eitaa logo
اشعار زیبا
342 دنبال‌کننده
964 عکس
103 ویدیو
2 فایل
شما میتواتید اشعار و مطالب زیبا و دو بیتی های ناب مورد علاقه تان را در این کانال پیدا کنید اگر لذت بردید صلواتی برای سلامتی و فرج امام زمان(عج) هدیه بفرمایید https://eitaa.com/joinchat/1623261194C5 @Asharziba تأسیس کانال ۱۳۹۷/۲/۲۰
مشاهده در ایتا
دانلود
  نوشتم اول خط بسمه‌ تعالی سر بلندمرتبه پیکر، بلندبالا سر   فقط به تربت اعلات سجده خواهم کرد که بندۀ‌ تو نخواهد گذاشت هرجا سر   قسم به معنی «لا یمکن الفرار از عشق» که پر شده است جهان از حسین سرتاسر   نگاه کن به زمین! ما رایت الا تن به آسمان بنگر! ما رایت الا سر   سری که گفت من از اشتیاق لبریزم به سرسرای خداوند می‌روم با سر   هرآنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم مباد جامه، مبادا کفن، مبادا سر   همان سری که یَُحّب الجمال محوش بود جمیل بود جمیلا بدن جمیلا سر   سری که با خودش آورد بهترین‌ها را که یک به یک همه بودند سروران را سر   زهیر گفت حسینا! بخواه از ما جان حبیب گفت حبیبا! بگیر از ما سر   سپس به معرکه عبّاس «اجننی» گویان درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر   بنازم ام وهب را به پارۀ تن گفت: برو به معرکه با سر ولی میا با سر   خوشا به حال غلامش، به آرزوش رسید گذاشت لحظۀ آخر به پای مولا سر   در این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شد همان سری است که برده برای لیلا سر   سری  که احمد و محمود بود سر تا پا همان سری که خداوند بود پا تا سر   پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد پر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر   امام غرق به خون بود و زیر لب می‌گفت: به پیشگاه تو آورده‌ام خدایا سر   میان خاک کلام خدا مقطعه شد میان خاک الف لام میم طاها سر   حروف اطهر قرآن و نعل تازۀ اسب چه خوب شد که نبوده است بر بدن‌ها سر   تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود به هر که هرچه دلش خواست داد، حتی سر   نبرد تن به تن آفتاب و پیکر او ادامه داشت ادامه سه روز ...اما سر -   جدا شده است و سر از نیزه‌ها درآورده است جدا شده است و نیفتاده است از پا سر   صدای آیۀ کهف الرقیم می‌آید بخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر   بسوزد آن همه مسجد، بمیرد آن اسلام که آفتاب درآورد از کلیسا سر   چه قدر زخم که با یک نسیم وا می‌شد نسیم آمد و بر نیزه شد شکوفا سر   عقیله غصه و درد و گلایه را به که گفت به چوب، چوب‌ محمل؛ نه با زبان، با سر   دلم هوای حرم کرده است می‌دانی دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر سید حمید رضا برقعی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
دل اگر نذر حسین است، خریدن دارد اشک اگر مال حسین است،که ریختن دارد همه عالم و آدم به فدایت ارباب غم ارباب به دلها چه کشیدن دارد ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
حضرت امام حسین (علیه السلام)   از بس حسین بخشش بسیار می کند لطفش مرا همیشه بدهکار می کند   این اشک های قیمتی روضه های او خیلی برای عاقبتم کار می کند   دستش درست انکه دلم را به دست عشق در این جهان دین زده دیندار می کند   او دلبرانه بین من و هر چه غیر خود با دست های عاطفه دیوار می کند   با دانه های اشک که خون نامه های ماست ما را چه عاشقانه وفادار می کند   خاکش مسیح بود و چه زیبا دل مرا دوری کربلاش گرفتار می کند   شعر از :حسن کردی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
حضرت امام حسین (علیه السلام)   آتش عشق تو در سینه ی سوزان من است عکس لبخند تو در دیده ی گریان من است   چه نثار تو کنم،تا که قبولت افتد بهترین هدیه ی ناقابل من،جان من است آنچه آرد یم لطف و کرمت را به خروش قطره اشکی است،که غلطیده به دامان من است   به گداییِّ سر کوی تو عادت کردم این گدایی،شرف و عزّت و عنوان من است هر که گردید سگ کوی تو،من خاک رهش هر که شد سائل درگاه تو،سلطان من است   به طبیبم چه نیازی بُوَد،از نسخه چه سود تو اگر درد دهی،دارو و درمان من است   اگر از خویش برانی،به کجا روی کنم جز سر کوی تو،عالم همه زندان من است   عضو،عضوِ بدنت سوره و زخمت آیات مصحف صورت خونین تو،قرآن من است حرم پاک تو،بیت الحرم کعبه ی دل کربلای تو،بهشت من و رضوان من است   شعر میثم شرر ناله ی مظلومی توست گریه ی ماتم تو،باعث غفران من است   غلامرضا سازگار ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
حضرت امام حسین (علیه السلام)   دردی مثال درد و غمت، میشود مگر؟ رنگی سیاهی علمت، میشود مگر؟ ای کشته ی فتاده به هامون،قتیل اشک کس ناامید از کرمت، میشود مگر؟ یک جمله ی تو حر و زهیر و حبیب ساخت آخر بدون فیض دمت، میشود مگر؟   اصلا بهشت با همه ی حور و کوثرش باب ورودی حرمت، میشود مگر؟ بی لطفت ای امیر دلم هیچ شاعری مقبل و یا که محتشمت،می شود مگر؟   تغییر کرده قافیه در بیت آخرم بی ذکر روضه و المت،می شود مگر؟   *از آب هم مضایقه کردند کوفیان* داغی شبیه هرم لبت،می شود مگر؟    بهنام فرشی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
خیلی حسین زحمت مارا کشیده است شخصیتی که زحمت مارا کشیده است    عالم از ابتدای وجودش ندیده است دست من و تو نیست اگر نوکرش شدیم     خیلی حسین زحمت مارا کشیده است منت نهاده بر سرمان اشک جاری است    از دل بگو حسین تورا او خریده است بین قلم و لطف تو هست ارتباط اگر     حرفی به روی برگه کاغذ خزیده است من با زبان شعر نوشتم که این حسین     ماضی مضارع و به هر علت مزیده است کشف قمر پدیده شده؟بچه بازی است     ارباب ما برای جهان یک پدیده است مارا به حالت خودمان ول نکرده است     چون بوی کربلا به مشامم رسیده است در روضه ات زبان گرفتم و ناگه زبان گرفت   مردم ولی به عشق تو قلبم تپیده است من پیله میکنم که برایش بسوزم و     هیئت به اذن او به مدارم تنیده است از دکتر و مطب به خدا بیمه میشود     هرکس که طعم چایی او را چشیده است این رفت و آمدی که برایم رقم زده   از گریه ی شبانه مهدی دمیده است ایام فاطمیه شد و روضه های سخت   آقا بیا که مادر تو قد خمیده است شاعر اگر زمیخ درو سینه مینوشت    میمرد آن ک روضه کوچه شنیده است لرزی اگر ز سردی این بیت حس شده     از لا بلای چادر خاکی وزیده است شرمنده ام به خدمتتان عرض میکنم     او مادر حسین همان سر بریده است شاعر: امیرحسام یوسفی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست آنجا جز آنکه سر بسپارند چاره نیست دعوت گرفته یار و نوشته من الغریب وقت سفر رسیده ببین حری یا حبیب هرجا دو راهی است هر آیینه کربلاست خود را ببین دوباره که آیینه کربلاست مردی هنوز چشم به راه جواب ماست یه کربلا مقابل هر انتخاب ماست تصمیم حر در اول هنگامه روشن است تکلیف کربلا و امان نامه روشن است با عشق اوست هر که به جایی رسیده است خیلی حسین زحمت ما را کشیده است به خدا سخت است که فراموشش کنیم در بندر چشمهایمان پهلو گرفته است گلوی بریده اش دنیا رو نورانی کرد گلوهایمان به فدایش روی گونه ها با اشک نوشتیم یا زهرا به خدا هرگز حسین را فراموش نمیکنیم با او خدا را پرستیدیم و با خونمان فدایش شدیم و امروز بر سر پیمان خود هستیم و نزد امام حسین آمدیم ما با فطرت زائرش هستیم و با فطرت عاشقش شدیم یا زهرا به خدا هرگز حسین را فراموش نمیکنیم ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
عمر زاهد همه طى شد" به تمناى بهشت " او ندانست که در" ترک تمناست" بهشت  این چه حرفیست که در "عالم بالاست بهشت" هر کجا "ذکر حسین" است ،همانجاست بهشت ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست آنجا جز آنکه سر بسپارند چاره نیست دعوت گرفته یار و نوشته من الغریب وقت سفر رسیده ببین حُری یا حبیب هرجا دو راهی است هر آیینه کربلاست خود را ببین دوباره که آیینه کربلاست مردی هنوز چشم به راه جواب ماست یک کربلا مقابل هر انتخاب ماست تصمیم حُر در اول هنگامه روشن است تکلیف کربلا و امان نامه روشن است با عشق اوست هرکه به جایی رسیده است ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
متن شعر برنامه سرگذشت حیف عمری که بگذره پای عشقای کوچه بازاری ای قربون امام حسینی که نه تکرار شد نه تکراری اونکه تب میکنه برا آدم براش بمیری سزاواره دل باید بسپری به اونیکه بلد باشه دل نگه داره حسین دعای مستجاب مادرم من از تو بگذرم کجا برم دچارتم تو چاره منی حسین غمت شروع سرگذشتمه نباشی روز درگذشتمه تولد دوباره منی پیدام کردی و فهمیدم بیخودی دور و برم شلوغ بود دل به خیلی چیزا بستم اما راستشو بخوای همش دروغ بود حسین دعای مستجاب مادرم من از تو بگذرم کجا برم دچارتم تو چاره منی حسین غمت شروع سرگذشتمه نباشی روز درگذشتمه تولد دوباره منی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
🥀🍃🥀🍃🥀🍃 سلام بر سر نیزه پسند.. نوشتم اول خط: بسمه‌ تعالی سر بلندمرتبه پیکر، بلندبالا سر فقط به تربت اعلات سجده خواهم کرد که بندۀ‌ تو نخواهد گذاشت هرجا سر قسم به معنی «لا یُمکن الفرار از عشق» که پُر شده‌ست جهان از حسین سرتاسر نگاه کن به زمین! ما رایت الا تن به آسمان بنگر! ما رایت الا سر سری که گفت من از اشتیاق لبریزم به سرسرای خداوند می‌روم با سر هرآنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم مباد جامه، مبادا کفن، مبادا سر همان سری که یَُحّب الجمال محوش بود جمیل بود جمیلا بدن جمیلا سر سری که با خودش آورد بهترین‌ها را که یک به یک همه بودند سروران را سر زهیر گفت حسینا! بخواه از ما جان حبیب گفت حبیبا! بگیر از ما سر سپس به معرکه عابس «اَجَنَّنی» گویان درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر بنازم ام وهب را به پارۀ تن گفت: برو به معرکه با سر، ولی میا با سر خوشا به حال غلامش، به آرزوش رسید گذاشت لحظۀ آخر به پای مولا سر در این قصیده ولی آنکه حُسن مطلع شد همان سری‌ست که بُرده برای لیلا سر سری که احمد و محمود بود سر تا پا همان سری که خداوند بود پا تا سر پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد پُر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر امام غرق به خون بود و زیر لب می‌گفت: به پیشگاه تو آورده‌ام خدایا سر میان خاک، کلام خدا مقطعه شد میان خاک: الف، لام، میم، طاها، سر حروف اطهر قرآن و نعل تازۀ اسب چه خوب شد که نبوده‌ست بر بدن‌ها سر تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود به هر که هرچه دلش خواست داد، حتی سر نبرد تن به تن آفتاب و پیکر او ادامه داشت ادامه سه روز ...اما سر - جدا شده‌ست و سر از نیزه‌ها درآورده‌ست جدا شده‌ست و نیفتاده است از پا سر صدای آیۀ کهف الرقیم می‌آید بخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر بسوزد آن همه مسجد، بمیرد آن اسلام که آفتاب درآورد از کلیسا سر چه قدر زخم که با یک نسیم وا می‌شد نسیم آمد و بر نیزه شد شکوفا سر عقیله غصه و درد و گلایه را به که گفت؟ به چوب، چوب‌ محمل؛ نه با زبان، با سر :: دلم هوای حرم کرده است می‌دانی دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر ✍ سیدحمیدرضا_برقعی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》