eitaa logo
اشعار استاد امیر حسین هدایتی
170 دنبال‌کننده
40 عکس
14 ویدیو
1 فایل
در خون زد و بر پوستم با استخوانم وا داشت بنویسم که ننویسم...بخوانم ادمین👇 شعری از استاد دارید یا نکته‌ای هست بفرمایید @Benvic
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 صدها گره با ریسمان خویش درگیرم چرخ جوانی می‌زنم در حلقه با پیرم وقتی صدای پیر من اینگونه می‌گیرد من هم جوانی را زبان در کام می‌گیرم یک پای پیر بی‌نوایم بر لب گور است گوری که من هم بشنوم از ترس می‌میرم کی حالت ویرانه را از گور بشناسم جسمم کجا مدفون و با روحم کجا گیرم دیگر نمی‌دانم که خواهد کرد تحسینم اما تو هم دیگر نخواهی کرد تحقیرم این رشته سرهای درازی داشت و دارد از حلقه بیرون می‌زنم با کند و زنجیرم دارم رجز میخوانم ای تنها شکار من! کی باطل‌السحر نگاهت بوده تکبیرم آهویی و در کام خود شیری نمی‌بینی آخر چرا خود را به مردن می‌زند شیرم خود را میان این گره‌ها کور می‌بینم شیری که از فکر گوارا بودنم سیرم آهو نباید از جوانی بگذرد با من گوری ندارم تا از آن هم بگذرد پیرم امشب شب طولانی این قصه خواهد شد کو آن شراب کهنه اما دیر تاثیرم از مرگ و حتی عشق هم دیگر نمی‌ترسم چرخ جوانی خورد و من یکبار می‌میرم @ashareamirhosienhedayati