🌹
خودمانیم اگر میشد و مهلت هم بود
آن که میگفت تو حوّایی اگر آدم بود
اگر این دایرهی بسته محیطی هم داشت
جا برای دو نفر در همهی عالم بود
اگر این سنگ که در دست بتان یعنی هیچ
زیر دندان تو در حدّ خودش محکم بود
میشد از طاقیِ دنیا گذری کرد خراب
محتسب مست و عسس خواب و مراقب کم بود
تاری از موی تو در گوشهی نشکسته به دست
نُت معیوب مرا پنجه زد و درهم بود
خودمانیم مگر عطر تو جانی کم داشت
در بُن لالهی گوشات چه تکانی هم بود
چه برافروخته بود ایزد و میزد به چراغ
بیماش از لاله برافروزیِ نامحرم بود
منبر از گُرده نهادم که بفرما شلاق!
گفت و ناگفتِ من از شأن نزولات کم بود
لعنت آموز تو هر جا بدن آمد دریاب
زیرِ دالّ دو خمِ درد، غنیمت دم بود
آه اگر یک دَم دلسوختگان دودی داشت
داد اگر کوه فقط نقطهی روی غم بود
دجلهی فنّ بدل خورده به پل رفت و تمام
پشتِ وارو زدناش بر تشک بینم بود
قطره از کرخه به چشمات نچکاندی کارون!
نا نخِ تیر عبای تو در این پرچم بود
هر شیار صدف مرمریِ ساحل تو
عرقی ریخت به جامی که به دست جم بود
آن که با نرمترین بوسه تو را برخیزاند
اگر این حضرت لفّاظ نسیما دم بود
یا سرِ سورهی یوسف بگذاریم قرار
یا دمِ آیهی هر جا قمر و مریم بود
#امیر_حسین_هدایتی
#خودمانیم_اگر_میشد
@ashareamirhosienhedayati