eitaa logo
اشعار ناب مناسبتی
48 دنبال‌کننده
13 عکس
2 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شعر شیعه
صل الله علیک یا ذبیح العُریان علیه السلام روی بوم عشق نقشی از محبت می کشند عاشقانی که به پای یار زحمت می کشند جای درمان،درد بی درمان تقاضا می کنند غالباً عُشّاق اینگونه ریاضت می کشند "اشک"،مبنای شروع دردِدل با چشم هاست لال ها هرگاه لالی را به صحبت می کشند عالمی دارند با سوزِ مُدامِ پینه ها کوله‌برهایی که بر شانه "ملامت" می کشند آنقَدَر از سنگ های طعنه لذّت می برند طاقت آئینه ها را هم به حیرت می کشند کار هر روز مجانین گریه های بی حد است "آه" را هنگام اوقات فراغت می کشند روضه‌گردی‌کردنِ ما از دعای فاطمه است مادران، فرزندها را به ضیافت می کشند رزق را ارباب ها شخصاً تقبل می کنند سفره را تنها میان خانه، رعیت می کشند مهر تائیدی به نوکر بودن خود می زنند آن جبین هایی که خود را روی تُربت می کشند آن گلوهایی که در روضه مدارا می کنند مطمئناً در قیامت دادِ حسرت می کشند قُرب حق را در تَمَسُّک بر شَعائِر دیده اند که ملائک پر به پرهای علامت می کشند بی حسینش قید جنات عدن را می زند حوریان از گریه‌کُن با اینکه منّت می کشند روضه ای در روضه ی رضوان به پا خواهند کرد عرشیان را پای این ذکر مصیبت می کشند ▪️ ▪️ حیفِ این آقا که مُشتی بی حیا تا قتلگاه پیکر بی جان او را با جسارت می کشند روی هر سرپنجه ای یک تکّه نخ آویز بود... گرگ ها پیراهنش را وقت غارت..،می کشند بعد از او وای از زنان بی پناه خیمه ها... پرده پوشانش چه زجری در اسارت می کشند @shia_poem
گرچه بر این آستان روی سیاه آورده ام شرمسارم، اشک هایم را گواه آورده ام دست خالی در ضیافت آمدن شایسته نیست من برایت کوله باری از گناه آورده ام در جزا، پرونده ی ما را بسوزان جای ما از قضا، من نامه ای پر اشتباه آورده ام  خسته ی راهم، به یک لبخند مهمانم کنید از خرابات هوس، حال تباه آورده ام دل بریدم از همه، دل بسته ام بر مهر یار رخصتی فرما، رفیقی نیمه راه آورده ام باز کن آغوش خود بر بنده ی آلوده ای من به ستار العیوبی ات پناه آورده ام کارهایم زشت بود اما نهادم زشت نیست مهر مولایم علی را عذر خواه آورده ام پای من لغزید و دستم را گرفت این روضه ها نیمه جانی از کنار پرتگاه آورده ام تحفه ای دارم که بی شک حاجتم را می دهند اندکی تربت به درگاه اله آورده ام داغ بر دل، اشک بر رخ، آرزومند نجات مثل حر رو بر مسیح قتلگاه آورده ام https://eitaa.com/asharnab14
هدایت شده از شعر شیعه
از اربعین جا ماندم اما از نگاهت نه از کاروان جا ماندم اما از سپاهت نه حالا که بین زائرانت نیستم ، آیا بیرون شدم از سایه ی مهر و پناهت؟ نه نوکر در این خانه باشد آبرو دارد فرق است بین رو سفید و رو سیاهت؟ نه نام مرا بنویس بین اربعینی ها من دل به راهت دادم آقا پا به راهت نه امسال نذر دخترت بودم که جاماندم من با رقیه جان تو دارم شباهت! نه . . . ام ابیهای حسین ، ای وارث زهرا اشک است سهم چشم های بی گناهت؟ نه دندان شکسته ، گوش پاره ، چشم های تار یک جای سالم مانده روی ، روی ماهت؟ نه اشک تمام زائران کربلا هرگز آیا برابر میشود با سوز آهت؟ نه من مثل تو جا ماندم اما خوب میدانم از اربعین جا ماندم اما از نگاهت نه @shia_poem