eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.7هزار دنبال‌کننده
255 عکس
157 ویدیو
36 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. شب رسید و سکوت سنگینی به هیاهوی شهر حاکم شد با کمی نان به سمت نخلستان مردی از جنس نور عازم شد می‌رود تا به پیرمردی که در خرابه‌ست باز سر بزند کودکان یتیم منتظرند تا که مرد غریبه در بزند پادشاه کدام مملکتی در غم مردمش سهیم شده؟ چه کسی جز علی در اوج مقام مرکب کودک یتیم شده؟ خیلی از بچه‌ها نمی‌دانند نام این مرد آسمانی را ولی او هدیه می‌دهد به همه نان و خرما و مهربانی را کوله‌بارش همین که خالی شد شکر کرد و به کار خود برگشت یک نفر مانده بود و او حالا به محل قرار خود برگشت خلوتی داشت در سیاهی شب با خودش رو به ماه زمزمه کرد دردهای فراق فاطمه را باز در گوش چاه زمزمه کرد تو بگو دست جهل مردم شهر به کجا می‌برد مرا ای چاه... تا سحر با دل شکسته گرفت زیر لب نغمه‌ی " الا ای چاه... " مسجد کوفه آخرین روز است که علی را امام می‌بیند نانجیبی به تیغ زهرآلود کار او را تمام می‌بیند سر او را شکسته‌اند، اما دل او از همه شکسته‌تر است خسته از عدل اوست کوفه ولی علی از روزگار خسته‌تر است همه دیدند در کنار علی خون محراب باغ لاله شده وسط روضه با همین تصویر روضه‌ی دیگری حواله شده ناگهان در غروب روز دهم در دل اهل‌خیمه غوغا شد وسط جنگ بین زجر و سنان سر یک گوشواره دعوا شد سر اصغر به نیزه بند نشد فرق عباس با عمود شکست بدن اکبر ارباً اربا شد شمر بر سینه‌ی حسین نشست... .
. علیه‌السلام؛ فراق اگرچه مدح تو پیچیده در معانی نیست ولی سرودن تو شأن هر زبانی نیست تمام خلق خدا ریزه‌خوار خوان تواند ولی غذای خودت غیر قرص نانی نیست عجیب نیست که غیر از بلا به تو نرسید زمین مناسب مردان آسمانی نیست به این سوال فقط "عَمروْ" می‌دهد پاسخ که در مبارزه غیر از تو پهلوانی نیست هزارویک شب اگر لیلةُالمَبیت شوند کسی بجز تو مهیای جان‌فشانی نیست هرآن طرف که تو هستی "فَثمَّ وجهُ‌الله" بجز مسیر تو سمت خدا نشانی نیست به "مَن یَمُت یَرَنی" تو دلخوشم مولا که پاسخ "أَرِنی" غیر "لَن‌تَرانی" نیست محبت تو تمام امید ماست علی برای هر در بسته کلید ماست، علی خداست مست جمال تو و تو مست خدا به جلوه آمده در تو تمام هست خدا رسیده عشق تو از روز اول خلقت به بندگان خداجو و حق‌پرست خدا به‌جز تو که همه‌ی عمر در "بلا" بودی کسی برآمده از عهده‌ی الست خدا؟ به شوق این که دوباره نماز می‌خوانی به انتظار تو در عرش خود نشسته خدا تلاش کرده بفهمند حق فقط با توست به‌غیر باب تو ابواب را که بسته خدا به روز معرکه از تو شکست خواهد خورد هر آن که آمده با نیّت شکست خدا بریده باد دودست ابولهب‌صفتی که دست‌های تو را بسته است، "دست‌خدا" نوشته شد به تمام جهان و مافیهم؛ علی‌ست شان " یدالله فوق ایدیهم " اگرچه در همه عمر از غم علی گفتیم ولی هنوز کمی از کم علی گفتیم تمام شهر خریدار دار عشق شدند همین که جمله‌ای از میثم علی گفتیم به مرز شرک رسیدند مردم عالم اگرچه شمه‌ای از عالم علی گفتیم سوال کردم از او که: چگونه خوشبختیم؟ به خنده گفت پدر؛ چون دم علی گفتیم به جرم بردن نام علی شهید شدیم ولی به کوری چشم همه علی گفتیم شکست از کمر و عاقبت به خاک افتاد به کوه ذره‌ای از ماتم علی گفتیم غم علی غم زهراست، ما نمی‌فهمیم اگرچه در همه عمر از غم علی گفتیم علی که رفت جهان خالی از عدالت شد تمام سهم بشر از علی خجالت شد جهان بدون تو از هر بهار خالی ماند همیشه جای تو در روزگار خالی ماند قرار خسته‌دلان بوده‌ای و بعد از تو دل زمین و زمان از قرار خالی ماند کجایی ای همه‌ی فخر دین، که دین خدا بدون نام تو از افتخار خالی ماند تو رفتی و همه‌ی گردوخاک‌ها خوابید تمام معرکه‌ها از سوار خالی ماند کجاست حیدر کرار خیبر و احزاب که جان معرکه از ذوالفقار خالی ماند ندیده چشم زمانه به خاطر فقرا که شانه‌های تو از حمل بار خالی ماند صدای پای تو امشب نیامد از کوچه پیاله‌های پر از انتظار خالی ماند فقط علی درِ هر خانه رفت و در می‌زد به هر یتیم و اسیر و فقیر سر می‌زد شد از مصیبت تو قد چرخ مینو خم ولی هنوز نیاورده‌ای به ابرو خم تمام عدل جهان یک‌طرف اگر باشد هنوز هست به سمت علی ترازو خم کسی که سمت علی نیست، هرکجاست، خطاست. درخت بی‌ریشه می‌شود به هر سو خم اگرچه شانه‌ی او کوه استواری بود که چشم عالم و آدم ندید از او خم غمی عجیب دلش را دوباره می‌گیرد همین که فاطمه‌اش می‌شود به پهلو خم چگونه قد بکشد مرتضی؟ که شد کمرش به یاد دیدن قدّ کمان بانو خم فراق فاطمه از پا نشاند مردی را که در برابر عالم نکرد زانو خم نخورد در همه‌ی جنگ‌ها شکست، علی به داغ فاطمه آخر زمین نشست، علی... .
. بعد از علی ای کوفه حالا می‌چشی طعم یتیمی را از دست خواهی‌داد بابایی صمیمی را از رحمت حق بعد از او بی‌بهره خواهی‌ماند حتی نمی‌بینی به خود دیگر نسیمی را شمشیر زهرآلود جهل و کینه می‌کارد بر روی دل‌ها تا ابد داغ عظیمی را یک‌عمر از دست شما خون جگر خورده‌ست با این که بر دل داشته زخمی قدیمی را حکم علی حکم خدا بود و نفهمیدید محکوم کرده حکمتان حکم حکیمی را این چشم‌های خیره بر در تا سحر مانده باید کجا پیدا کند مرد کریمی را؟ از دست و پا افتاده کوه صبر در محراب تا حس کند دنیا کمی حال وخیمی را غیر از غمی جانکاه و زجرآور چه‌خواهد داشت؟ آه! این جهان بعد از علی دیگر چه‌خواهد داشت؟ ارکان دین با رفتن این مرد ویران شد محراب مسجد قتلگاه شاه‌مردان شد دیگر صدا از چاه نخلستان نمی‌آید از‌بس‌که شب‌هایش پر از آه یتیمان شد حالا جهان بی‌علی دنیای بی‌دین‌هاست دست بشر کوتاه از دامان ایمان شد دل‌های ما با رفتن او چون کویری خشک در آرزوی دیدن یک‌قطره باران شد مولای مظلومان همین که بار رفتن بست جولان ظالم‌ها در این عالم فراوان شد "فُزتُ وَرَبِّ الکَعبه" را وقتی که سر می‌داد تا روز حشر از محضرش شرمنده انسان شد خون دلی که از فراق فاطمه می‌خورد امروز از زخم سرش لعل نمایان شد لعنت به آن که با مرادش نامرادی کرد لعنت به آن که تا تو را کشتند، شادی کرد! دنیا پس از تو می‌شود آیینه‌ی غم‌ها رنگ عدالت را نمی‌بینند آدم‌ها دیگر فقیران مانده‌اند و خاطرات تو هر نیمه‌شب دارند با یاد تو عالم‌ها کار خلافت می‌رسد در دست نااهلان دار محبت می‌شود معراج میثم‌ها راه نجات این است که یار علی باشیم وقتی که دنیا پر شود از ابن‌ملجَم‌ها روزی که از نسل علی یک مرد می‌آید بر زخم‌های کهنه می‌بارند مرهم‌ها او عاقبت با ذوالفقار از راه می‌آید تا سرنگون گردند در هر گوشه پرچم‌ها پر می‌شود از دوستان او بهشت، اما پر می‌شود از دشمنان او جهنم‌ها ما چشم‌مان کور است، بین ما ولی هستی عین علی، عین علی، عین علی هستی ای منتقم ما شوق دیدار تو را داریم ما نیز مانند علی مشتاق دیداریم تو در لباس و سیره مانند علی هستی ما هم برایت قنبر و سلمان و عماریم هر روز ما روز قیامت می‌شود بی‌تو هرشب شب قدر است و با یاد تو بیداریم در سینه‌ی ما هیچ‌ترسی از شهادت نیست تا در رکاب یک نفر از نسل کراریم یا با تو باید بود یا با دشمنان تو این حرف سنگین است و ما آن روز مختاریم آن‌جا مشخص می‌شود هر دوست از دشمن ما دوستان از دشمنانت سخت بیزاریم حاشا که از این باور خود دست برداریم ما از سقیفه داغ "مادرکُشتگی" داریم وقتی بیایی مرهم این درد خواهی شد راه تمیز مرد از نامرد خواهی شد. .