eitaa logo
اشعار استاد امیر حسین هدایتی
176 دنبال‌کننده
37 عکس
14 ویدیو
1 فایل
در خون زد و بر پوستم با استخوانم وا داشت بنویسم که ننویسم...بخوانم ادمین👇 شعری از استاد دارید یا نکته‌ای هست بفرمایید @Benvic
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 خیابان بعدِ باران، آب‌های راحت و راهی همین آبِ بدون نبض و بی‌جریان و بی‌ماهی بی‌امکانِ شناور ماندنِ کوچکترین چیزی به غیر از لکّ باقی مانده از سوز سحرگاهی کفِ آشفته‌ی صدها غم ناگفته‌ی جاری حبابِ چرک و سربی رنگ ده‌ها عقده‌ی واهی خیابان بعدِ باران آب‌های سنگی و سمّی نسیمی بی‌مهار از سرفه‌های کوچک کاهی در این گنداب خلط و خسّ و خسّ و سرفه‌‌ی خونی که تنها دنگ دنگِ مرگ می‌کوبد به همراهی در این جشن دوّار و دوده و باران ناچیزی که از کف بینیِ تقدیر می‌بارد علی اللهی خدا از رختخوابِ خیس و سردش حکم می‌راند بر این تقصیر طولانی بر این تاریخ کوتاهی خیابان بعد باران آب‌های خالی و خاکی که وِیلان خیابان‌ها شدند از روی ناچاهی هزاران قطره‌ی ممنوعه با موجِ گره کرده که با تنگِ نفس افتاده در بادِ هواخواهی کثیفی، کهنه‌پوشی، کارتن خوابی که در رویا سرش بر بسته‌ی شوینده‌ی دریاست گهگاهی شب کذّاب می‌چرخاندش در کوچه‌ها جوها که در لای و لجن دنبال دریا باشد و ماهی طبیب روز پوشِ سفیدش را می‌اندازد بر این اعضا و احشای روان بر تخت جراحی چنان فرقی میان بسته‌ی شوینده با دریاست که بین شست و شوی مغزی و دریای آگاهی @ashareamirhosienhedayati