسبق عبد الله حتى يلتقي جنودهما بقرقيسياء على النهر و يكون قتال عظيم و يسير صاحب المغرب فيقتل الرجال و يسبي النساء ثم يرجع في قيس حتى ينزل الجزيرة السفياني فيسبق اليماني فيقتل و يحوز السفياني ما جمعوا. ثم يسير إلى الكوفة فيقتل أعوان آل محمد ص و يقتل رجلا من مسميهم ثم يخرج المهدي على لوائه شعيب بن صالح و إذا رأى أهل الشام قد اجتمع أمرها على ابن أبي سفيان فألحقوا بمكة فعند ذلك تقتل النفس الزكية و أخوه بمكة ضيعة فينادي مناد من السماء أيها الناس إن أميركم فلان و ذلك هو المهدي الذي يملأ الأرض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا.[۱]
این روایت مفصل حوادث دمشق را بیان کرده و میفرماید: یظهر ثلاثة نفر بالشام، سه شخص، سه گروه یا سه جریان در شام ظهور و قیام میکنند، کلهم یطلب الملک، رجل ابقع، رجل اصهب و رجل من اهل بیت ابی سفیان.
البته این روایت از نظر سند مشکل دارد.
درس مهدویت استاد طبسی
#بخش_اول
#یادآور روز سی و هشتم نماز برای ظهور
#دوره_دوم
@ashabolyamin
روایت دوم:
روایت دوم روایت جابر است که بعضیها از چند کتاب آن را نقل میکنند به گمان اینکه چند روایت است در حالی که یک روایت بیشتر نیست. روایت جابر جعفی همان است که ما از نعمانی نقل کرده و بحث میکنیم. این روایت را مرحوم عیاشی و مرحوم مفید در کتاب ارشاد و اختصاص نقل کرده که ما مدارکش را قبلا بیان کردیم.
در این روایت دارد که:
و اهل الشام یختلفون عند ذلک علی ثلاث رایات الاصهب، الابقع والسفیانی؛ یعنی همین روایتی که ما بحث میکنیم.
روایت سوم:
روایتی است که مرحوم سید علی ابن عبد الحمید البته به نقل سرور اهل الایمان آن را از جابر از امام صادق علیه السلام نقل میکند که: الزم الارض ولا تحرک... این روایت از امام صادق علیه السلام نقل شده ولی همان است که ما از مرحوم نعمانی از امام باقر علیه السلام نقل کردیم. که به نظر ما ایندو روایت یک روایت بوده و شاید سهو القلمی صورت گرفته شده که آنها را دو روایت پنداشتهاند. پس تا اینجا در حقیقت جمعاً دو روایت داریم.
روایت چهارم:
روایتی است که مرحوم ابن طاووس از ملاحم ابن حماد نقل میکند. سند این روایت مشکل داشته ولی باز به جابر جعفی از امام باقر علیه السلام منتهی میشود.
اذا بلغ العباسی خراسان طلع من بالمشرق القرن ذوالشَفاء[۲]... وکان اول ما طلع امر الله بهلاک قوم نوح حین غرّقهم و طلع فی زمان ابراهیم حین القوه فی النار و حین هلک الله فرعون... و یکون طلوعه بعد انكساف للشمس و القمر و لایلبثون حتی یظهر الابقع بمصر.[۳]
وارد بحث سندی و دلالی نمیشویم و فقط شاهد بحث را بیان میکنیم. این روایت را مرحوم سید ابن طاووس در کتاب الملاحم و الفتن صفحه ۱۰۴ نقل میکند. طریق آن عامی بوده ولی منتهی به جابر از امام باقر علیه السلام میشود که وقتی از مشرق قرن ذوالشفاء طالع شد بعد از آن انکساف شمس و قمر است و به فاصله کوتاه بعد از آن شخصی در مصر به نام ابقع سر در میآورد.
درس مهدویت استاد طبسی
#بخش_دوم
#یادآور روز سی و نهم نماز برای ظهور
#دوره_دوم
@ashabolyamin
روایت پنجم:
روایت پنجم روایت سرور اهل ایمان از امام باقر علیه السلام است:
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْإِيَادِيِّ رَفَعَهُ إِلَى بُرَيْدٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: يَا بُرَيْدُ اتَّقِ جَمْعَ الْأَصْهَبِ قُلْتُ وَ مَا الْأَصْهَبُ قَالَ الْأَبْقَعُ قُلْتُ وَ مَا الْأَبْقَعُ قَالَ الْأَبْرَصُ وَ اتَّقِ السُّفْيَانِيَّ وَ اتَّقِ الشَّرِيدَيْنِ مِنْ وُلْدِ فُلَانٍ يَأْتِيَانِ مَكَّةَ يَقْسِمَانِ بِهَا الْأَمْوَالَ يَتَشَبَّهَانِ بِالْقَائِمِ عجالله تعالی فرجه الشریف وَ اتَّقِ الشُّذَّاذَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ قُلْتُ وَ يُرِيدُ بِالشُّذَّاذِ الزَّيْدِيَّةَ لِضَعْفِ مَقَالَتِهِمْ وَ أَمَّا كَوْنُهُمْ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ لِأَنَّهُمْ مِنْ بَنِي فَاطِمَةَ[۴]
حضرت در این روایت میفرمایند: ای برید مواظب باش و اینها را تایید نکن. طبق این روایت، برید از امام سوال میکند و ما الاصهب؟ و ایشان تطبیق بر ابقع میکنند. مجددا میپرسد و ما الابقع؟ امام فرمودند: الابرص. پس ابقع، اصهب و ابرص كسي است که دچار گرفتاری و مرض پيسي شده است سپس امام میفرمایند: از سفیانی و شریدین پرهیز کن.
روایت ششم:
مرحوم سید ابن طاووس در صفحه ۸۰ از کتاب ملاحم این روایت را نقل میکند.
قال: حدثنا عبدالله بن مروان عن ارطاة عن تبیع[۵]عن ابن امرئة کعب عن کعب قال: ملک بنی امیه مئتان[۶] لایذهب ملکهم حتی... و خلع خلیفة منهم فیقتل و یقبل حمار الجزیرة الاصهب. ثم تتم ملکهم حمار جزیره یک طایفه اند که ذنب الحمار مروان[۷] به آنها گفته میشوند که طرفداران اصهب هستند که از جزیره حرکت میکنند. در اینجا میفرماید: و یقبل حمار الجزیرة الاصهب سپس بر خود مروان تطبیق میدهد. اگر این حرف کعب صحیح باشد دیگر ربطی به آخر الزمان و اصهب ندارد.
روایت هفتم:
ابن طاووس روایت[۸] دیگری را از نعیم نقل میکند.فی ما ذکره نعیم من علامة المهدی بهلاک بنی جعفر و بنی العباس که اسطبی از کعب نقل میکند:
اذا دارت رحی بین بنی عباس ربط اصحاب رایات سود خیولهم بزیتن الشام اصحاب و یهلک الله لهم الاصهب و یقتله و عامة اهل بیته فلا یبقی اموی منهم الا حارب.[۹] البته سقوط امویین جزء علامات ظهور است اما لازم نیست با خود ذو علامت که ظهور است، مقارن باشد.
عمده روایت همان روایت نعمانی است که به چند طریق مرحوم نعمانی آن را نقل کرده و ما نیزآنرا بیان کردیم و گویا تلقی به قبول شده و هرکس روایات مهدوی را نقل کرده این روایت را نیز به خصوص نقل کرده است.
پس از این روایت و برخی روایات دیگر چنین استفاده میشود که سه جریان در شام خواهد بود یک جریان رایة الابقع، دیگری رایة الاصهب و دیگری رایة السفیانی
از این روایت ما این استفاده را میکنیم که سفیانی ابتداء با ابقع درگیر شده بعد از آن با اصهب درگیر میشود و بعد از کشتن ایندو (تازه) جریان قرقیسیا شروع شده و سفیانی وارد آن معرکه میشود.
درس مهدویت استاد طبسی
#بخش_سوم
#یادآور روز چهلم نماز برای ظهور
#دوره_دوم
@ashabolyamin
ضمن تبریک اعیاد شعبانیه
ممنونم از همراهیتون
این دوره هم به لطف خدا تموم شد
ان شالله دوره سوم رو از روز نیمه شعبان شروع میکنیم که برکت روز میلاد هم همراهمون و دعای حضرت دلگرمیمون باشه
وعده ما روز نیمه شعبان برابر با ۶ اسفند تا روز ۱۶ فروردین
#دوره_سوم
سوال: ابقع کیست؟ و از کجا سر درآورده و اصلا ابقع یعنی چه؟
ابقع در لغت:
ابقع در لغت به چند معنا آمده است:
۱. کسی که رنگش سواد مایل به بیاض باشد، ابقع است.
۲. ابقع طبق برخی نقلها به کسی گویند که در سینه اش سفیدی است.
۳. ابقع یعنی کسی که گرفتار بیماری برص است.
۴. کسی که در نسلش اختلاف باشد، کمن ولد من بین ابیض و اسود به عبارتی کسی که دو رگه باشد.
۵. اینکه به احتمال بعید بگوئیم، ابقع اشاره به فرم و رنگ خاص لباس آن شخص دارد، کما اینکه افراد لشگرها هرکدام فرم خاصی دارند.
۶. یا اینکه بگوئیم مقصود اهل غرب هستند، چون غربیها هستند که رنگشان الابیض و الاشهب است. یعنی همان رنگ پوست غربی ها؛ البته همه اینها گفته شده
۷. گاهی نیز از ابقع تعبیر به اشهب هم شده است.
ابقع و مکان خروج او:
این شخص که با لقب یا کنایه از او نام برده شده از کجاست؟ از مجموع این روایات استفاده میشود که خروج ابقع از مصر است. و در روایتی از ابن مسعود که عبدالرزاق آن را در مصنف خویش ذکر کرده است و راجع به آن بحث سندی نمی کنیم آمده است.[۱۰]
عبد الرزاق در ج ۱۱ ص ۳۸۰ این مطلب را از ابن مسعود نقل میکند.[۱۱] که:
اذا اجتمعت الترک و الروم و خسف بقریة دمشق و سقط طائفة من غربی مسجدها رفع بالشام ثلاث رایات الابقع والاصهب و السفیانی... و یحصر بدمشق رجل یقتل و من معه و یخرج رجلان من بنی سفیان و یکون الظفر للثانی (شاهد کلام ما:) فاذا اقبلت «مادة» الابقع من مصر ظفر السفیانی بجیش علیهم.
ماده در اينجا ممکن است به معنای اصل یا ریشه باشد و ممکن است از ماده مدد به معنای نیروهای کمکی ابقع از مصر باشد، یا اینکه خود ابقع از مصر است. اما روایاتی داشتیم که خود ابقع را از مصر گفته بودند. ابن حماد از علی علیه السلام نقل میکند که فیخرج السفیانی من الشام و الابقع من مصر پس این را باید حمل کنیم ماده را بر خودش، اگر روایت صحیح باشد.
درس مهدویت استاد طبسی
#بخش_چهارم
شروع #دوره_سوم از نیمه شعبان
@ashabolyamin