eitaa logo
اشعار استاد امیر حسین هدایتی
188 دنبال‌کننده
148 عکس
15 ویدیو
1 فایل
در خون زد و بر پوستم با استخوانم وا داشت بنویسم که ننویسم...بخوانم ادمین👇 شعری از استاد دارید یا نکته‌ای هست بفرمایید @Benvic
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 هر جای این دنیا که من پا می‌گذارم نیستی اندازه‌ی جانی گرفتن هم در کنارم نیستی دنبال باروتی که در خونم بپاشی نیستم اما چرا دیگر سرِ راه فرارم نیستی وقتی به تاریخم نمی‌چسبی که خونین‌اش کنی دیگر یکی از مردم هم‌روزگارم نیستی سنگینی‌ات را شانه‌ی من بر زمین انداخت یا این بار کار دیگری داری که بارَم نیستی من با تو تعطیلات بسیاری تحمل کرده‌ام بیرون نزن حتی اگر مشغولِ کارم نیستی تا پیچِ آخر می‌توانم بسته باشم سال‌ها جایی که محتاج نفس‌هایی که دارم نیستی امکان ندارد کوه را با کوهی از شن ساختن من نیستم وقتی در این اجزا قرارم نیستی در هر سه ماهت هم اگر یخ بسته باشی باز هم لعنت به تو یا هر که می‌گوید بهارم نیستی از غلظت خونی که باید ریخت هم بالا زدم اما نمی‌دانم چرا فکر شکارم نیستی @ashareamirhosienhedayati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 صبر کن می‌رسم به این بازی من تماشا کنم تو طنّازی با دو تا چشم ارمنی چه کنی ساقیا جز بداهه پردازی! می‌دوم در پی‌ات که افتادی پیش از افتادگان و می‌تازی اولا پایشان نمی‌مانی ثانیا دستشان می‌اندازی با توام ای حریف گیلانی با دو تا چشم سبز قفقازی چنگ اگر می‌زنی چرا نزنی پنجه در پنجه‌ای که بنوازی من بگویم جهنم و سرِ جنگ تو بفرما حیاط و هم‌بازی بین این خیل کشتگان آخر خون‌بهای که را بپردازی ماه من، ماه من به آن ماهی سرو من سرو من به این نازی دست اول که آمدی شاکی پیک آخر نمی‌روی راضی دستم و دامنت که می‌بینی رنجه می‌سازدم سرافرازی این سیه‌چرده پیرِ لاغرِ مست همچنان حافظ است و شیرازی غم دل با تو گفتنش هوس است دمِ دلداری است و دمسازی المدام المدام یا احباب هم خدا راضی است هم قاضی رفع‌الله کأسک الساقی رحم‌الله رَوحک‌الراضی به تاریخ 6 تیرماه 1403 @ashareamirhosienhedayati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 الله اکبر از غمت الله اکبر از نقش روی پرچمت الله اکبر ای شکر اولی بر لبت الحمدلله ای ذکر اعلی از دَمت الله اکبر خلوت نشین آسمانت شد ستاره زیرِ غبار ماتمت الله اکبر سعی و صفایی می‌کند سقّای صحرا با تشنگانِ زمزمت الله اکبر در پشت پای کاروان می‌رفت و می‌سوخت زخمت به شوق‌ِ مرهمت الله اکبر این تن بمیرد، کو سرت الله اعلم در مَقدمت گفتم دَمت الله اکبر زنجیریانت را کشیدی حلقه حلقه پایِ رکاب خاتمت الله اکبر باید مچ‌اندازی کند دریای بی‌تاب با موج مویِ درهمت الله اکبر ای ذکر تسبیح عقیق پاره پاره از مستحبات غمت الله اکبر .... آوازه باید بگذرد از خشتِ سردر دیوانه‌ام در عالَمت الله اکبر @ashareamirhosienhedayati
🌹 نباید باز هم نقش تو را فعال می‌کردم خودم باید تمام صحنه‌ را اشغال می‌کردم به نقش کوچکت راحت رضایت داده‌ای امّا تو را در اولین برداشت باید چال می‌کردم چرا در بین ما آن بحث خونین درنمی‌گیرد که حتی بعد اقناع تو هم دنبال می‌کردم به فکرِ پیش‌بینی‌هایی از نزدیک‌تر بودی که با تغییر صورت از تو استقبال می‌کردم کجا این اتفاق افتاد و من از کِی فرو رفتم در این نقشی که با شخصیّتم پامال می‌کردم نپرس این مُشت و آن چاقو که وارد شد کجا بودم تمام نقش‌ها را من مگر اعمال می‌کردم اگر ضدَیتی با قهرمان قصه‌ام دارم تو را هر بار با یک حقَه‌ام خوشحال می‌کردم نباید در دهانم بندها را آب می‌دادی من آنجا تشنه‌های حرف خود را چال می‌کردم @ashareamirhosienhedayati
🌹 یا کریم من پس کِی بشنوم نوایت را کو دمی که می‌گیری ذکر ربَنایت را در دل شبستانی در میان مستانی رفتی از که بستانی حلقه حلقه جایت را می‌شناسمت آری شور صحن آزادی‌ست آنچه می‌دهد تسکین زخم بال‌هایت را @ashareamirhosienhedayati
🌹 ای که رفتی از پیِ هزارها شهید بودی از شمارِ بی‌شمارها شهید ای ذبیح غزه! آه ای همیشه مرد مردِ سال‌ها اسیر و بارها شهید @ashareamirhosienhedayati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 محرم باشد و هر دم در این کانون غم‌ باید به دوش ما علمداران اگر باید علم باید اگر از راه ابراهیم دارد می‌رود گفتم در این سعی و صفا هر لحظه اسماعیل هم باید.... @ashareamirhosienhedayati