eitaa logo
اشعار استاد امیر حسین هدایتی
170 دنبال‌کننده
40 عکس
14 ویدیو
1 فایل
در خون زد و بر پوستم با استخوانم وا داشت بنویسم که ننویسم...بخوانم ادمین👇 شعری از استاد دارید یا نکته‌ای هست بفرمایید @Benvic
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 در این جهنم خاکی مرا غبار بنام غبارِ تاختن اسب بی‌سوار بنام در این هوایِ تباهی مرا بلند بگیر طلایه‌دارِ رها بر طناب دار بنام دَمی به چپ بنشین و مرا نشانه برو کمی به راست بچرخ و مرا شکار بنام به جایِ پرت‌تری دره‌ی عمیق‌تری‌ست نشانده بر لبه‌ی پرت و بی‌قرار بنام لغاتِ حنجرِ خط خورده را خراش بده مرا طنینِ هوادار آن هوار بنام میان جوّ به هم خورده‌مان به درد بیا مرا که واژه‌ی خشمم فقط شعار بنام نگو که زاده‌ی دردی پس اتفاق بیفت زدی به پشتم و نوزاده را نزار بنام در اندرونِ منِ خسته‌دل ندانم کیست که من خموشم و او را خودت نگار بنام اگر تو راوی زخمی بگو سیاه کنم مرا حکایت اوراق بی‌شمار بنام اشاره کن به نظرگاهِ روبراه و مرا دری به تخته اگر خورد پایِ کار بنام نه خورده بُرده‌ی این لحظه را خَراج ببند نه حکم برگی از این دست را قمار بنام فقط نگارِ نظرکرده را دوباره بخوان دهن به مغلطه بگشا و رستگار بنام به آتشِ نفسی می‌کشم که باد زده مرا حریفِ چنین مستِ میگسار بنام کتاب هندسه‌ام در بغل گرفته‌ی اوست میان آن گل خشکیده‌ام که خار بنام مرا که با چمدان‌های دست دست به دست به ایستگاه دوانم گناهکار بنام اگر اراده‌ی افتاده از حواس نشد مرا مسافر جامانده از قطار بنام نگو که مهتر اسبان مرده اسم نداشت به خاطر آمده‌ای را به شانه بار بنام اگر زمانه‌ی از پشت سر شناختن است مرا دو حرفِ نخستین دروغِ یار بنام براق کهنه و تلخابِ جوش و زهرِ کبود مرا چلانده‌ی زقّوم آب‌دار بنام به چشم مست بگو راست با چراغ برو به چپ بپیچ و گره خورده را خمار بنام چقدر با لبِ برهم‌فشرده حرف زدم اگر شناختی‌ام یک تن از هزار بنام @ashareamirhosienhedayati