🌹
حرف او را میزنی با من تمامش را نگو
دست و دامن چینِ کالش را و خامش را نگو
زهرِ مارِ سمّی خوش خط و خالش را نپرس
بوی تند نافهی آهوی رامش را نگو
فرصتش را داشتی صدها نشانش را نده
مهلتش را یافتی تنها پیامش را نگو
پیک او را بردهای بالا که بنشانی به صدر
بین رسوایان عالم احترامش را نگو
بحث او را میکنی با من دهانت را ببند
ناز او را میکشی با خود مرامش را نگو
از الف تا یای بسمالله و میمِ والسلامش را نگو
اختیارش را اگر داری جوابم را بده
زیر و بالا میزنی باشد مقامش را نگو
صحنه از خونِ که رنگین ساخت حالش را بجو
شانه از نعش که سنگین کرد نامش را نگو
زخم او را میزنی بر من مداوایم نکن
سوز و سازش را و شرح التیامش را نگو
قابِ قبحاش را اگر دیدی چَکادش را نبین
دادِ حُسناش را اگر داری خِتامش را نگو
پنجه در حلقوم من دارد صدایم را درآر
از زبانم میکشی لُبِّ کلامش را نگو
نامه با خطّ که آوردی که حالا میرسی
هر کسی، مُهر از سرش بردار و نامش را نگو
#امیر_حسین_هدایتی
#حرف_او_را_میزنی
@ashareamirhosienhedayati