eitaa logo
اشعار استاد امیر حسین هدایتی
174 دنبال‌کننده
35 عکس
12 ویدیو
1 فایل
در خون زد و بر پوستم با استخوانم وا داشت بنویسم که ننویسم...بخوانم ادمین👇 شعری از استاد دارید یا نکته‌ای هست بفرمایید @Benvic
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 گفتم تو را پیدا کنم در برزنی کویی در جلد جاندار دوپایی در پیِ بویی در دست ما طفلان چراغ روشنی داری دنبال چشمت می‌دوانی‌مان به هر سویی گفتم زمین امشب مدار دیگری دارد گفتی که دارم در مچ دستم النگویی ما ته‌نشینانِ کف این کاسه را بگذار با حال خود وقتی نه می‌نوشی نه می‌بویی ریگ ته جویی کجا دارد که بگریزد وقتی گذشت آب از سر ریگ ته جویی می‌پیچمت ای هاله‌ی دیوانه در وهمی چون بوسه بر رخساره‌ی بی‌چشم و ابرویی آغوش این وامانده را وامانده می‌بینی اما نه می‌آیی نه می‌تابی نه می‌رویی تا کی بیایی کی بتابی کی برویی کی در کوچه‌ای از قله‌ای یا بر لب جویی بالایی و بالاتری اما نمی‌پایی با ساقه‌ای یا پرتوی یا دست کم بویی از بستر بی‌خوابی‌اش غلتی زد و برخاست با صخره‌ای در کوله‌بارش ماجراجویی من هم پی دیوانگی‌های تو افتادم افتادن سنگی به دست کودک کویی گفتم که افتادم ولی نگذار برخیزد از کمترین آه نهاد من هیاهویی در جعبه‌ی آواز صحرا سوتکی سنگی‌ست نایی ندارم تا به رقص آرم سر مویی ای جامه‌دار اطلسی! تنها که می‌چرخی من غافل از بوی توام در دشت شب‌بویی شاید زبان‌آموز چین دامنت باشم آتش نزن در جان هر بُندارِ پی‌جویی باید کفی پیش از کفی برداری از دریا بالی به آبی می‌زند گاهی پرستویی ساحل‌نشین ساده‌ای بودم که نشنیدم با آب دریا داری از من دست می‌شویی @ashareamirhosienhedayati