آمد از خیمه همچو قرص قمر
آنکه آماده بهر پرواز است
اشتیاق است و ترس جاماندن
بند نعلین او را اگر باز است
کربلا با نسیم گلبرگش
رنگ و بوی گلاب می گیرد
حسنی زاده است٬ حق دارد
چهره اش را نقاب می گیرد
آخر او ماهپاره می باشد
مثل خورشید عرشه ی زین است
آن گلی که به چشم می آید
زودتر در نگاه گلچین است
قامت سبز و قد کوتاهش
بوی کامل ترین غزل دارد
اینکه شوق زبان زد عشق است
سیزده شیشه ی عسل دارد
جشن دامادی و بلوغش بود
که به تکلیف خود عمل می کرد
مثل یک غنچه زیر مرکبها
داشت خود را کمی بغل می کرد
سینه گاهش کمی تحمل داشت
آن هم از دست نعلها وا شد
معجزه پشت معجزه آمد
نونهالی شبیه طوبی شد
گر عمو را شکسته می خواند
گر کلامی به لب نمی آرد
در مسیر صدای بی حالش
استخوان مزاحمی دارد
قامت او کمی بزرگ شده است
یا عمو قامت خمی دارد؟!
رد پای کشیده ی او تا
وسط خیمه لاله می کارد
بر سر گیسوی پریشانش
رنگ خونابه نیست٬ رنگ حناست
آخر این نوجوان بی حجله
تازه داماد سیدالشهدا ست
✍: #علی_اکبر_لطیفیان
#قاسم_ابن_الحسن #شب_ششم_محرم #محرم
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
شور و شوقم را ببین، یاور نمی خواهی عمو؟
اکبری یک ذره کوچکتر نمی خواهی عمو؟
تاب دوریِ مرا اینجا دل پاکت نداشت
قاسمت را پیش خود آن ور نمی خواهی عمو؟
چهره ی زهرایی ام زیباست اما یک رجز
روز آخر با دم حیدر نمی خواهی عمو؟
شال بر دوش و گریبان باز و صورت قرص ماه
در میان کربلا محشر نمی خواهی عمو؟
وقت رفتن تو مگر با یاد زهرا مادرت
بر فراز نیزه هجده سر نمی خواهی عمو؟
پیکرم شاید سم این اسب ها را خسته کرد
یک فدایی این دم آخر نمی خواهی عمو؟
یادگاری از حسن بودم گلی از باغ عشق
از برادر هدیهای پرپر نمیخواهی عمو؟
✍: #قاسم_صرافان
#قاسم_ابن_الحسن #شب_ششم_محرم #محرم
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
باز یل آمده است
معنی «حی علی خیرالعمل» آمده است
او غزال حرم است
تا قصیده بشود مثل غزل آمده است
تازه داماد حسین
در حقیقت سفر ماه عسل آمده است
نوجوان است ولی
ادبش گفت که از روز ازل آمده است
شتر سرخ کجاست
پسر صفشکن جنگ جمل آمده است
هدفش ازرق بود
در پی کشتن این حداقل آمده است
به خدا با رزمش
طرز جنگیدن سقا به مثل آمده است
یک نفر جنگیده
نعرۀ حیدری از چند محل آمده است
لشکر از خواب پرید
بیمهابا همه گفتند اَجل آمده است
همه در حیرت او
عمه زینب چه نقابی زده بر صورت او
سپرش را برداشت
آمد عمامه سبز پدرش را برداشت
حرز یا فاطمه داشت
یا علی گفت و تمام هنرش را برداشت
از عمو بوسه گرفت
خاطرش جمع که بار سفرش را برداشت
گریه میکرد ولی
دیگر از دوش عمو نیز سرش را برداشت
از همه دل میکند
تا که از مادر خود هم نظرش را برداشت
چون نهال است تنش
از چه رو مرد حرامی تبرش را برداشت
وای از این رفتن او
زرهی نیست که اندازه شود بر تن او
خیمه غوغا شده است
نامۀ رفتنش انگار که امضا شده است
ای عمو زود بیا
نوجوانی وسط معرکه تنها شده است
نجمه چشمش روشن
چقدر قاسم او خوش قد و بالا شده است
چه حنابندانی
صورت غرق به خون چه زیبا شده است
نو عروست میدید
که گلی ساقهاش از چند محل تا شده است
زیر و رو شد بدنت
چقدر نیزه که از روی تنت پا شده است
بد کشیدند تو را
قدت انگار که اندازۀ سقا شده است
چکمهها جای خودش
نعلها نیز برای تو مهیا شده است
وای از این هلهلهها
سر عمامهات انگار که دعوا شده است
نوۀ فاطمهای
چندتا کوچه برای زدنت وا شده است
چه گریزی زدهای
سینهات مقتلی از روضۀ زهرا شده است
میخ در نیست ولی
تیر هر قدر که میشد به تنت جا شده است
✍: #مجید_تال
#قاسم_ابن_الحسن #شب_ششم_محرم #محرم
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
این گلِ تر ز چه باغیست که لب خشکیدهست؟
نو شکفتهست و به هر غنچه لبش خندیدهست
روبرو همچو دو مصراع، دو ابرویش بین
شاه بیت است و حق از شعر حسن بگزیدهست
دید چون مشتریاش ماه شب چاردهم
«سیزده بار زمین دور قدش گردیدهست»
عازم بزم وصال است، و حسن نیست دریغ!
تا که در حُسن ببیند چه بساطی چیدهست
سیزده آیه فقط سورۀ عمرش دارد
نام اخلاص بر این سوره، وفا بخشیدهست
حسرتِ پاش به چشمان رکاب است هنوز
این نهالیست که بر سرو، قدش بالیدهست
سینه شد مجمر و اسپند، ز دل، مادر ریخت
تا قیامت قد خود دید کفن پوشیدهست
گفت شرمندۀ احسان عمویم همه عمر
او که پیش از پسر خویش مرا بوسیدهست
تن چاکش به حرم برد عمو، عمه بگفت:
خشک، آن دست که این لالۀ تر را چیدهست
✍: #علی_انسانی
#قاسم_ابن_الحسن #شب_ششم_محرم #محرم
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
بیزره رفت به میدان که بگوید حسن است
ترسی از تیر ندارد زرهش پیرهن است...
دستخطی حسنی داشت که ثابت میکرد
سیزده سال، به دنبال حسینی شدن است!
جان سرِ دست گرفت و به دل میدان برد
خواست با عشق بگوید که عمو، جانِ من است
ناگهان از همه سو نعره کشیدند که آی...
تیرها! پر بگشایید که او هم حسن است
نه فرات و نه زمین، هیچ کسی درک نکرد
راز این تشنه که آمادهٔ دریا شدن است...
✍: #ایوب_پرندآور
#قاسم_ابن_الحسن #شب_ششم_محرم #محرم
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592