eitaa logo
اشعار استاد امیر حسین هدایتی
185 دنبال‌کننده
88 عکس
15 ویدیو
1 فایل
در خون زد و بر پوستم با استخوانم وا داشت بنویسم که ننویسم...بخوانم ادمین👇 شعری از استاد دارید یا نکته‌ای هست بفرمایید @Benvic
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کافه مصلحان
41.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻هم اکنون برشی از سخنان دکتر هدایتی در ایوان عصر 🔻@kafemoslehan
🌹 کجاست یار همین جا و در کنار من است نشسته کنج سکوت اتاق و تار من است پلنگِ بی‌جگرم پیش چشم او آهوست کجاست یار به صحرا پی شکار من است گلو گرفته به سرپنجه‌ی بلند بلند غریو و غرّش و غوغای بی‌مهار من است به خشک کردن صید تپنده‌اش سرگرم به چارگوشه‌ی دنیای موزه‌وار من است سرش به طاق رفيع فلک رسیده و باز اسیر غمبرکِ ساحل کنار من است گشاده روی نظرتنگ، خوش دسیسه‌ی من که زهر مار درآورده از دمار من است کجاست یار همین جا درست بر لب بام که آفتاب یخِ عصر احتضار من است لبم شکافته بر پلکان هشتىُ دوست سرم شکسته‌ی پسکوچه‌ی نگار من است اگر به بوی دهان شير پرورانده کسی فقط هموست به جرات که جانشكار من است به حجره‌ام زد و دخلم درآمد و به درک! که تارِ طره‌ی این مشتری مدار من است فشار داده در و تخته را و گردن من نه پای یار که او پایه ی قمار من است نشست بر سر طاقش که جفت برخیزد ورای هوش و شتابی که انتظار من است همیشه بر رج اول نشسته خشت تنم مُحاسب من و توضیح استوار من است چنانچه پرده‌ای از ضعف من به رخ بکشد کدام گوشه زدن ضربه‌ی فرار من است کجاست یار میان سیاه چادر ایل عذاب قبر نیاکان پر شمار من است کجاست از خودش در شناسنامه ی من مؤلف لغت اسم مستعار من است سبو به سایه‌ی ابروی خود نهاده ولی نه شادخوار و نه غمخوار روزگار من است بزن به قرنِ يكم دوم ای خراب شده! که شهد لب پرِ پیرانه‌اش گوار من است حریر نازکِ زر دوز پرنیان گیرش همیشه گرته پذیرِ من و غبار من است به باغِ چینه و پرچین کشیده‌ام بنگر یکی از این‌همه سرو بلند یار من است @ashareamirhosienhedayati
هدایت شده از هنرستان
🔎 📝 جلسات شعر ایوان عصر 🔹با مرور و نقد شعر در خدمت ادیب‌دوستان 📅 یکشنبه‌های هر هفته ساعت ۱۷:۳۰ 📍قم، ۲۰ متری گلستان، نبش کوچه چهارم، کافه مصلحان 🔰 با از برنامه‌های فرهنگی هنری استان باخبر باشید 👇👇👇 🆔 @Honarestan_net
🌹 بدترین راه باش اما باش روزها ماه باش اما باش سرطان قدیمی‌ام برگرد سخت و جانکاه باش اما باش ناله باد در بهارم باش گریه باغ در انارم باش خون پاییز در رگانم شو خنجرِ تیز در کنارم باش به دلم چنگ باش اما باش ناهماهنگ باش اما باش خطر و خون و انفجار و غبار همه‌جا جنگ باش اما باش در سرم سرگذشت خاکم باش خوردگی‌های اصطکاکم باش باش در قطعی سیاهرگم لحظه حتمی هلاکم باش کشته‌ی خواب باش اما باش حوض بی‌آب باش اما باش زنگ بین دو استراحت من روی اعصاب باش اما باش غم برگشته‌ی درونم باش بدترین حالت جنونم باش رگ با پیچ و مهره بسته‌ی من خفگی با طناب خونم باش زود یا دیر باش اما باش عشق بی‌پیر باش اما باش گره افتادن و بریدن من غم تغییر باش اما باش مرگ مظروف و ظرف در من باش یک شنود از دو حرف در من باش بکش و تکه تکه دفنم کن اوج و تاثیر و ژرف در من باش دیر یا زود باش اما باش از سرم دود باش اما باش اتفاق تورّم غم من حجم کمبود باش اما باش شامه‌ی کورم و تو فردا باش تنه‌ی سوزم و تو گرما باش آخرین نسل را نجات بده پسر نوحم و تو دریا باش سال‌ها قهر باش اما باش بند این نهر باش اما باش سر این سادگی معامله کن دختر شهر باش اما باش کفنم باش خاک گورم باش خارج از خاک گور نورم باش من دیوانه را تمیز بده سقف ویرانه‌ی نمورم باش ترکش جسته باش اما باش خط نشکسته باش اما باش در همین دره‌ی کمین خورده نعش سردسته باش اما باش دل در خون تپیده‌ی من باش نفس نم کشیده‌ی من باش به هلاکت رسیده‌ی تو منم به حیات آرمیده‌ی من باش افق دور باش اما باش در افق گور باش اما باش یک بهار موقت کوتاه گل و شیپور باش اما باش @ashareamirhosienhedayati
Alireza Ghorbani - Vaziyat Sefid - End - Alireza Ghorbani WwW.Pop-Music.Ir.mp3
6M
🎼آوای شب| گفتم بدوم تا تو همه فاصله‌ها را 🔹آهنگ تیتراژ پایانی سریال «وضعیت سفید» را به خوانندگی علیرضا قربانی می‌شنوید. شاعر این قطعه مرحوم محمدعلی بهمنی و آهنگساز آن سهراب پورناظری است. @ashareamirhosienhedayati
❇️به همت سازمان بسیج مهندسین استان قم؛ 💠برگزاری به مناسبت هفته بسیج و شهدای مقاومت 🔹با حضور شاعران‌ فرهیخته و اجرای خانم سمانه خلف‌زاده ✅دکتر حسین هدایتی ✅میثم داوودی ✅حسن خسروی‌وقار ✅عاطفه جوشقانیان ✅مینا شیرخان ✅سمانه خلف‌زاده ✅مهتا صانعی 📆زمان: سه‌شنبه ۶ آذرماه ساعت ۱۵:۳۰ 🏢مکان: پل حجتیه، بلوار شهید منتظری (بلوار بهار)نبش کوچه ۸، کانون بسیج مهندسین •┈┈••••✾•🌱🌹 🌱•✾•••┈┈• 📲به کانال سازمان بسیج مهندسین استان قم بپیوندید: 🌐 https://eitaa.com/joinchat/1675427863C25b277c617
🔹️در جلسه‌ی امروز ایوان عصر در خدمت استاد حسین ورجانی از اساتید بنامِ عرصه‌ی نویسندگی بودیم و آموختیم و از اهمیت داستان و روایت در شعر شنیدیم👌 @ashareamirhosienhedayati
Mohsen Chavoshi - Mariz Hali (320) - <unknown>.mp3
9.61M
🎼آوای شب| تو مبتلا به درمانی و من دچار بیماری 🔹قطعه «مریض حالی» را با صدای محسن چاوشی می‌شنوید. این اثر برای تیتراژ سریال «سایه بان» ساخته شده است. 🔹ترانه سرا این قطعه حسین صفا و با ملودی محسن چاوشی است @ashareamirhosienhedayati
🌹 من منتظر شدم که بیایی به دفترم شاید قلم بگیری و بنویسی از سرم یا از سرم سوال کنی چیست در دلم یا پرسشی کنی چه کسی نیست در برم در دفترم بمانی و همراهی‌ام کنی تا هر کجا کشید و رمق داشت جوهرم در دفتر معذّب من در مقابلم بر سطر و روی راحتی و در برابرم از پلّه‌های دفتر خود پرت می‌شوم گویا دهان گشوده زمین در مشاعرم دیگر نمی‌کشم، به جز این‌بار از دلم دیگر نمی‌خورم، مگر از کاسه‌ی سرم می‌خواهی التماس کنم با عواطفم یا بر سرت هَوار شوم با اَوامِرم در دفترم نشانده شوم برگ می‌دهم برگی که با نسیم تو هم‌ رنج می‌برم @ashareamirhosienhedayati
💢ایوانِ عصر 🔹جلسات شعر ایوان عصر با مرور و نقد شعر در خدمت ادیب‌دوستان 🔹یکشنبه‌های هر هفته ساعت ۱۷:۳۰ در کافه مصلحان 🧷قم، 20 متری گلستان، نبش کوچه چهارم، کافه مصلحان 📍اطلاع‌رسانی جلسات از طریق همین کانال است. 📲@kafemoslehan 📲@ashareamirhosienhedayati
اشعار استاد امیر حسین هدایتی
🔹️جلسه امروز ایوان عصر با حضور مسئول آفرینش‌های ادبی حوزه هنری قم جناب نقیب⚘️
🌹 شبیه ما نشدی بین ما قرار نداری شکایتی هم از این روز و روزگار نداری تو ای به این طرف و آن طرف نگاه نکرده گذشته آمد و آینده رفت و کار نداری تو ای پری که به موج بلند شانه کشیدی دلت خوش است که چرخیدی و غبار نداری غلیظ تیره‌تر از خون خود به شیر خوراندی سرِ رمیدن از این دره‌ی شکار نداری چرا به فکر نبودی چرا دفاع نکردی تویی که طاقت ما را در این فشار نداری از این دو بطری خالی بزرگ‌تر بزن امشب به این هدف که کمانی به دست یار نداری چه عاشقی‌ست که مثل مگس مدام پراندی چه سایه‌ای‌ست که یک لحظه در کنار نداری کلید قفل دهانت شکست و هیچ نگفتی شکافتی دهن ذره را و بار نداری چرا تو از سرِ شهری چنین مهیب بیفتی که مثل بمب نیفکنده انفجار نداری چرا تو در پیِ خلقی چنین ضعیف بلرزی که کمترین نَوَسانی در این مدار نداری دو موج پس زده را با دو شانه پیش کشیدی نگو که در جریان خودت قرار نداری تو سنگ زیر سر مارهای سمّی صحرا چرا زبانِ درآوردن شکار نداری چنان بلایی و دیگر سر کسی نمی‌آیی که با حواشی خود سالهاست کار نداری تو کافرانه به دست غبار دست کشیدی به آن نشان که امیدی به انتظار نداری تو پر فکنده چرا دستِ کم به باد نرفتی تو بو گرفته چرا لااقل مزار نداری کجای دامنت از دست می‌دهی که بگیری سرِ مرا که به زانویت ای نگار نداری شمرده گفتی و از جمله‌ی همان کلماتی که حرف‌های خودت را در اختیار نداری دو چشم تیره‌ی تیموری کشیده به تبت من‌ام تُغای! تو هم چشم سبزوار نداری @ashareamirhosienhedayati