.
#حضرت_احمد_بن_موسی علیهالسلام
#شاهچراغ
#غزل
چه روضه ای ست، که دل ها کبوتر است اینجا
به هر که مینگرم، محو دلبر است اینجا
غریبه نیستی ای دل، در این مقام کسیست
که با تو از همهکس آشناتر است اینجا
ستارۀ سحری از حریم شاهچراغ
به آفتاب بگو مهرپرور است اینجا
از این حرم طلب نور کن، در اول صبح
چه احتیاج به افشاندن زر است اینجا؟
فرشتگان همه گرمِ طواف این حرماند
شکوهِ سعی و صفا حیرتآور است اینجا
به صدق کوش و دو رکعت نماز عشق بخوان
«حریم سوم آل پیمبر» است اینجا
بِبال شیراز، «اقلیم آفتاب»! به خود
که از «شهید خراسان» برادر است اینجا
به نام نامی «احمد» قیام باید کرد
که آب و آینه با هم برابر است اینجا
به آیه آیۀ «والشمس والضحی» سوگند
که نقش روشنِ آیات «کوثر» است اینجا
به عطر گلشن یاسین، به بوی یاس قسم
که از شمیم ولایت معطّر است اینجا
به شوق عرض ارادت بیا و چون «حافظ»
بگو که «خال رخ هفت کشور» است اینجا
بیار سینۀ سینا در این حرم با خود
حریم «زادۀ موسی بن جعفر» است اینجا
اگر به دیدۀ دل بنگری، به شهپر خویش
امین وحی خدا، سایهگستر است اینجا
بگو بلال بیاید اذان بگوید باز
که جای گفتن «اللّه اکبر» است اینجا
📝 #محمدجواد_غفورزاده
#حضرت_شاهچراغ
#احمد_بن_موسی
...........................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
بزرگداشت #حضرت_احمد_بن_موسی
از یمن اوست خانهی دلها منور است
مسرور و شاد، حضرت موسیبنجعفر است
ذیالقعده را رسید فروغ دوبارهای
یعنی که ماه جلوه برانگیز اختر است
از نسل مصطفاست اینکه شکوفا شده چنین
در باغ عشق آینهدار صنوبر است
همنام مصطفاست غنچهی گلزار موسوی
وز عطر اوست گلشن جانها معطر است
احمد شکفت پیش دوچشم ستارهها
حالا رخش به لوح بهشتی مصور است
طفلی که گشت نور دو چشم امام عشق
این نورسیده جاری الطاف کوثر است
هفتم امام بوسه به رخسارهاش زند
رخسارهای که ماه به چشمش مسخر است
گر خواندهاند شاهچراغش به بزم عشق
این چلچراغ جلوهی نورش مکرر است
«یاسر» نرفت دست تهی از حریم وی
گنجینهی ولاست که لبریز گوهر است
#شاهچراغ
#حاج_محمود_تارى ✍
.
.
بزرگداشت #حضرت_احمد_بن_موسی
صدای ذکر تو شب را فرشتهباران کرد
عبور تو لب «شیراز» را غزلخوان کرد
«کرم نما و فرود آ که خانه خانهٔ توست»
بیا که چشم و دلت شهر را چراغان کرد
چو خواهرت که ز «دریاچهٔ نمک» دل برد
هوای زلف تو دریاچه را «پریشان» کرد
نه شیخ شهر، تو شاهی که با چراغ رسید
و برق عشق تو ما را گرفت و انسان کرد
ولی چه حیف که آن طرهٔ خیالانگیز
چه زود آمد و دل برد و روی پنهان کرد
چه اشکها که ضریحت به گونهها جاری...
چه دردها که خدا با دل تو درمان کرد
شرابِ خون تو جوشید و جان «حافظ» را
به جرعهای غزل از جام غیب مهمان کرد
و گنبد تو برای دل کبوترها
چه مهربان شد و پرواز را چه آسان کرد
سفر اگرچه چنین ناتمام ماند، ولی
صدای پای تو «شیراز» را «خراسان» کرد
#قاسم_صرافان ✍
.