eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6هزار دنبال‌کننده
270 عکس
204 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
نفس خسته ی زنی تنها پشت این قافله به جا مانده چشم هایش شبیه ابر بهار بین دستان او دعا مانده روی خود را بگیرد از زینب تا نبیند اشک مادر را میسپارد به دست اقیانوس بچه های عزیز حیدر را زینبش را به سینه چسباند و... گریه اش بوی پر کشیدن داشت بغض ، راه نفس گرفته از او غصه ی پیرهن دریدن داشت گفت: مادر خدا به همراهت من بمیرم که کوهی از دردید با پسرهای خود چنین میگفت: نکند بی حسین برگردید نکند لطمه ای به او برسد سپر بچه های او باشید همه جا ، تحت امر و فرمانش تا قیامت برای او باشید ساقی آرام زیر لب میگفت: خاطرت جمع ، مادر خوبم خیمه ام را همیشه در این راه اول خیمه گاه می کوبم http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
صدای بانگِ جرس ، کاروان مهیّا شد دلِ تمام عوالم گرفت و غوغا شد حسینِ فاطمه راهیِ کربلا شده و... دو چشمِ زینبِ کبری ، شبیهِ دریا شد مدینه شهرِ نبی بود ، شهرِ خوبی ها ولی چه عرصه ی تنگی برای آقا شد رسید جای بلندی که شهر پیدا بود نگاه کرد و دلش بی قرارِ زهرا شد وداع کرد و ، روانه به سوی وادیِ عشق عزیزِ فاطمه راهیِ کوه و صحرا شد نگاه کرد به اصغر ، به روی دخترِ خود دلش شکست و گرفتارِ کارِ دنیا شد در این میانه ، زنی پشتشان دعا میخواند نگاهِ امِّ بَنین خیره بر پسرها شد خدا کند که دوباره حسین برگردد دعای مادری اش پشتِکارِ سقّا شد خبر نداشت که گودالِ کربلا روزی ، سَرِ عبا و عمامه ، چقدر دعوا شد... http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. کریم اگر که تویی ما همه گدای توایم دوا اگر که تویی جمله ، مبتلای توایم تو در میان دل ما قدم زدی حتما که در پی دل و دنبال رد پای توایم به روی سینه ی ماها نوشته اند حسنی همه برای حسین اند و ما برای توایم دو ماه سینه زنِ شاه کربلا بودیم دو روز در همه ی سال در عزای توایم خودت به زندگی ما حسین بخشیدی همیشه و همه جا شامل عطای توایم دمی به سعی و صفای حسین مشغولیم دمی نشسته و آرام در منای توایم چقدر رنج کشیدی و باز دم نزدی چه غصه ها که تو دیدی و باز دم نزدی به جرم خوبی بی حد از آن جماعت پست... چقدر حرف شنیدی و باز دم نزدی به خنده های پر از درد ، درد امت را به جان خسته خریدی و باز دم نزدی جهان چشید از آقایی ات ولی آقا... تو طعمِ درد چشیدی و باز دم نزدی به مردمان مدینه سلام میکردی جواب هم نشنیدی و باز دم نزدی چقدر در وسط کوچه های دلتنگی به زخم کهنه رسیدی و باز دم نزدی نه اینکه زهر درآورده جان ز پیکر تو تو را زمین زده درد و عذاب مادر تو درست در وسط کوچه بود جان دادی که خورد دست کسی بر نقاب کوثر تو گرفت جان تو را لحظه ای که یک مادر به گریه چادر خود را کشید بر سر تو سه روز بعد پیمبر ، خبیث امت با لگد شکست درِ خانه را برابر تو خبر رسید به گوش تمام خلق الله صحابه ریخته بر خانه ی پیمبر تو خدا به کس ندهد اینچنین صحابی را غریب بوده در این شهر جد اطهر تو هنوز ناله ی زهرا به گوش میآید صدای زینب کبری به گوش میآید هنوز هم که هنوز است از دل خانه صدای غربت مولا به گوش میآید ز آستانه ی در ، ناله های محسن با صدای گریه ی بابا به گوش میآید صدای ضرب لگد های دومی دارد در آن شلوغی و دعوا به گوش میآید هزار و سیصد و اندی گذشته اما باز صدای هیزم از آنجا به گوش میآید مغیره داد کشید و دل حسن لرزید صدای نعره زدن ها به گوش میآید ___________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
‍ . پشتِ این خانه پُر از خِیلِ بنی آدم شد یکی از قاطبه ی کلِّ ملائک ، کم شد حاتم آمد به دَرِ خانه ، تماماً خَم شد بندِ قنداقه به دستانِ عمو محکم شد نان و خرما و کمی شیر… عسل هم آمد اوّلین گل پسرِ شیرِ جَمَل هم آمد عمه اش سوره ی توحید بخواند به بَرَش همه گفتند چه زیباست ، شبیهِ پدرش جبرییل آمده و بال زَنَد دورِ سَرَش طیّبَ اللّه به این طایفه و گُل پسرش آب و آیینه بیارید ، حسن بابا شد قاسمش نورِ دلِ فاطمه ی زهرا شد پدرش سفره ی افطار فراهم کرده مادرش دلبر و دلدار فراهم کرده شیشه های عسل انگار فراهم کرده در جهان رحمتِ بسیار فراهم کرده جانِ عالم به فدای پسرِ شاهِ کَرَم کاش یک لحظه گذارد قدمش روی سَرَم او ذخیره است ، برای سفرِ کرب و بلا میخرد با همه جانش خطرِ کرب و بلا نام او شد بخدا «خون جگرِ کرب و بلا» تازه دامادِ پُر از دردسرِ کرب و بلا او حسن زاده ترین یاورِ ارباب شود در بیابان ، بدنش گوهرِ نایاب شود دست و پا میزند و نامِ عمو روی لبش گرد و خاکی است ، به دنبالِ هیاهوی لبش نیزه ای آمد و انگار رَوَد سوی لبش بوی خونِ حَسَنی میدهد این بوی لبش همه جا غرقِ عسل شد ز تَنِ خونیِ او سینه بر سینه و پاهاش… به دنبالِ عمو ..................................................... گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. تا صدا میرسد از ساحتِ خونبارِ بقیع مرد و زن اشک بریزند ، به دیوارِ بقیع یک زن و صورتِ قبری ، به دلِ زارِ بقیع دلِ ما هم ، بخدا گشته گرفتارِ بقیع   مادرِ حضرتِ عبّاس ، پریشانِ توأیم سال ها در به درِ سفره ی احسانِ توأیم   تو که بودی که خدا همسرِ مولایت کرد تو چه کردی که چنین غرقِ تَوَلّایت کرد مادرِ چهار گلِ حضرتِ زهرایت کرد صدفِ گوهرِ نایاب... چو سقّایت کرد   با تواضع ، به درِ خانه ی مولا رفتی این چنین بود ، که تا عرش تو بالا رفتی   سائل آمد به درِ خانه ، تفضّل کردی تو به اولادِ نَبی ، خوب توسّل کردی زحمتِ حاجتِ دنیا ، که تقبّل کردی  لطف کردی و مرا نیز تحمّل کردی   بابِ حاجاتِ همه ، نامِ شما باشد و بس چشمِ ما نیز به اکرامِ شما باشد و بس   پسرانت همه رفتند ، تو تنها ماندی سال ها گریه کنِ بچّه ی زهرا ماندی مرحمِ زخمِ دلِ زینبِ کبریٰ ماندی همه رفتند به یاریِ حسین... جا ماندی   پسرت نقشِ زمین شد ، به غمش خندیدند همه بر مشک و دو دستِ قلمش خندیدند   زینبت گفت «حسین» و... جگرت تیر کشید تا شنیدی که سرش رفت... سرت تیر کشید وسطِ کوچه نشستی... کمرت تیر کشید گفت «انگشتر» و... هی بال و پرت تیر کشید   بخدا سوزِ دلت ، کرده دلم را بی تاب قدری آرام بخوان روضه برای ارباب   روضه ای از سَرِ احساس... دلت ریخت بهم رنجِ پرپر شدنِ یاس... دلت ریخت بهم خنده ی دشمنِ خنّاس... دلت ریخت بهم روضه ی حضرتِ عبّاس... دلت ریخت بهم   رفتنی گشته ای از بس که بزرگ است غمت کاش میشد که بسازیم به زودی حَرَمت   بعدِ زهرا تو شدی مادرِ ما نوکرها سایه ات کم نشود از سَرِ ما نوکرها تو نظر کن به دلِ مضطرِ ما نوکرها وقفِ عباسِ تو ، چشمِ تَرِ ما نوکرها   ما همه نوکر و درمانده ی فردای توأیم تو هنوز امِّ بَنینی و پسر های توأیم   ................................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. لطف حق تا به ابد ، شامل احوال من است کرمش فخر و مباهات به امثال من است روزهای رمضان رو به تمامی است ، ولی... روضه ی شاه کرم روزی یک سال من است روزه و حال مناجات که خوب است ، ولی... روضه ی خون خدا افضل اعمال من است پدرم گفت ، بگویم : همه جا ذکر حسین نام ارباب ، کلید همه افعال من است بعد یک ماه غم و گریه ی بر تشنگی اش دیدن کرب و بلا مقصد آمال من است شکر دارد بخدا ، فاطمه در روز جزا مادرانه وسط معرکه دنبال من است مادرش گفت: "بنی" وسط کرب و بلا قتلگاه پسرم نیست ، که گودال من است عصر آن روز دهم خواهرش آواره شد و... گفت با گریه : که این گوهر پامال من است شاعر: .
. علیه_السلام مثل حسن , مثل حسین , آقاست محسن نور دو چشم حضرت زهراست محسن در این فضیلت مثل و مانندی ندارد اول شهیدِ غربت مولاست محسن روز قیامت او شفیع شیعیان است مشکل گشای عرصه ی عقباست محسن با مادرش آمد , که بابایش بماند مانند اصغر , حامیِ باباست محسن اصلا به دنیا هم بیاید یا نیاید یک سومِ ساداتِ این دنیاست محسن هرکس که دستِ کم گرفته داغ او را با او بگو: اصلِ عزای ماست محسن از پشتِ در آتش به جان خیمه افتاد پس ریشه ی اصلی عاشوراست محسن روز قیامت اولین حکم الهی است پایه گذار محشر کبراست محسن .
. تو چه کردی که تو را نام نهادند: کریم مثل بابات حسن ، مرتبه دادند: کریم تو چه کردی که همه در عوض کرب و بلا به روی خاک حریم تو فتادند ، کریم آنچنان مرتبه ای داد به تو هادی دین که به کس غیر تو این جاه ندادند ، کریم آن کسانی که ز طومار حسین جا ماندند شب جمعه ، حرمت ، خیرالعبادند ، کریم از شلوغی سر کوی تو فهمیدم که... سائلان تو زیادند ، زیادند... کریم روز محشر که شود ، از کرم مادرتان زائران حرم تو ، همه شادند ، کریم .
خوب شد , ایران ما یک سهم از زهرا گرفت خوب شد یک زن , میان خاندانت جا گرفت لطف کرده فاطمه , ما را حساب آورده است خوب شد این دفعه این عرض دعای ما گرفت ما حساب کار خود را از ازل پس داده ایم اینچنین بوده که چشم مادرت ما را گرفت شهر بانوی قبیله , شد کنیز فاطمه مثل مروارید بود و رزق از دریا گرفت در هیاهوی دو رنگی عرب های حجاز پرچم ایرانیان را مادرت بالا گرفت حامل نور
امامت” بود , بانوی حسین 

تا به دنیا آمدی , تبریک از مولا گرفت 

خاک پایت سرمه ی چشم تمام قدسیان 

آفرینش با قدوم پاک تو 
معنا” گرفت زینت سجده تویی , زین العباد عالمی با نماز تو , `عبادت” جلوه ای زیبا گرفت بشکند دست کسی که پیش چشمان ترت زیور از گوش یتیمان , شام عاشورا گرفت
خوب شد , ایران ما یک سهم از زهرا گرفت خوب شد یک زن , میان خاندانت جا گرفت لطف کرده فاطمه , ما را حساب آورده است خوب شد این دفعه این عرض دعای ما گرفت ما حساب کار خود را از ازل پس داده ایم اینچنین بوده که چشم مادرت ما را گرفت شهر بانوی قبیله , شد کنیز فاطمه مثل مروارید بود و رزق از دریا گرفت در هیاهوی دو رنگی عرب های حجاز پرچم ایرانیان را مادرت بالا گرفت حامل نور
امامت” بود , بانوی حسین 

تا به دنیا آمدی , تبریک از مولا گرفت 

خاک پایت سرمه ی چشم تمام قدسیان 

آفرینش با قدوم پاک تو 
معنا” گرفت زینت سجده تویی , زین العباد عالمی با نماز تو , `عبادت” جلوه ای زیبا گرفت بشکند دست کسی که پیش چشمان ترت زیور از گوش یتیمان , شام عاشورا گرفت