eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.7هزار دنبال‌کننده
247 عکس
157 ویدیو
36 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. مریم؟ شقایق؟ یاس؟ نیلوفر؟ زیباتر از این‌هاست، زیباتر خوش‌بوترین: در دامنش ریحان جاری‌ترین: یک چشمه از کوثر گاهی بخوانش سیب، سیبی سرخ گاهی گلاب تازۀ قمصر از چشم‌هایش شعر می‌بارد روی خطوط خالی دفتر در هفت سال تشنگی، باران در هفت دور تشنگی، هاجر در خنده‌هایش شور رستاخیز در گریه‌هایش یادی از محشر عشق است اسم اعظمش امّا در خانه، نام کوچکش، مادر .
. رسیده نقطهٔ حساس ماجرا که تو باشی گره به کار نیفتد گره‌گشا که تو باشی میان همهمه‌ها می‌رسی حماسی و محکم چگونه گوش ندادن به این صدا که تو باشی؟ همه کنار هم اما سلیقه‌ها متفاوت غریبه نیست در این جمع، آشنا که تو باشی مباد خسته شویم آه، مباد در وسط راه رها کنیم غرور قبیله را که تو باشی وصیت تو حرم بود و عشق بود و علم بود خوشا مسیر حقیقت جهت‌نما که تو باشی به روز واقعه اثبات می‌کنیم چه عهدی‌ست میان ما و علمدار خیمه‌ها که تو باشی هزار برگ بهار و هزار غنچه می‌آیند به سرسلامتی رأی سبز ما که تو باشی 🇮🇷 .
. سلام موهبت بی‌کران! خوش آمده‌ای سلام مرحمت ناگهان! خوش آمده‌ای سلام آیه‌تر از لحظه‌های جاری عمر سلام بهتر از آب روان خوش آمده‌ای سلام بر تو و بر سی سحر ستاره و نور سلام ماه پر از کهکشان خوش آمده‌ای تو ای خلاصهٔ باران بی‌امان حضور تو ای چکیدهٔ هفت‌ آسمان خوش‌ آمده‌ای نسیم خوش‌خبری آمد از مناره، چه خوب! وزید عطر تو بین اذان، خوش آمده‌ای بیا که باز نمک‌گیرمان کنی با عشق کنار سفرهٔ خرما و نان، خوش آمده‌ای تو میهمان منی؟ یا منم که مهمانت…؟ خوش آمدم به تو ای میزبان! خوش آمده‌ای! جوانه‌ها همه چشم‌انتظار مهر تواند به باغ خشک دل ای باغبان خوش آمده‌ای برای من که پر از شرم ماه شعبانم بمان تو ای رمضانم! بمان! خوش آمده‌ای ✍ .
. علیه‌السلام 🔹داغ عالم🔹 چه صبحی؟ چه شامی؟ زمان از تو می‌گفت چه جغرافیایی؟ جهان از تو می‌گفت ازل تا ابد ساحت آفرینش به هر شکل و با هر زبان از تو می‌گفت از آغاز عالم، از اندوه آدم قدیمی‌ترین داستان از تو می‌گفت چه کردی تو ای ماه منظومۀ عشق؟ که هر گوشۀ کهکشان از تو می‌گفت افق تا افق خون تو می‌درخشید کران تا کران آسمان از تو می‌گفت دل سنگ‌ها از غمت آب می‌شد اگر کوه آتشفشان از تو می‌گفت و هر باد هق‌هق تو را مویه می‌کرد و هر رود نرم و روان از تو می‌گفت و هر آه محو غمت بود هر دم و هر آینه ناگهان از تو می‌گفت تو ای جان کعبه! حرم از تو می‌خواند تو ای روح مسجد! اذان از تو می‌گفت رجزگریۀ کودکان می‌سرودت نگاه تر مادران از تو می‌گفت در آرامش پیرهن‌های مشکی هیاهوی پیر و جوان از تو می‌گفت.. به خود آمدم، جمعیت سینه می‌زد به خود آمدم، روضه‌خوان از تو می‌گفت یقینی‌ترین داغ عالم تویی، تو! دل سوخته بی‌گمان از تو می‌گفت ✍ .
. تا نلرزد بیش از این از درد غربت شانه‌ها نورباران شد شب تنهایی پروانه‌ها پاسخی محکم بده تا شر بخوابد زودتر! صحبت از زنجیر باید کرد با دیوانه‌ها گوش کن! الله اکبر می‌وزد در شهر و ده گوش کن! فریاد شادی می‌رسد از خانه‌ها بذر غیرت کاشتیم و خاک حاصلخیز بود معجزه گل داد جای هر کدام از دانه‌ها مطمئن، در سجدهٔ شکر: آشنایان، دوستان مضطرب، در وحشت از فردایشان: بیگانه‌ها با کدامین واژه باید فتح را تعبیر کرد؟ در قیاس قصهٔ ما کوچک‌اند افسانه‌ها ✍ .