eitaa logo
🔸🔹اشعارآیینی🔹🔸
1.6هزار دنبال‌کننده
12 عکس
0 ویدیو
0 فایل
🔹کانون فرهنگی تبلیغی انوارالثقلین 🔹
مشاهده در ایتا
دانلود
دارم خودم براي خودم گريه مي کنم با اشک، (هاي هاي) خودم گريه مي کنم سفره که جمع مي شود امشب، کنار در تا صبح پا به پاي خودم گريه مي کنم خوبي به من نيامده بدتر شدم زقبل بردرد بي دواي خودم گريه مي کنم يک بار پاي قول و قرارم نمانده ام بر خلف وعده هاي خودم گريه مي کنم توبه، گناه، توبه،دوباره گناه و ظلم از شرم توبه های خودم گریه می کنم عمري عزيز فاطمه جايم گريسته حالا خودم بجاي خودم گريه مي کنم شرط وفا نبود که تنها گذارمش بر اين همه جفاي خودم گريه مي کنم این اشکها افاقه حال مرا نکرد بانای بی نوای خودم گریه می گنم ارباب مانده است و محرم از اين به بعد با داغ کربلای خودم گريه مي کنم ---- چندي اگر چه قسمت ما بار عام شد هرچه که بود عاقبت اين هم تمام شد ✍️ 🔸🔹اشعار آیینی🔹🔸 https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
امشب مرا دعانکني دير مي شود از بند غم رها نکني دير مي شود آقا مريض معصيتم اين شب عزيز درد مرا دوا نکني دير مي شود این لحظه های آخر مهمانی خدا اسم مرا صدا نکني دير مي شود يک امشبي بیاد تو هستم اگر مرا با خويش آشنا نکني دير مي شود امشب اگر ز ناله خود بين روضه ها جان مرا فدا نکني دير مي شود سردار نه سياهي لشکر که مي شوم من را اگر جدا نکني دير مي شود تقدير من به دست شما مي خورد رقم گر حاجتم روا نکني دير مي شود آقا بجان فاطمه امشب اگر مرا راهي کربلا نکني دير مي شود یک جرعه اشک روضه برای تبرکی مهمان اگر مرا نکنی دیر می شود *** آه از دمی که باد سیاه خزان وزید خون از کنار معجر دردانه ها چکید ✍️ 🔸🔹اشعار آیینی🔹🔸 https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
پهن شد سفرۀ احسان، همه را بخشیدی باز با لطف فراوان همه را بخشیدی ابر وقتی که ببارد همه جا می‌بارد رحمتت ریخت و یکسان همه را بخشیدی گفته بودند به ما سخت نمی‌گیری تو... همه دیدیم چه آسان همه را بخشیدی یک نفر توبه کند با همه خو می‌گیری یک نفر گشت پشیمان، همه را بخشیدی پس گنه‌کاریِ امروز مرا نیز ببخش تو که ایام قدیم، آن همه را بخشیدی حیف از ماه تو که خرج گناهان بشود تو همان نیمۀ شعبان همه را بخشیدی داشت کارم گره می‌خورد ولی تا گفتم: "جانِ آقای خراسان" همه را بخشیدی بی سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد مادری گفت "حسین جان"، همه را بخشیدی ✍️ 🔸🔹اشعار آیینی🔹🔸 https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
عمري‌ست قوت غالب من اشکِ روضه است با نرخ عشق فطريه‌ام را حساب کن ✍️ مرا چون قوت غالب اشک باشد جای نان درسال بگو فطریه ام را روضه خوان شخصاً بپردازد ✍️ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻗﻮﺕ ﻏﺎﻟﺐ ﻣﻦ ﺍﺷﮏ ﺭﻭﺿﻪ ﻫﺎ ست ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺣﺴﺎﺏ ﻓﻄﺮﯾﻪ ﺍﻡ ﭘﺎﯼ ﺯﯾﻨﺐ ﺍﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﯾﻘﯿﻦ ﮐﻪ ﻋﯿﺪﯼ ﺍﻣﺴﺎﻟﻢ ﺍﺯ ﮐَﺮَﻡ ... ﯾﮏ ﮐﺮﺑﻼ ﺑﻪ ﻟﻄﻒ ﺩﻋﺎﻫﺎﯼ ﺯﯾﻨﺐ ﺍﺳﺖ ✍️ 🔸🔹اشعار آیینی🔹🔸 https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
رمضان می رود و می برد از کف دل ما آنکه سی روز صفا یافت از او محفل ما رمضان رفت و دریغا که به امضا نرسد طاعت ناقص ما، روزه ی ناقابل ما رمضان عقده گشا بود گنهکاران را وای اگر او رود و حل نشود مشکل ما حال که ماه خدا می روی آهسته برو که ندانی چه کند رفتن تو با دل من ✍️: 🔸🔹اشعار آیینی🔹🔸 https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
عید فطر آمد و ماه رمضان گشت تمام بر شما همسفرانِ سفرِ عشق سلام روزه هاتان همه در پیش خداوند قبول روزگار خوشتان مظهر توفیق مدام ✍️:ناشناس 🔸🔹اشعار آیینی🔹🔸 https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
چه زود از دست ما ماه خدا رفت مه تسبیح و تهلیل و دعا رفت مه احیا، مه شب زنده داری مه روزه، مه صدق و صفا رفت مهی که بود از فیض و سعادت نفس تسبیح و خواب آن عبادت مه یا نور و یا قدوس و یارب شبش از روز و روزش بهتر از شب خوشا آن روزه داران را که دانم محبت بود در دل ذکر بر لب به خلوتگاه شب اختر فشاندند کمیل و افتتاح و ندبه خواندند سحر بود و مناجات و دعایش دعاهای لطیف و دلربایش خوش آنکو داشت خلوت با خداوند دریغ از لحظه های با صفایش کجا رفتند شب های منیرش چه شد بوحمزه و جوشن کبیرش چه ماهی ماه حی ذوالمنن بود چه ماهی ذکر حق نقل دهن بود چه ماهی ماه غفران، ماه رحمت چه ماهی ماه میلاد حسن بود چه ماهی دل ز ایمان منجلی بود علی بود و علی بود و علی بود مه احیا مه مولا علی بود علی شمع دل و دل با علی بود تو گویی با علی بودیم تا صبح چه می گویم نفس ها یا علی بود چه شد آوای یارب الکریمش دعای یا علیُ یا عظیمش وفا و عشق و ایمان بود این ماه مگو، شیرین تر از جان بود این ماه بهشت سبز انس عبد و معبود بهار ختم قرآن بود این ماه فروغ روح از بدرش گرفتیم شرف از لیلة القدرش گرفتیم الا ای دوستان عید صیام است چه بنشستید این عید قیام است طلوع صبحدم را این روایت هلال ماه نور این پیام است خوشا حال تمام روزه داران که حسرت شد نصیب روزه خواران ره صدق و صفا پویید امشب جمال یار را جویید امشب وضو گیرید با عطر بهشتی به مهدی تهنیت گویید امشب خوش آن عیدی که با دلدار باشیم همه با هم کنار یار باشیم اگر چه عید فیض و عید نور است اگر چه عید شوق و عید شور است اگر چه عید مجد است و سعادت تمام عیدها روز ظهور است بدون یار، گل خار است خار است گل نرگس اگر آید بهار است الا ای شمع بزم آشنایی ندارد بی تو چشمم روشنایی دلم خون شد دلم خون از جدایی گلم، باغم، بهارم کی می آیی الهی عیدِ بی تو باز گردد بیا تا عید ما آغاز گردد تو شمع و قلب ما پروانة توست ندیده عالمی دیوانة توست ندای یالثارات الحسینت لوای کربلا بر شانة توست ظهورت عید خلق عالمین است نه تنها عید ما، عید حسین است همین است و همین است و همین است که دیدار تو عید مسلمین است عزیز دل به آمین تو سوگند دعای "میثم" دل خسته این است که فردا جزو یاران تو باشد دلش باغ و بهاران تو باشد ✍️: 🔸🔹اشعار آیینی🔹🔸 https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
ای هلالی که تماشای رخت دلخواه است هله ای ماه! خدای من و تو الله است روز عید است و قنوت است و دعای من و تو اهل جود و جبروت است خدای من و تو... و له الشکر که یک ماه مرا مهمان کرد و له الحمد گناهان مرا پنهان کرد بسته شد پنجرهٔ عرشی راز رمضان الوداع ای سحر راز و نیاز رمضان الوداع ای شب الغوث شب خَلِّصنا شب قدری که نشد قدر بدانیم تو را بزم قرآن به سر و بندگی درگاهش لیلة القدر و نوای «بک یا اللهش» دم گرفتیم شب گریه به آواز جلی «بعلیٍ بعلیٍ بعلیٍ بعلی» دم گرفتیم به ذکری ابدی و ازلیع «بحسین بن علیٍ بحسین بن علی» سخت دلتنگ توایم ای مه کامل! رمضان! ای که از همدمی‌ات نرم شد این دل، رمضان الوداع ای که لبم را به عطش خوش کردی در دلم شوق گنه بود تو خامُش کردی تشنگی را تو چشاندی به من از روی کرم تا ز یادم نرود تشنگی اهل حرم یا رب ار هست مرا جرم نبخشیده هنوز عیدی‌ام را بده و در گذر از آن امروز کاش فیض سحر و روزه بماند با ما نور این طاعت سی روزه بماند با ما دل ببندیم به شیرینی امساک ای کاش روزی ما نشود لقمهٔ ناپاک ای کاش ای خوشا روزهٔ هر روزهٔ چشم و دل و کام ای خوشا شیوهٔ پرهیز ز شبهه، ز حرام نگذاریم که آید به سر سفره ما لقمهٔ دوزخی «رشوه» و زَقّوم «ربا» پی هر لقمه مبادا که دهان بگشاییم ما که پروردهٔ نان و نمک مولاییم کار و همت همهٔ رنگ و بوی این خاک است عرق کارگران آبروی این خاک است به عمل کار برآید به سخندانی نیست پینهٔ دست کم از پینهٔ پیشانی نیست کارگر، گرچه عرق، آب وضویش باشد عرق شرم مبادا که به رویش باشد آه از آن دست پر از پینه که حسرت بکشد پدری کز زن و فرزند خجالت بکشد ای نشسته صف اول! نکنی خود را گم پی اقدام تو هستند هنوز این مردم چند روزی تو مقامی به امانت داری منصبت را نکند طعمهٔ خود پنداری راه می‌جویی اگر، شیوهٔ مولاست دلیل قصهٔ آهن تفتیده و دستان عقیل... پلک بر هم مگذارید که فرصت رفته‌ست پلک بر هم زدنی فرصت خدمت رفته‌ست ما نه آنیم که آموختهٔ غرب شویم پی هر وسوسه‌ای سوختهٔ غرب شویم سیلی از کوخ‌نشین، کاخ‌نشین خواهد خورد و زمین‌خوار سرانجام زمین خواهد خورد... اگر از غرب رسد نسخه، خودش بیماری‌ست قرص خواب است ولی چارهٔ ما بیداری‌ست تا ابد تربیت از مهر ولی می‌گیریم مشق از غیرت ابروی علی می‌گیریم ما بر آنیم که در مکتب او دیده شویم با علی اصغر و قاسم همه فهمیده شویم تا ابد سستی تسلیم مبادا با ما وحشت از حربهٔ تحریم مبادا با ما... عهد با دزد سر گردنه بستیم ای دوست بارها عهد شکست و نشکستیم ای دوست هر چه می‌شد بَرَد از کیسهٔ ما بُرد که بُرد «بُرد بُرد» این بُوَد آری همه را بُرد که بُرد گفته بودند که دشمن به تجارت آمد پیر ما گفت که البتّه به غارت آمد خواب دیدند صَلاح از طرف بیگانه‌ست به خود آییم نجات همه در این خانه‌ست کارزار است، قدم قاطع و محکم بردار سخن از صلح بگو، اسلحه را هم بردار! راه ما راه حسین است و به خون روشن شد تکیه بر تیغ زد آن دم که جهان دشمن شد نه به دل راه بده واهمه از اخم عدو نه دلت غنج رود باز به لبخندی از او دل به لبخندش اگر باخته‌ای، باخته‌ای! گر ز اخمش سپر انداخته‌ای باخته‌ای! غم مخور، سست مشو، با صف اعدا بستیز مژدهٔ «لا تهنوا» می‌رسد از جا برخیز تا بدانند که هان لشکر احمد ماییم رزمجویان و دلیران محمد ماییم ذوالفقار علوی بود برون شد ز نیام مرحبا، دست مریزاد، سپاه اسلام... اینکه چون صاعقه آمد به سرت تکفیری ذوالفقار است که از غرّش آن می‌میری... نوش جان همه‌تان سیلی شش موشک ما که صدایش برسد تا به ریاض و حیفا این قدَر بمب نچسبان به کمر، ای نامرد! صبر کن موشک ما منفجرت خواهد کرد ای ابوجهل که در کشتن خود استادی خر دجالی و افسار به صهیون دادی ای سیه‌روی که از نفت سعود آمده‌ای بچه‌ابلیس که از ناف یهود آمده‌ای دشمن از ابلهی‌اش در طمع خام افتاد تشت رسوایی‌اش اما ز سر بام افتاد... رقص شمشیر چو در خیمهٔ دشمن برپاست سپر انداختن و طعنه به شمشیر خطاست آری آرامش ما مرد خطر می‌طلبد صبح پیروزی ما خون جگر می‌طلبد «می‌وزد از همه جا بوی گل یاس شهید از کجا آمده‌اند این همه عباس شهید ذوالجناح از نفس این‌بار نخواهد افتاد علم از دست علمدار نخواهد افتاد» در دفاع از حرم، آیینهٔ آن سقاییم همچو عباس، علمدار ولایت ماییم این زره پشت ندارد منگر برگردیم تیغ در دست، به ره، منتظر ناوردیم قدس ای قبلهٔ آغاز که پایان با توست مهر باطل شدن فتنهٔ شیطان با توست تو کلید همهٔ گمشدگی‌ها هستی قدس ای قدس! تو آزادی دنیا هستی منشینید به غم، شام بلا می‌گذرد راه ما از سفر کرببلا می‌گذرد ✍️: 🔸🔹اشعار آیینی🔹🔸 https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592