eitaa logo
اشعار استاد امیر حسین هدایتی
175 دنبال‌کننده
64 عکس
15 ویدیو
1 فایل
در خون زد و بر پوستم با استخوانم وا داشت بنویسم که ننویسم...بخوانم ادمین👇 شعری از استاد دارید یا نکته‌ای هست بفرمایید @Benvic
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 ای که رفتی از پیِ هزارها شهید بودی از شمارِ بی‌شمارها شهید ای ذبیح غزه! آه ای همیشه مرد مردِ سال‌ها اسیر و بارها شهید @ashareamirhosienhedayati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 محرم باشد و هر دم در این کانون غم‌ باید به دوش ما علمداران اگر باید علم باید اگر از راه ابراهیم دارد می‌رود گفتم در این سعی و صفا هر لحظه اسماعیل هم باید.... @ashareamirhosienhedayati
ای دست از آستین به درآورده پیش از این محکم بگیر زیر سرت را به آستین وقتی به قلب من بزنی تندتر بزن بشکن بکوب مطرب موزون نازنین بردار ابرِ زیر دو ابروی ماه را مانند شیشه برق بینداز بر جبین یک لحظه با توقف عالم نفس بگیر بنشان غبارِ باد و بلندم کن از زمین ای دستبردِ رهزن زلف تو پُر طلا ای حلقه گشته پنجه به موی تو بی‌نگین دروازه در سکوت گشودند و الفرار! مژگان مگر به هم زدی ای فتنه آفرین این سر سرِ من است مهیای اشتباه آن لب لبِ تو بود سنابرق آتشین بر نکته‌های ریز خودش خط کشید لب روی سر از صدای خودش پا گذاشت مین امید من به آبِ رخ هفت رنگ کیست این کیست این که نیست امیدم به غیر از این دلواپس غنایمِ ناقابل‌ات نباش بنگر به دشمن‌ام که چه زیباست روی زین این از یسار تاخته وقتی زدم به چپ این راست پنجه تا بدرد لشکر از یمین دود از نفس برآورد امروز این کَهَر آتش گشوده روی دو میدان به منخرین ما پوزه‌های خونی و ناکام و تشنه را خشکانده مثل جوهرِ کفران مسلمین بنگر به آن سواره‌ی زیبای بی‌نقاب اما خدانکرده نه با چشم آن و این دنبال جایِ پایِ که افتاده آفتاب او را هدف گرفته کماندارم از کمین کویی اگر به باد نپیمودم آن چنان رویی هم از غبار نمی‌پوشم این چنین با نقشِ پرده‌های جهان می‌کشم کنار یک برگِ فاتح دل اگر خورده بر زمین @ashareamirhosienhedayati
Mahmoud Karimi - Be Nafashaye Atashinam [128].mp3
5.36M
شاعر: امیر حسین هدایتی با مداحی: حاج محمود کریمی @ashareamirhosienhedayati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 روضه‌ی دعوت به شام، خانه‌ی خواهر حاضر و آماده نیست شیعه که باشی محض سلامت مدام آب بنوشی مساله‌ها ساده نیست شیعه که باشی @ashareamirhosienhedayati
🌹 دیوانه چو دیوانه ببیند چه بگوید اینها همه زیر سرِ سودای حسین است آتش زدن آب و دَم آوردن آتش اینها هنر مردمِ صحرای حسین است بالا برود با سرِ افکنده‌ی خورشید بر نیزه چه جای سرِ بالای حسین است @ashareamirhosienhedayati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️ 🔹 ایوانِ عصر (مرور و نقد شعر) 💎 با حضور دکتر حسین هدایتی 🔹روزهای یکشنبه به مدت 12 جلسه به میزبانی ایوان عصر خواهیم رفت و از همراهی اساتید شعر و ادب بهره خواهیم برد. 📍ساعت ۱۷ در کافه بوگرو منتظر شما هستیم. 📍قم، مجتمع ناشران، طبقه سوم، پشت پله برقی، کافه بوگرو 📍هزینه ثبت نام ۵۰۰ هزار تومان (جلسه اول به صورت رایگان خواهد بود) 📍مهلت ثبت‌ نام: تا ۳۱ شهریور آیدی جهت ثبت‌نام: @Benvic
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 در سنگ و صخره ریشه‌ی کوه است کشتی‌سوار حضرت نوح است بگذار اتفاق بیفتد این جفت روی طاق بیفتد این آشتی به نیّت جنگ است نوزاد این قبیله پلنگ است ای قصه‌گوی خواب نرفتن عطشان پیِ سراب نرفتن ای لحظه‌ات مناسب فردا یک چشمه‌‌ات اشاره‌ی فردا جادو نواز! پنجه‌ی تردست لاجرعه سرکشیده‌ی سرمست این رختِ رفتن است به تن کن سرخ است این قواره کفن کن ملای روم و بلخ بگوید این کهنه را به تلخ بگوید اما تو ای شهیدِ خدایی از مولوی نپرس کجایی ای بر مزار خویش نشسته ای خونِ رفته از تنِ خسته در کوچه جز تو مرگ کجا بود جز درد عشق درد کجا بود دریای سرخ آب ندارد جوی جنون شتاب ندارد داروغه کو که مست بگیرد پیک تو را به دست بگیرد دستت نشانه گرفته به بندت شَهپر شکسته بامِ بلندت پیری کجا و شور جوانی وقتی تو ناقه را بدوانی تیغی که در مصاف سنان بود حرفی که بود و زیر زبان بود نشکسته است تا تو برویی ناگفته ماند تا تو بگویی @ashareamirhosienhedayati
🔹️جلسات ایوانِ عصر در محضر استاد هدایتی⚘️ @ashareamirhosienhedayati
🌹 این همه خورده بر دلم این همه رفته بر سرم من چه کنم که از سرت لطمه نخورده بگذرم از همه سو شنیده‌ای وصفی از او که دیده‌ای ای که به جان رسیده‌ای بر سر کوی دلبرم دلبرم ای شکردهان تلخ گذشته در نهان تا تو ملیکه چون شهان بگذری از برابرم در دلت ای نگار من شانه به شانه می‌شوم از سرت ای بهار من شاخه به شاخه می‌پرم زلفی اگر که دارمی طعنی اگر که بارَمی تا نگران کارمی کنگره کو که بنگرم پای جنون که می‌رسد تا نرسی نمی‌دوم صحبت دل که می‌شود تا ندهی نمی‌برم با رخِ تلخ درهمی چشم چلانده از غمی آدمی از چه عالمی در تو کشیده در برم پرده مکش که عابرم صفحه مَدر که شاعرم بارم و بار خاطرم صیدم و صید لاغرم جوش جوانه‌ی هوس بر لب قیچی هرس طوطی مرده‌ی قفس قصه‌ی سطر آخرم خاکم اگر تو می‌دوی خانه اگر تو می‌روی همقدما! معطّلم همنظرا! محقّرم هندوی روزه‌خوار تو رهزنِ حمله‌دار تو صوفی پنبه‌کار تو سجده‌گذار کافرم برده‌فروش در به در کِی بفروشد ای قمر هم به سرای دیگر و هم به بهای کمترم بر سر شانه بار تو زلف قصیده وار تو چنگ زدم به تار تو تا بنوازی از سرم @ashareamirhosienhedayati