eitaa logo
دست خط (اشعار علی گلی حسین آبادی)
210 دنبال‌کننده
179 عکس
46 ویدیو
3 فایل
ارتباط با مدیر کانال علی گلی حسین آبادی @aligoli1365
مشاهده در ایتا
دانلود
سپاسگزارم از لطف استاد بی بدیل شعر، حسینی رکن آبادی برای انتشار شعر این حقیر در کانالشون.
جاری است دعای فرجت بر لب رود یا بر لب فواره به هنگام سجود دیدم که به شوق تو لب خشک کویر مشغول طلب کردن باران شده بود @ashare_ali_goli
لبخند تو آرامش هر روز خانه‌ست حتی نگاه تو پیامی عاشقانه‌ست بانو، صدای غلغل آب سماور با بودنت شیرین‌تر از حس ترانه‌ست دنیای من، از لحظه‌های زنده بودن چیزی که می‌خواهم تویی، عالم بهانه‌ست یک دشت گل بر گیسوان دختر تو گل می‌کند وقتی که در دست تو شانه‌ست گل‌های رز را آب می‌دادی که دیدم این‌جا بهشتی تازه در حال جوانه‌ست @ashare_ali_goli
عاشقانه با موضوع خانواده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای شهید تازه تفحص شده به جز پیراهنت چیزی نمانده به جز عشق از تنت چیزی نمانده پلاکی هست و لبخندی و گر نه برای بردنت چیزی نمانده @ashare_ali_goli
هوا گرفته در این کوچه ها خیابان‌ها هوای تازه بیاور برای انسان‌ها چقدر تشنگی از ابر می‌چکد بی تو طراوتی که گمت کرده‌اند باران‌ها و کار آینه‌ها انعکاس تاریکی‌ست اگر گرفته شود روبروی ایمان‌ها بساز کشتی امن و امان و ایمان را و اقتدار خودت را بگو به طوفان‌ها تو ‌وعده‌های خدایی به صالحان زمان که آیه آیه تو را خوانده‌اند قرآن‌ها بیا که نام عدالت، ظهور، ایمان، عشق شود نشانی این کوچه ها خیابان‌ها https://eitaa.com/ashare_ali_goli
⁦☀️⁩شعر خوانی علی گلی حسین آبادی 📝پنج شنبه ساعت ۲۲ شب در بیت امام خمینی (ره) 🌺پخش زنده از شبکۀ استان قم.
29.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعر خوانی بنده در شبکه قم که به صورت زنده از شبکه قم و شبکه سراسری شما پخش شد
دیدم که حوضِ صحن، پر از آسمان شده‌ست دستت برای این همه دل سایبان شده‌ست شاید دلش برای حرم شور می‌زند این آب‌ها که سهمیۀ شهرمان شده‌ست با لحن ماه و لهجۀ خورشید و ابر و باد دنیا برای عرض ارادت زبان شده است دیروز سنگ صحن و سرای تو بوده است امروز نام کوچک او کهکشان شده‌ست بیدار کرد چشم مرا لحظۀ نماز بانو نسیم صحن تو گویا اذان شده‌ست در سرنوشت زائر عاشق نوشته‌اند رضوان به رسم هدیه برایش نشان شده‌ست @ashare_ali_goli
سیر من سیر الی الله است تا مقصد تویی کیستم؟ دست نیازم لطف بیش از حد تویی کیستم؟ عرض سلامم، بال در بالِ نسیم می‌کشد آنکه مرا هر صبح تا مشهد تویی صبح مشهد زندگی تازه‌ای در من دمید حس شیرینی که در خود زندگی دارد تویی ای نگاه لطف تو بی ابتدا بی انتها من چه می‌فهمم گمانم معنی سرمد تویی یا امان الخائفین... آیا امانم می‌دهی؟ آنکه نگذارد تفاوت بین خوب و بد تویی آمدم از خویش تا تو ای نگاه بی کران سیر من سیر الی الله است تا مقصد تویی @ashare_ali_goli
ابری که بین صحن تو پا می‌گذارد هنگام رفتن خویش را جا می‌گذارد اینجا که رنگ گنبد آن، آسمان را در چشم زائر به تماشا می گذارد گم می‌شود در وسعت صحن تو دنیا چون قطره‌ای که پا به دریا می‌گذارد حس می‌کند عطر خدا را عاشقانه هر کس خودش را با تو تنها می‌گذارد ناگاه حس کردم نسیمی دانه دانه عطر تو را در قلب گل‌ها می‌گذارد
ابلاغ کن عشق امیرالمومنین را عشقی که کامل میکند امروز، دین را آری بگو هر کس که من مولای اویم باید بگیرد یک سر حبل‌المتین را بی عشق او حتی هزاران کاروان ابر خندان نخواهد کرد یک لحظه زمین را حس می‌کند دنیا برای اولین بار شیرینی یک لحظۀ شور آفرین را بالا ببر دست مرا تا بی نهایت خوشحال کن امروز اصحاب یقین را دستی که شب را هم هدایت کرده تا نور حتی هدایت می‌کند روح‌الامین را
🔸جامعه باید با ایجاد آمادگی پذیرای مهدی موعود(علیه‌السلام) بشود « امام زمان می‌آید انجام می‌دهد، یعنی چه!؟ امروز تکلیف شما چیست؟ شما امروز باید چه بکنی؟ شما باید زمینه را آماده کنی، تا آن بزرگوار بتواند بیاید و در آن زمینه آماده، اقدام فرماید. از صفر که نمی‌شود شروع کرد! جامعه‌ای می‌تواند پذیرای مهدی موعود (ارواحنا فداه) باشد که در آن آمادگی و قابلیت باشد، و الّا مثل انبیا و اولیای طول تاریخ می‌شود. چه علّتی داشت که بسیاری از انبیای بزرگ اولوالعزم آمدند و نتوانستند دنیا را از بدی‌ها پاک و پیراسته کنند؟ چرا؟ چون زمینه‌ها آماده نبود.» امام خامنه ای(مد ظله العالی) ۲۵ / آذر / ۱۳۷۶
آزاد کن از پیله‌ها پروانه‌ها را آباد کن با یک نفس ویرانه‌ها را ما، کاسه‌های تشنه سمت آسمانیم باران، بیا سیر آب کن پیمانه‌ها را در کوچه‌های خالی از لبخند، اندوه در می‌زند از دم تمام خانه‌ها را جز تو چه حسی می‌تواند لحظه لحظه شوق شکفتن داده باشد دانه‌ها را؟ ای دست‌های آشنا وقتی می‌آیی از گرد غربت می‌تکانی شانه‌ها را https://eitaa.com/ashare_ali_goli
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چنیکه نومته مورا مارمر زون هرنگ دل داخ تو وشکونمه گیون بوه آگرمه نوم دل چه هنه گه ئه سر خوینی تونونه نامه دامون هناسه برکیمه دردم سنگینه نسو کس ناو ئژ ئه حال خمینه هتینه سر کشی حال مریضم هرنگ ئه دلمه خیلی خوش هتینه لشم تور جلدکه جرگم داواره تمومه کارم ئه رنگما دیاره خدایا وخته دی گیونم بسینی؟ دلم پر زویخه ئژ ئه روزگاره ئه سر بی لش تونه کل کسمه باوه گل و گیو نیره دی ئه دسمه باوه وژت گیونم بگر تا بامه گردت خریوی، بی کسی، دی وسمه باوه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوینالی بیه داوالت هنارس کتینر علقمه بی مشک و بی دس چملمه داخ تو جای نموینن فلک داخ برا مردن نیه کس برا جنگ دین کرم خوینو رشونی و فن بازی ئه رو اسبو رمونی ئرا باید ئه رو ئه خاکه بوینه؟ وره کل کس، تو خو مونگ آسمونی برا هیزر نچو روژ تنگیمه همالل و خنه جرون بریمه نمم هاوار ئره کو بورم ایسه اگه کس نوینه ئه داخه گه دیمه گلی دیرم ئه دس ئه روزگاره گه کت کت بینسر دل ئه هماره دو جو خوینه دو چمم کتیه ری برا شون کز کرم چارم ناچاره
دارد هنوز داغ تو را در دلش فرات جاری‌ست در مسیر فرات آب بی حیات... بعد از تو قطره قطره عطش می‌چکد هنوز از ابرهای تشنه به لب‌های کائنات دعوت به عشق توست به لحن اذان، حسین تا می‌رسد به جمله‌ی حیّ علی الصلات ای کشتی همیشه نجات جهان ما عشق تو می‌دهد دل گمراه را نجات ای داغ با شکوه زمین و زمان، حسین دارد هنوز داغ تو را در دلش فرات
ای داغ با شکوه زمین و زمان حسین اندوه مانده بر جگر کهکشان حسین لرزید ذره ذره زمین آسمان گرفت بد می‌زند بدون تو نبض جهان، حسین آه از صدای صاعقه‌ها درک می‌کنم دنیا شده برای غمت روضه خوان، حسین شب‌ها لباس مشکی خود را می‌آورد با گریه می‌کند به تنش آسمان، حسین داغت اگرچه قلب مرا آب می‌کند در قلب من برای همیشه بمان حسین دشمن خیال کرد تو را کشته است، نه در شام و کوفه دید که یک کاروان حسین، دارند (لا یبایع مثله) به روی لب یعنی که تا همیشه بود جاودان حسین https://eitaa.com/ashare_ali_goli/64
العزة لله ذکر خاتمش بود دریا نمی از اشک‌های نم‌نمش بود لبخند باش و اخم‌ها را یار خود کن این آیه‌ای از آیه‌های محکمش بود سِبطُ النّبی، طَیّب، زَکیّ، سَیّد، تَقیّ، بَرّ اما حسن زیباست، اسم اعظمش بود تنها رفیق لحظه‌هایش بود، غربت مردی که حتی محرمش نامحرمش بود تنهائی او را نمی‌فهمید، غیر از سجادۀ اشکی که تنها همدمش بود
حس می‌کنم خیلی به تو نزدیکم از دور یادش به خیر آن سیر عرفانی و آن شور یادش به خیر آن روزها خورشید هم بود خدمت‌گذار زائرت در موکب نور حسی که در مشّایه‌ات در قلب من بود آیا کلیم الله آن را دیده در طور؟ دارد جهان سوی تو می‌آید ولی من... جا مانده‌ام... من کیستم؟ یک قلب رنجور مولای من بانگ تزورونی می آید حس می‌کنم عشق تو را هر چند، از دور
راه می‌آید جهان سوی مزار روشنت تا که بگذارد سرش را گوشه‌ای از مدفنت قصد او شاید شفای چشم‌های جابر است حال که دارد می‌آید از سفر، پیراهنت ما نمی‌بینیم و جابر دید یعنی بی‌گمان چشم سر لازم ندارد داستان دیدنت مثل قرآنی برای دوستان رحمت، ولی جز زیان چیزی ندید از کشتن تو دشمنت بی کفن... نه، قصه را تاریخ بد آورده است بی گمان پیراهنی از زخم بوده بر تنت کل دنیا در نگاه من شبیه هیأت است ابر می‌گرید برایت، موج هم سینه زنت بی گمان خورشید بعد از گاه غمگین غروب گوشه‌ای سر می‌گذارد بر مزار روشنت
با تو جهان سرشار شد از مهربانی وقت تماشایت شده ای لن ترانی تو نفخه صوری که با اخمت فرو ریخت بنیان سست کاخ کسری ناگهانی هَٰذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا کیست جز تو؟ دارد مگر راه خدا جز تو نشانی؟ گرد و غبار جهل را از چهره‌ی شهر با دست های مهربانت می تکانی دست شک و تردید کوتاه است از تو آری تو تنها واقعیت در جهانی آیین تو آیین باران است و یک روز تا خاک مرده زندگی را می رسانی
زهری که او را کشت، تنها ماندنش بود حتی هوای خانه‌اش هم دشمنش بود مردی که دنیا با تمام وسعت خود در سایۀ مهر عبای ایمنش بود رزق جهان در دستهایش بود اما پیراهنی از وصله دائم بر تنش بود طشت پر از خون هم چنین فهمید دیگر حتی نفس هایش وبال گردنش بود خورشید آتش می‌گرفت و باد می‌خواند دریا به لحن موج‌ها سینه زنش بود حتی کمان هفتاد بار از خویش پرسید آیا گناهش راه و رسم روشنش بود؟ هرچند دنیا در حقیقت مرقد اوست ای کاش سنگ ساده‌ای بر مدفنش، بود
گاه قلبم جرعه ای لبخند میخواهد فقط استکان تلخ چایی قند میخواهد فقط در تمام گوش ماهی ها که مروارید نیست عشق تو قلبی سعادتمند میخواهد فقط رود در رویای پیوستن به دریا می‌دود من همان رودم دلم پیوند میخواهد فقط صبح مشهد بهترین حال و هوای عالم است قلبم از، آن حال بی مانند می‌خواهد فقط نا منظم میزند قلبی که دور از مشهد است آه، بیچاره کمی لبخند میخواهد فقط
قال الامام الحسن العسکری(علیه‌السلام): «نَحنُ كَهفٌ لِمَنِ التَجَأَ إلَينا؛ ما پناهگاه هستیم برای کسی که به ما پناه بیاورد» ما روشنی چشم و دل خورشیدیم بر جسم جهان جامۀ جان پوشیدیم هر کس که به ما خواست پناهنده شود آغوش پر از رحمت و از امیدیم