eitaa logo
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
1.4هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
851 ویدیو
42 فایل
🔷 با ذکر منبع و نام شاعر کپی شود . 🔹ارتباط با شاعر 🔹بیان نظرات🌹انتقادات وپیشنهادات 🔹سفارش شعر، نوحه، سرود،شعر هدیه،شعر تبلیغاتی و... : 🔹برگزاری محافل ومجالس شعر(شب شعر، عصرشعرو... 🔹اجرای شعر آیینی و طنز @ahmad_rafiei_vardanjani
مشاهده در ایتا
دانلود
بگریمت مادر جهان، جهان شده با اسمِ اعظمت مادر شکفته زندگی از برکتِ دَمَت مادر به گردشند همه مُهره‌هایِ سُبحه‌ی دهر به لطفِ رشته‌یِ ذکرِ دَمادَمَت مادر عزیزِ جانِ خدیجه(س) چقدر دریایی هزار آسیه هستند مریمت مادر میانِ معرکه یارایِ ذوالفقار شده‌ست همیشه تیغ بیاناتِ مُحکمت مادر نداده قد خِرَد عالِمانِ دهر هنوز به درکِ کوچه‌ای از کُلِ عالَمَت مادر شکوهِ زندگیِ جاودانه می‌بخشی به هر که کشته شود زیرِ پرچمت مادر غم مدینه سرآغاز داغِ کرب‌وبلاست و فاطمیه شروعِ مُحّرَمت مادر نه فاطمیه فقط، بلکه هر نفس داریم به خانه‌یِ دل‌مان آتش از غمت مادر نمی‌شود بنویسم غمِ تو را باید هزار بیتِ پس از این ،بگِریَمَت مادر @asharahmadrafiei
صلی‌الله‌علیک‌یافاطمه‌الزهرا هستی شِکُفت از خاک بی‌روحِ عدم بانو وقتی زدی در کوچه‌یِ بودن قدم بانو چرخانده‌ای چرخ جهان را مثل دستاست با گفتن تسبیح‌هایِ دم به دم بانو در دست می‌گیرم قلم شاید که بنویسم در حد فهم از آن شکوهِ محترم بانو طفل دبستان خِرد در لُکنت افتاده بر برگه‌ی اندیشه می‌لرزد قلم بانو هر قدر می‌دانیم از تو ذره‌ای هم نیست بسیار می‌گوییم و می‌دانیم کم بانو دریا به دریا گر بگوییم از مقام تو کی می‌خورد یک قطره از وصفت رقم بانو در گفتن وصفت زبان واژه‌ها قاصر درمانده در شعرت هزاران محتشم بانو هر کس به سویِ خانه‌ی لطف تو رو کرده کی دست خالی رفته از باب کرم بانو؟ لعنت به آنان که نصیب خانه‌ات کردند در پاسخ احسان تو داغ و الم بانو در حیرتم با داغ سنگین فراق تو دنیا چرا از هم نمی‌پاشد ز غم بانو؟ در بیت‌الاحزان دلِ ما روضه‌ات برپاست همواره در دل‌های‌مان داری حرم بانو نومید کی برگردد از دریای لطف تو هرکس که بر دارد به سویت یک قدم بانو دریایی و وصف تو کار واژه‌هایم نیست در وصف تو شاعر نه، باران می‌شوم بانو @asharahmadrafiei
روضه‌ی... آغاز شد شعرِ شکفتن با ورودش زهرا(س)که علت بود هستی را وجودش زهرا(س)ست حسن مطلع دنیایِ هستی بیتی که از جان، شاعر هستی سرودش زهرا(س) سرشتی داشت لبریز از خداوند دم‌ می‌زد از او با تمامِ تار و پودش با بند بند خویش تسبیحات می‌گفت هم‌ در سجودش، هم قیامش، هم قعودش خیل ملائک در طواف خانه‌ی او بودند با جان لحظه‌لحظه در درودش آن خانه که هر مستمندی در زد آن را حیران شد از بالاییِ احسان و جودش آن خانه که دست ستم آتش بر آن زد آن آتشی که رفت سویِ عرش ،دودش آن آتشی که سوخت در آن یاس حیدر یاسی که سوزانده‌ست حیدر را نبودش حیدر(ع) که در اندوهِ زهرایِ عزیزش جاریست هر دم اشک‌هایِ رود رودش حیدر(ع) که در جان آتشی دارد همیشه از روضه‌ی جانسوز بازویِ کبودش @asharahmadrafiei
باز نجوا می‌کنی با ربنای مادرت اشک می‌ریزی برای گریه‌های مادرت زیر لب آرام با او هم‌نوایی می‌کنی با صدای ناله‌های بی‌صدای مادرت گوشه‌ای از پیکرش انگار برپا کرده‌ای بیت‌الاحزان نخستین را برای مادرت جز دعای خیر چیزی از لبش نشنیده‌ای سهم مردم بود حاجات روای مادرت یک به یک نام همه همسایه‌ها را از بری بس که بوده نام آن‌ها در دعای مادرت روزهای روزه‌ی پی در پی‌اش تکرار شد سهم خیلی سفره‌هاشان شد غذای مادرت پشت در هستند حالا عده‌ای هیزم به‌دست در جواب خوبی بی‌انتهای مادرت هرکه با شر آمده یک روز خیری دیده است از اجابت خانه‌ی مشکل‌گشای مادرت خون به رگ‌هایت به جوش آمد ز غیرت سوختی از شرار دشمنان بی‌حیای مادرت جان فدایی را ز عشق مادرت آموختی او فدایی علی شد، تو فدای مادرت زیر پای مادرت دیدی بهشت خویش را مثل گل پرپر شدی در پیش پای مادرت مادرت می‌خواست باشی کربلا یار حسین تو ولی پرپر شدی در کربلای مادرت محسن شش ماهه‌ی زهرا شهید راه حق می‌روی تا عرش حالا پابه‌پای مادرت @asharahmadrafiei