eitaa logo
اشعار "عاصی"
501 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.8هزار ویدیو
61 فایل
👌اشعار مذهبی سیاسی اجتماعی عاشقانه طنز و انتقادی... ❤همراهمان باشید
مشاهده در ایتا
دانلود
مسلمانان... مسلمانان، مسلمانان ،شد از خون کربلا غزه دریغا، حسرتا، واغیرتا، واویلتا غزه! مسلمانان چه‌سان هستید درگیر رفاهِ خود؟ که جانی روی لب دارد ز فرطِ دردها غزه مسلمانان چه‌سان هستید در دنیایِ خود ساکت ؟ که هر دم می‌زند خلقِ مسلمان را صدا غزه چه‌سان دعویِ هم نوعی؟ چه‌سان دعویِ هم دینی؟ که تنها مانده در آماج ظلمی ناروا غزه مسلمان چه‌سان در ساحلِ آرامشید اکنون؟ که دارد می‌زند در شطِ خونش دست و پا غزه در این بازارِ بی‌دردی، چرا چشمی نمی‌بیند؟ چه کرده دشمنِ نامردِ بی‌احساس، با غزه چه سرهایی جدا از تن، چه تن‌هایی جدا از سر نشستید و از این تن می‌شود آخر جدا غزه مسلمانان کجا ماندند؟ کجا ماندند؟ افسوسا که دارد می‌شود در شعله‌ی کین، ناکجا غزه مسلمانان فرو کردند سر در برف بی‌دردی خدا غزه ،خداغزه، خدا غزه، خدا غزه @asharahmadrafiei
عاشق‌کَُشی.. عاشقان را هرطرف بی‌جرم و بی‌حَد می‌کُشند هرکه را با هر زبان از عشق دم زد می‌کُشند از هراس اینکه او موسی شود_قوم یهود هر کجا یک‌ غنچه دارد می‌شکوفد، می‌کشند با بهانه، بی بهانه، هر طرف، بوجهل‌ها هردم از یاران مظلومِ محمد(ص) می‌کُشند تا مگر فریادِ حق خاموش گردد در زمین با هجومِ تیغ از این فریادِ مُمتد می‌کُشند تا نباشد بین خوبان، زشتیِ بدها، عیان خوب‌های دهر را با شیوه‌ای بد می‌کشند عاشقان را کُشته عشق از روز اول، غم چرا؟ کشتگان عشق را وقتی مُجّدَد می‌کشند @asharahmadrafiei
3.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غزه قتلگاه شد یاصاحب الزمان همه غزه ست قتلگاه هردم رسد به گوش جهان بانگ آه آه سرهای قدسیان همه بر زانویِ غم است از داغ سربریدنِ اطفالِ بی گناه در اوج بی خیالی و بی دردی بشر قربانی اند مردمِ مظلومِ بی پناه کوهی خموش مانده دریغا و هرنفس ظلمی جدید کرده به مظلوم ،پَرِ کاه کوها کجاست غیرت تو؟مانده ای خموش کوها کجاست همت تو؟ تابه کی نگاه ای کوه مسلمین چه نشستی که هر طرف افتاده جوی خون ز تن کشتگان به راه ای کوه مسلمین زچه ساکت که زیر ظلم فریاد کودکان شده آوایِ یا الاه کوها مباد آنکه بمانی به خوابِ مرگ کوها مباد آنکه روَد بر سرت کلاه کوها به اشتباه خود پی ببر که سخت بر باد می رود سرت آخر از اشتباه کوها به مِهر،شانه یِ خود را پناه کن کوها برای یاریِ حق باش تکیه گاه کوها شتاب کن که به جایی نمی رسد فریاد دردِ مردمِ مظلومِ بی سپاه کوها شراره های دلت را برون بریز کوها ستمگران جهان را چنین مخواه با برق ذوالفقار پناه جهان یقین درهم شکسته می شود آخر شب سیاه یاصاحب الزمان شب ظلم است در جهان دلخسته ایم رخ بنما، ایهاالصباح @asharahmadrafiei
چون شرط به ما قال نه بر مَن قال است بی‌شک که مرامِ او به این مِنوال است سرخوش ز تجاوز است بر مادرِ خود هرکس ز تجاوز به وطن خوشحال است @asharahmadrafiei
قیمت مدالت چند؟ وطن فروش چرا از خیانتی خُرسند؟ چرا؟ چگونه ستم زد به غیرتت پابند؟ کنار قاتلِ لبخندهایِ ایرانی چه زشت عکس تو پیدا شده ست با لبخند کجا به میهن خود پُشت می کند انسان؟ کجا به مادر خود ظلم می کند فرزند؟ قدم به خاک مَنِه ای وطن فروشِ کثیف که خاک می شود از این خیانت تو نژند دلت چگونه به این انحطاط راضی شد؟ سرت چگونه شود پیش مام خویش بُلند؟ چگونه شد لجنِ دوستیِ با دشمن چنین زده ست به هر بندِ افتخارت،گَند کسی که مام وطن را به نرخِ بَخس فروخت یقین که از شرف و عِرق و غیرتش دل کند قسم به نام وطن جان،مدالهای جهان به ذره ای ز غبارِ وطن نمی ارزند وطن فروش چه دادی؟!چه حاصلت شده است؟ وطن فروش بگو قیمت مدالت چند؟ @asharahmadrafiei
هدایت شده از آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
گربه شیر بچه‌ها گربه‌ای که می‌بینید نقشه‌ی بومِ عشق ایران است شکل گربه است نقشه‌اش اما پای تا سر کُنامِ شیران است نقشه‌ای که شبیه گربه شده شیر غرانِ بی‌بدیلی بود از کجا تا کجا نمی‌دانم... قصه‌اش قصه‌ی طویلی بود کم‌ می‌آمد برای گفتن از آن قدر و اندازه و مساحت ها کرد آسان حساب آنها را قدرتِ پوچِ بی لیاقت‌ها شاه هایی که قطعه‌قطعه از این پیکر شیرگونه را دادند ساحتِ کشوری مقدس را پیش دزدانِ خاک وا دادند قطعه‌قطعه ز قحطی غیرت پیکر شیرمان به یغما رفت پولِ بخسِ وطن فروشی‌ها سکه‌ای شد به جیبِ آنها رفت شیرمان گربه شد که غرشِ او کم شود کوچک وخموش شود عده‌ای باز در کمین هستند تا همین گربه نیز ،موش شود نه ولی، با وجود این احوال گربه‌یِ سرزمین ما شیر است هرکه با گربه‌مان در افتاده دست آخر سرش سرازیر است گربه‌ی سرزمین ما شیر است بیمش از های و هویِ موشی نیست دوره‌ی غیرت است، خاک وطن تو بگو ذره‌ای! فروشی نیست رد شد آن روزگار و آمده است حال در این حریم دوره‌ی نو پاسخِ مشت دشمنان مشت است رد شده دوره‌ی بزن در رو رد شده روزگارِ خواریِ ما خار چشم ستمگران شده‌ایم در رهِ خلق فرصت از تحریم کشورِ اول جهان شده‌ایم عشقمان یه کلام ایران است ما فداییش تن به تن هستیم شیرمیدانِ جنگ با خصمیم حافظ گربه‌ی وطن هستیم ننگمان باد اگر به دشمنمان قدرِ یک لحظه هم امان بدهیم عاشقانه برای حفظ وطن همگی حاضریم جان بدهیم @abadiyesher
غزه... گاوی که دو گوسفند کامل می خورد دور و بر یک کوه غذا،قِل می خورد بر صفحه ی گوشی اش همان دم می دید یک کودک غزه با ولع گِل می خورد @asharahmadrafiei
به عقب بر نمی گردیم واژه واژه سخنت هست چنان دُر دکتر از کلام تو شده کُل جهان پُر دکتر اینقدَر کار نکن ،ساعتی آرام بمان سوخته از اثرِ کارِ تو کنتور دُکتر شرمگین زینهمه کارت شده یخچال،ز شرم آب از داخل یخدان بزند شُر دکتر بس که یخچال شده گیج و ملنگ از نوسان بُکند کار ولی مثلِ تراکتور دکتر مملکت موقع هر فاتحه بسیار کنند بهر اموات تو ابراز تاثُر دکتر ای بنازم سخنت را که چنین فرمودی: این زمانه چه نیازی ست آسانسور دکتر نازمت نیست مرامت به عقب برگشتن! ای خداوند مرام از تو تشکر دکتر آنچنان در پیِ تولید شتابانی که؛ سفره یِ ما شده تولیدیِ آجُر دکتر نیست تبعیض به کار تو،درآوردی خوب پدر از تُرک و بلوچ و عرب و لُر دکتر قول دادی که گرانی برود، با تو دگر نشده هیچ گران یک سرِ انبر دکتر دلخوری زآنکه مَثَل"یک سرِ سوزن" بوده؟ چه کنم قافیه ی من شده دلخور دکتر با تو تا قله ی توفیق رسیدیم سریع بس زدی در طی این راه میانبُر دکتر کی تشکر کنی از خویش سرِ کارِ خودت مُرده در دولت تو کبر و تبخدُر دکتر به کسانی که هی از خویش تشکر بکنند بده در مورد این کار تذکر دکتر کارِ تو یکسره خوبی ست،خودش مسخره است آنکه کردارِ تو را کرده تمسخُر دکتر کاش باری قدمی....تا که نگویند همه بوده کُلا الکی آنهمه غُرغُر دکتر گفته که: آخرتی هست فراموش نکن مرگ اگر زد به شما نیز تلنگر دکتر بشنو این"زنگِ" خطر جانِ خودت"زور" بزن نشود قصه ی بحرین ،کُریدور دکتر هر کسی داده به تو رای پشیمان نشده باز با شوق زند داد که: دُکتر دُکتر @asharahmadrafiei
قحط الرجال درون اطلسِ ایران شناسی نوشته در بحوثاتِ سیاسی ندارد این وطن هرگز خلاصی ز ننگ بودنِ افرادِ خاصی تو گویی حذف این عده محال است که در این مملکت قحط الرجال است نمونه قومِ لاریجانیان اند که با ایل و تبار و قوم و فرزند چنان با پُستها بستند پیوند که ممکن نیست آنان را از آن کَند یقین دارم که این امری محال است که در این مملکت قحط الرجال است بدان که پُست چون توپی ست پُرباد که افتاده ست بینِ جمعی افراد از این بازی شده ارواحشان شاد همیشه توپ با انواعِ امداد میانِ این کسان در انتقال است که در این مملکت قحط الرجال است زمانی توپ زیر پایِ کاف،صاد که بیزار است از رفتارِ اولاد زمانی با عنایات خداداد شده با توپ، آقازاده ای شاد توگویی که زمین فوتبال است که در این مملکت قحط الرجال است رسیده توپ گاهی دستِ محمود رسیده توپ گاهی دست مسعود خلاصه دست هرکس هر زمان بود از آن بُرده به نحوِ جالبی سود به فکر خویش و کُلِ ایل و آل است که در این مملکت قحط الرجال است یکی داده ست پستی را به داماد یکی فرزند خود را کرده دلشاد یکی پست جدیدی کرده ایجاد یکی دائم ز ارحامش کند یاد به فکر شغل فرزندان خاله ست که در این مملکت قحط الرجال است به احوالِ زمان و حالِ ایام بَرد هرکس به میل خویش از آن کام کُند از بهر کسبِ بهره اقدام یکی با کل ِ فرزندان و اقوام در این میدان به فکر و عشق و حال است که در این مملکت قحط الرجال است یکی تنها به فکرِ نام بوده پیِ یک گوشه ی آرام بوده به فکر سکه ی برجام بوده یکی در فکر کسبِ وام بوده یکی تنها پیِ تجمیعِ مال است که در این مملکت قحط الرجال است نه پُست از بهر رفع مشکلات است که پُست از بهر خلق انبساط است در ایران هرچه پُستِ با نشاط است برایِ این عزیزان کُنترات است نه الان قصه ای یک عمر ساله ست که در این مملکت قحط الرجال است مبادا پُست از اشخاص باشد برای جمع و قومی خاص باشد مجزا از عوام الناس باشد بگویم: سهم ما هم باس باشد که این قصه دلیل ابتذال است که در این مملکت قحط الرجال است نه در اینجا که جایی تویِ مریخ شود شاعر برایِ نقد توبیخ زبانش را بسوزانند با سیخ شود چشمان شاعر کور با میخ یقیناً شعر شاعر هم مُچاله ست که در این مملکت قحط الرجال است @asharahmadrafiei
2.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدعه با واژه‌ای شریف نکن صحبت پوچ و ناظریف نکن خائنان را نخوان مُحبِ وطن لفظ سرباز را کثیف نکن @asharahmadrafiei
گوساله سامری دل خوش نکنی که ساعتی آرام است گوساله ی سامری فقط یک دام است گوساله ی سامری فریبی ست بزرگ تزویرِ کثیفِ خصمِ خون آشام است گوساله پرست آنکه در آتشِ جنگ مشتاقِ مذاکراتِ نافرجام است گوساله پرست آنکه در طرحِ فریب دلخوش به مرورِ نامِ یک اقدام است گوساله پرست آنکه در تعطیلی! ست چون مِترصدِ گلابیِ برجام است گوساله پرست آنکه باشد پیِ کام هرچند مدام دیده که ناکام است گوساله پرست دل سپرده به ستم کور است به آنچه روزگارِ شام است گوساله پرست آنکه با دعویِ عقل عمری ست اسیر طرزِ فکری خام است هرکس که به گوساله پرستی خو کرد همواره شکست خورده یِ ایام است روباه که سرباز نظامش گفتند سر دسته یِ این قبیله یِ بدنام است گفتند: به روباه که این ذلتِ توست گفته ست: دقیقاً آنچه که می خوام است روباه همیشه گفته از برکتِ غرب گفته ست که غرب،ناجی این مام است گفتند به روباه تو را شاهد کیست؟ گفتا که: زنی مهاجرانی نام است @asharahmadrafiei
فرشچیان رفت... گفتند:که از خامه یِ جانبخش تو جان رفت تا عرش در این واقعه از سینه فغان رفت پیغمبرِ اعجاز سُرایِ قلم و رنگ با رفتنت از جسم هنر تاب و توان رفت اعجازگر آن سان که ز سیرِ هنرِت دل از بوم تو تا خلوتِ اسرارِ نهان رفت از واقعه ها طرحِ شگفتانه کشیدی آنگونه شگفتانه که هوش از سرِمان رفت گفتند بزرگی و شکوه هنرت را هر جای جهان نام بلندت به زبان رفت از فرش،قلم،طرحِ غم انداخته تا عرش وقتی خبر آمدبه جهان: فرشچیان رفت @asharahmadrafiei