eitaa logo
اشعار استاد امیر حسین هدایتی
176 دنبال‌کننده
37 عکس
14 ویدیو
1 فایل
در خون زد و بر پوستم با استخوانم وا داشت بنویسم که ننویسم...بخوانم ادمین👇 شعری از استاد دارید یا نکته‌ای هست بفرمایید @Benvic
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 دیگر تمامش کن از آن ظلمت بیا بیرون این درد را آرام کن این مرد را ممنون دیگر چه خاکی مانده تا بر سر کند دنیا این چرخ نابازیگر با پشتکیِ وارون آیا از این هم بیشتر تغییر باید کرد در کوچه‌ها دارد گدایی می‌کند قارون دیگر برای ریختن چیزی نمی‌ماند وقتی به جای آب می‌نوشی عزیزم خون بادی که موهای سیاهت را پریشان کرد از لای دندانش دلم را تف کند بیرون با کمتر از افسانه‌ات خوابم نخواهد برد مردم به این دیوانه می‌گویند آن مجنون در غربتی هستم که رودش نیز جاری نست وقتی زمستانی نباشد هم بهاری نیست خالی‌ست جای برف روی قله‌ی شادی اما خود شادی چه می‌خواهد در این وادی پای وصیت‌نامه را خاراند با انگشت در خانه‌ی ویرانه‌ی خود خان آبادی باید وکیل مرده‌ای پیدا کنم شاید احیا کند حق مرا از خون اجدادی جای نفس‎هایی که بند آورده‌ام خالی حالا که با زنجیر می‌چسبم به آزادی من با همین افکار نامربوط تنهایم دریای نرم ماسه‌ای با قایقی بادی لکّ سفید شانه‌ات مُهر نبوت نیست کافی‌ست هر لاطائلاتی خوردِ من دادی تصمیم من تصمیم جنگیدن به تنهایی‌ست پس شادی بعد از گلم خیلی تماشایی‌ست @ashareamirhosienhedayati