.
#میلاد_امام_حسین
بسم الله الرحمن الرحیم
#ولادت_امام_حسین_علیهالسلام
تکه به تکه دلم حکایت عشق است
شعله به شعله پُر از حرارت عشق است
دست مزن بر دلم وگرنه بسوزی
در جگرم آتش محبت عشق است
هیچم و از هیچِ هیچ ، هیچ نمانده
هرچه که مانده ظهورِ حضرت عشق است
هرچه که پروانه داشت شمع از او برد
غارت عشق است این و عادت عشق است
کاش خلائق ببیند آنچه که دیدیم
حیِ علیالعشق که قیامت عشق است
حضرت عشق آمده است کیست حسین است
آنکه شبیهاش نبود و نیست حسین است
سوخته دل ، در بساط آه ندارد
خرمن آتش زده نگاه ندارد
آه که تقصیر آن حُسنِ حسینیست
عاشق بیچاره که گناه ندارد
زندگیِ بی حسین تلخی محض است
چون غم آن برکهای که ماه ندارد
«شُکر خدا را که در پناه حسینیم
عالم از این خوبتر پناه ندارد»
نام مرا هم در آن صحیفه نوشتند
رحمتِ عشق است کوه و کاه ندارد
گفت پیمبر که سینه چاکِ حسین است
بیشتر از ما خدا هلاکِ حسین است
چشم اگر این است و تابِ زلف اگر این است
آنچه نماند برای ما دل و دین است
نظم کواکب ببین بهم زده زین بعد
گردش خورشید در مدار زمین است
شیشه آن عطرسیب اگر که شود باز
کوچهی ما بهتر از بهشت برین است
محمل لیلی گذشت باز ندیدش
قسمت مجنون نوشتهاند چنین است
با حرم و بی حرم همیشه اسیریم
عاقبت عاشقی همیشه همین است
دست خودم نیست اگر که عاشق اویم
آنکه سیه کرده روزگار من این است
بسته به زنجیر آن دو زلف دوتائیم
شکر که دیوانههای کرببلاییم
مثل حسین علی بجان علی نیست
هیچ کسی اینقدر نشان علی نیست
عاشق او هم شدن به برکت مولاست
بر سر هر سفرهای که نان علی نیست
کرببلا را به ما هوای نجف داد
راه حرم جز از آستان علی نیست
جز حسنینِ علی هیچ دو خورشید
لایق جلوه در آسمان علی نیست
کرببلا گفت که هیچ نیرزد
شکل نمازی که با اذان علی نیست
فاطمه گفتا بگو با دل آگاه
اشهد ان علی .... علی ولی الله
خانه خرابیم اگر خراب حسینیم
شُکر دعاهای مستجاب حسینیم
فاطمه ما را به نام کوچکمان خواند
گفت بیایید انتخاب حسینیم
قوتِ این مِی ، اگرچه هستی ما بُرد
جرعهی لاجرعهی شراب حسینیم
خانهی ما کربلاست شارع العباس
معتکف بارگاه باب حسینیم
با ملک الموت هم که کار نداریم
فاطمه فرموده در حساب حسینیم
لطف حرم شامل کبوتر ماشد
مادر سادات باتو مادر ما شد
زخمی لب تشنه در برابر زینب
آه که کشتی مرا برادر زینب
تیغ و سنان تا نشست بر تن زخمیت
خاک دوعالم نشست بر سر زینب
داد زدی بسکه روی سینه ی اکبر
حنجر تو خون شده است وحنجر زینب
روبه یتیمان نگاه آخر تو بود
رو به شریعه نگاه آخر زینب
آمده پایین پای جسم تو خواهر
آمده بالاسرتو مادر زینب
جُون تو هستم که غیر آه ندارد
«خواجه مگر بنده سیاه ندارد»
#امام_حسین_علیه_السلام_ولادت
#دکتر_حسن_لطفی
.....................................
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
#ولادت_امام_حسین_علیهالسلام
دلی برده از دستِ ما جانِ ما را
دلی شعلهور کرده سامانِ ما را
دلی داده بر باد از روز اول
دل و دین و عقلِ پریشانِ ما را
دلی که کشیده به سوی مزارش
عنایاتِ شاهِ خراسانِ ما را
دلی که ربوده به گنبد طلایش
نجف در نجف قلب سلطانِ ما را
ببینید آن چشم و آن زلف و اَبرو
نبینید چاکِ گریبانِ ما را
که است آنکه در خون نشانده به چشمش ؟
همیشه دو چشمانِ حیرانِ ما را
دلم کرده امشب هوای نجف را
ببینم مگر کربلای نجف را
تویی قصهی عشقِ طولانیِ ما
تویی چتر شبهای بارانیِ ما
شده روشن این خاک ، حتی بهشت
از این ریسههای چراغانیِ ما
نوشتند روز ازل قسمتِ هم
غبارِ تو با خطِ پیشانیِ ما
رفیق قدیمی همانی که بودی
همینی تو یار دبستانیِ ما
به سجادهی سبزِ سجادِ تو شُکر
که خورده گره نسلِ ایرانیِ ما
به فطرس سپردیم ما را بِبَر تا
به دردی خورَد شغلِ دربانیِ ما
به سیلاب دادیم ما خانهی خویش
نگاهی کن آقا به دیوانهی خویش
اگر دل نماده است تقصیرِ ما نیست
که جز تابِ زلف تو زنجیرِ ما نیست
طبیبم نوشته حرم لازم است این
که دیوانه دربندِ تدبیرِ ما نیست
وصیت نمودیم پیشت بمیریم
مبادا بگویی که تقدیرِ ما نیست
کسی غیرِ تو راهمان که نداده
کسی جز تو در فکرِ تطهیرِ ما نیست
دو سال است گفتیم شبهای جمعه
چرا کُنجِ شش گوشه تصویرِ ما نیست
نه عرش و نه کُرسی جنان هم به قدرِ
تماشای صحنت نفسگیرِ ما نیست
من از کودکی گفتم ای جانِ عالم
عزیزم عزیزم عزیزم عزیزم
نشسته است عالم به حیرت لبالب
که حتی خدا هم حسینی است مذهب
نه که پیش تو ، پیش یاران یارت
همه انبیا ایستاده مؤدب
حبیب و بُریر و زُهیر و جُناده
شبیب و حَتوف و سلیمان و شوذب
سعید و جُوین و بشیر و انیس و
عباد و وهب ، عابس و جون و جُندَب
نعیم و رُمَیث و سُوَید و کِنانه
و حُر و عُبَید و ابابکر و قَعنَب
همه زیرِ دستِ امیرِ علمدار
همه تحتِ امرِ فرامینِ زینب
همه غرقِ فریاد با سر به زیری
امیری حسین و نعم الامیری
غمت گر نباشد که بر دل نشیند
در این سینه زهرِ هلائل نشیند
شبیه شرابِ بهشتی است وقتی
به چای عراقیِ تو هِل نشیند
اگر سنگ بارد و اگر تیغ و تیر
و گر پای ما باز در گِل نشیند
حرم میرویم و حرم میشویم
چو موجی که آخر به ساحل نشیند
"بنازم به بزم محبت که آنجا
گدایی به شاهی مقابل نشیند"
تمام عوامل همه سر به زیرند
که تا خواهرِ تو به محمل نشیند
شب جمعه زهراست باید بمیریم
به لبها که اشعار مُقبِل نشیند
تو شاهی و باید که بالا نشینی
که باید به دامان زهرا نشینی
نمیشد که اینقدر عطشان نباشی
به دنبال یک جرعه باران نباشی
نمیشد که در پشت خیمه خمیده
برای رُبابت پریشان نباشی
چرا دورت از قاتلانت شلوغ است
چرا یاوری نیست بی جان نباشی
کنارِ تو زهرا نشسته عزیزم
نمیشد که اینگونه عریان نباشی
نمیشد که اینسو و آنسو نگردی
که در بازی نیزهداران نباشی
نمیشد که از روی نیزه شبانه
بهدنبالِ یک آهِ سوزان نباشی
چه میشد که زینب سرت را نمیدید
کنارِ سَرَت مادرت را نمیدید
(حسن لطفی ۴۰۰/۱۲/۱۳)
#یاشبیر
#دکتر_حسن_لطفی
#میلاد_امام_حسین
#امام_حسین_علیه_السلام_ولادت
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
#میلاد_امام_حسین
#ولادت_امام_حسین_علیهالسلام
ای حسین جان
زُلفیم پریشانی ما را بنویسید
بالیم پَرافشانیِ ما را بنویسید
ما سجده به اَبروی کجِ یار نمودیم
بد نیست مسلمانیِ ما را بنویسید
یک لحظه نشستیم سرِ کوچهی دنیا
یک عمر پشیمانیِ ما را بنویسید
از روزِ ازل عاشق آن زلفِ سیاهیم
این قصهی طولانیِ ما را بنویسید
یا شرحی از آن عطرِ خوشِ سیب بخوانید
یا حیرت و حیرانیِ ما را بنویسید
یکبار بیایید به بینالحرمینش
تا سجدهی پیشانیِ ما را بنویسید
ما مستِ حسینیم حسینیم حسینیم
این نعرهی طوفانیِ ما را بنویسید
سودا زدهی طُرهی جانانهام امشب
زنجیر بیارید که دیوانهام اشب*
تا عینِ علی گردشِ تیغِ دودَمِ ماست
این گردش خورشید هم از پیچ و خَم ماست
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگیِ ما عدَم ماست*
ما نسل به نسل از نَفَس فاطمه هستیم
یعنی که علی هم دَم و هم بازدمِ ماست
آنقدر به ما لطفِ شما داد ، خدا هم
گیرم که دو دنیا بدهد باز کم ماست
این خاک فقط گوشهی ایران حسین است
از کرببلا تا به خراسان حرمِ ماست
این قلب نه این بقعهی شش گوشهی عشق است
این سینه نه این خانهی صاحب علم ماست
ما را چه شرافت بِه از این ، خاک حسینیم
یعنی که جهان نیز به زیرِ قدم ماست
ما کاشیِ چسبیده به ایوانِ تو هستیم
سوگند به لبخند حسن آنِ تو هستیم
وقتی که سرشتند گلِ دربه دران را
دادند به ما منصب خونین جگران را
مژگان همه داریم به بین الحرمینت
تا چشمِ تو لطفی بکند رفتگران را
تنها تو سراغِ من بیچاره گرفتی
تنها دل تو خورد غمِ رهگذران را
من آمدهام بر سرِ خاکِ تو بمیرم
بردار از این دوش همین بارِ گران را
بگذر چو قیامت به سر خاک شهیدان
از خویش خبردار کن این بی خبران را*
ما نسل به نسل از پدران ارث گرفتیم
تا نذر نمودیم تمام پسران را
دنیا که نفهمید، قیامت همه فهمند
حال من و حالِ جگر جامهدران را
تا هست نفس پاره گریبان حسینیم
صدشکر خدا را که پریشان حسینیم
ای عشقِ خدا سفرهی شاهانهات آباد
من خانه خراب توام ای خانهات آباد
دیدیم کنارِ تو کریمیِ حسن را
این خانه و این خوانِ کریمانهات آباد
انگشتنما بودنِ ما لطف کمی نیست
ای عشق ، دلِ اینهمه دیوانهات آباد
گفتی که گدایت عرق شرم نبید
گفتند گدایان درِ کاشانهات آباد
یکبار به ایران زدی و مُلک گرفتی
مُلکی که گرفته دمِ مستانهات آباد
ما را جگری هست ولی سوخته از شوق
قلبی که سپردیم به میخانهات آباد
ما را جگری بود ولی کرببلا بُرد
هرگوشهی شش گوشهی شاهانهات آباد
ما زادهی اشکیم برای تو بگِرییم
بگذار که یک عمر به پایِ تو بگِیریم
تا خیمه عزیزم خبرت را چه کسی بُرد
از گودیِ گودال پَرت را چه کسی بُرد
دیدم که زمین گیر شدی پیشِ جوانت
بر رویِ عبایی پسرت را چه کسی بُرد
در علقمه گفتند که پشتِ تو شکستند
بر نیزه هلالِ قمرت را چه کسی بُرد
فهمید حرم پیرهنت را چه کسی کَند
افسوس نفهمید سرت را چه کسی بُرد
جز شیههی اسبی که در خیمه رسیدهاست
پیغام تَنِ مختصرت را چه کسی بُرد
از شانهی اُفتادهی زینب همه دیدند
ارثیهی زخمِ جگرت را چه کسی بُرد
دیدند که گیسوی بهم ریخته داری
از نیزهای اَبروی بهم ریخته داری
*مفتون همدانی
*کلیم کاشانی
*سلیم تهرانی
(حسن لطفی)✍
.