🌹
دستم به قلمدانم و چشمم به دواتم
راحت بگذارید مرا با حرکاتم
معنای غلط کردم و شرمنده عزیزم
کو باطله تا بگذرم از حقِّ لغاتم
یاد لغتی خارج از این سطر میافتم
افتادگی آموختهام از کلماتم
در جلد خودم رفته و شیطان رجیمام
با وسوسههای خودم افتاده به پاتم
پا داد و هوس کرد تو را شعرِ درونم
لب بست و لگد کرد مرا وحشیِ ذاتم
پرپر زده پروانهی دور پیه سوزم
آویخته از موی تو مأمور نجاتم
با ناز سرانگشت تو باید بچکانم
یک چکه به حلق خودم ای آب حیاتم
آب از دهنِ شسته نیداخته نگذر
وقت گذر از کوچه که در پنجره ماتام
محکمتر و پیچیدهتر از نخ پیِ وصلام
تابیده به دور تن من شاخ نباتم
ای سقفِ سرِ دلبری ای قبلهی حاجات
من پشت در افتاده قتیلالعبراتم
با خونِ رگم ریختهام روی زمینت
از آهِ دلم سوختهام پایِ بساطم
صد قفل به این پنجره میبندم و بگشا
چشمی به تماشایم و دستی به نجاتم
#امیر_حسین_هدایتی
#دستم_به_قلمدانم
@ashareamirhosienhedayati