باز نجوا میکنی با ربنای مادرت
اشک میریزی برای گریههای مادرت
زیر لب آرام با او همنوایی میکنی
با صدای نالههای بیصدای مادرت
گوشهای از پیکرش انگار برپا کردهای
بیتالاحزان نخستین را برای مادرت
جز دعای خیر چیزی از لبش نشنیدهای
سهم مردم بود حاجات روای مادرت
یک به یک نام همه همسایهها را از بری
بس که بوده نام آنها در دعای مادرت
روزهای روزهی پی در پیاش تکرار شد
سهم خیلی سفرههاشان شد غذای مادرت
پشت در هستند حالا عدهای هیزم بهدست
در جواب خوبی بیانتهای مادرت
هرکه با شر آمده یک روز خیری دیده است
از اجابت خانهی مشکلگشای مادرت
خون به رگهایت به جوش آمد ز غیرت سوختی
از شرار دشمنان بیحیای مادرت
جان فدایی را ز عشق مادرت آموختی
او فدایی علی شد، تو فدای مادرت
زیر پای مادرت دیدی بهشت خویش را
مثل گل پرپر شدی در پیش پای مادرت
مادرت میخواست باشی کربلا یار حسین
تو ولی پرپر شدی در کربلای مادرت
محسن شش ماههی زهرا شهید راه حق
میروی تا عرش حالا پابهپای مادرت
#محسن_بن_علی
#شهادت_حضرت_زهرا
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei