.
#واحد
#امام_حسن مجتبی علیه السلام
#سبک_قدم_قدم_بایه_علم
جواب:
امیر با کرم حسن / شبیه مادری تو بی حرم حسن
سایه ی رو سرم حسن/ شبیه مادری تو بی حرم
بند اول:
این شبها قلب ما محزونه
شیعه بی طاقت و دلخونه
مادری قدکمونی روضه
از غم پسرش میخونه
آقامون بسکه غربت داره
آسمون داره خون میباره
مهدی فاطمه سر روی
قبر خاکی او میذاره
دلم شده پر از محن /کاشکی زیارتت بشه نصیب من
بند دوم:
آهی پر ازشراره داری
چشمانی پر ستاره داری
با یاد کوچه ها وسیلی
یک قلب پاره پاره داری
عمرت با غصه و غم سر شد
سهم تو دیده های تر شد
مسموم زهر کینی اما
قاتلت کوچه و مادر شد
شهید کوچه ها حسن / مادرو دیدی زیر دست و پا حسن
بند سوم :
با غمها همنشینی آقا
یکتا و بی قرینی آقا
کوریه چشم هربدخواهی
معز المومنینی آقا
کاش صاحب اعتباری باشم
مجنون بیقراری باشم
یک روزی توی صحنت آقا
خادم افتخاری باشم
اینه همه امید من
یه روز میام پیاده تا صحن حسن
بند چهارم:
اشکچشمامو جاری کردم
از بسکه آه و زاری کردم
تو رویا دیدم ایوونت رو
با اشکام آینه کاری کردم
تو بقیع بارگاه میسازیم
چارتا گنبد طلا میسازیم
ایوون و ضریح و گلدسته
مثل کرب و بلا میسازیم
مثل شهید بی کفن
صاحب حرم میشه یه روز امام حسن
#مرتضی کربلایی
#شهادت_امام_حسن علیه السلام
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#هفتم_صفر
#بیست_و_هشتم_صفر
.
نــــــــــوحه شهادت امــــــام حـــــــــسن مجتبی(ع)
ای بال و پریم زینب نور بصریم زینب
بیر طشت اله آماده یاندی جگریم زینب
دور گور نجه گلوم سولوبدی
باجی منه اولان اولوبدی
دوداقلاریما قان دولوبدی
عمرومون گلشنی سولدی زینب اویان
دور ایاقه حسن ئولدی زینب اویان
قطره قطره_رودیم و بی قراریم
دریا دریا_تا حرم رهسپاریم
جز رسیدن به تو_شوقی نداریم
ذکر لب ها_یا زینب
با شهدا_یا زینب
تا کربلا_یا زینب
(حُبُ الحُسِین یَجمَعُنا_در کربلا انشاءلله)
قدم قدم_احیا گره مذهبیم
موکب موکب_غرق در تاب و تبیم
هم قدم با_قدم های زینبیم
ذکر لب ها_یازینب
با شهدا_یا زینب
تا کربلا_یا زینب
بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کرب و بلا
(حُبُ الحُسِین یَجمَعُنا_در کربلا انشاءلله)
چشم عالم_خیره به وحدت ماست
این چشمه ای_از جلوه ی ثارالله ست
رزمایش شیعیان دنیاست
تو دستامون_علمه
مقصد ما_علقمه
با ذکر یا فاطمه
صل الله_علیک یا_سیدنا_یا ثارالله
(حُبُ الحُسِین یَجمَعُنا_در کربلا انشاءلله)
آرزوی_دل شیعه همینه
که چشمامون_یه روز اینو ببینه
پیاده از کربلا میریم مدینه
یا سیدی_یا مولا
یا وجیها_عندالله
یا حسن مجتبی
خوار چشمان یهودیم دشمن آل سعودیم
(حُبُ الحُسِین یَجمَعُنا_در کربلا انشاءلله)
⬇️⬇️
از صحرای مناست / یا از غار حرا
میپیچد همه دم / این فریاد رسا
هر آزاده اگر / دار عزم سفر
سوی عرش خدا / فَلیَرحَل مَعنا
رسیده وقت دل بریدن
سوی رهایی پر کشیدن
بیا مُهاجراً اِلله
رسیده موٌسِم رسیدن
حالا سبک بال و رها_راهی سوی کرب و بلا
(حُبُ الحُسِین یَجمَعُنا)
تو دریایی و ما / خیل تشنه لبان
عرق شور و نوا / تا کوی تو روا
از هر شهر و بلاد / از هر قوم و نژاد
با هر رنگ و زبان / از هر جای جهان
محبت تو در دل ماست
محب تو عزیز دلهاست
شش گوشه تو یابن الزهرا
بهشت عاشقان دنیاست
با عشق تو از همه جا_راهی سوی کرب و بلا
(حُبُ الحُسِین یَجمَعُنا)
یاری میطلبم / از سردار حنین
باشد طلقیه ام / لبیک یا حسین
گرم حروله ام / غرق نافله ام
از ایوان نجف / تا بین الحرمین
زمانه عزم و عزت ماست
خروش صبر و غیرت ماست
وَ نُصرَتی لَکُم معدة
بخوان که فصل بیعت ماست
جای امام و شهدا_راهی سوی کرب و بلا
(حُبُ الحُسِین یَجمَعُنا)
هر جمعه که شود / خونین چشم منا
این المنتقم است / شور ندبه ما
جان غزه به لب / شد صنعا و حلب
غرق آتش و خون / گشته کرب و بلا
کجایی قبله گاه حاجات
ای عشق عمه جان سادات
بیا با ذوالفقار حیدر
بخوان نوای یاالثارات
با وارث خون خدا / راهی سوی کرب و بلا
(حُبُ الحُسِین یَجمَعُنا)
💥سبک: #واحد
🎤مداح: حاج #مهدی_سلحشور
🏴 #اربعین #اربعین_حسینی
حسین وااااای حسین واااای
کربلا کعبه دلهاست ،خدا میداند
دیدنش آرزوی ماست خدا میداند
پاشو گل من از دل هامون
ببین که رسیده برات مهمون
چهل شب تلخ و چهل منزل
تو بی سر و من بی سرو سامون
ببین شده داغت ،هجوم فراغت
بهونه ی گریه برای من
رسیده به لبم جون
شدم بی تو دلخون
ببین که گرفته صدای من
تموم نمیشه غصه های تو
تموم نمیشه گریه های من
دل من شکسته برای تو
دل تو شکسته برای من
ببین روی خسته من
نماز بنشسته من
حسیـــــن واااااا
حسیـــــن واااااااا
1. بعد از اعمال ام داود.mp3
3.71M
#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
تو که خود داغ برادر دیدی
تو که گلها همه پرپر دیدی
تو که تن ها
همه بی سر دیدی
تو که در خون ،
علی اکبر دیدی
تو که قنداقه ی اصغر دیدی
شاعر :
#دکتر_علی_موسوی_گرمارودی
همه جا صبر کرد ، دست صبر امام حسین رو قلب بی بی زینب ، قلب بی بی رو صبور کرد ، لذا کنار بدن بی سر آمد ، دستشو زیر بدن بی سربرادر برد ، گفت : خدایا این قربانی رو از آل محمد قبول کن ، رگ های بریده ی گلوی برادر را بوسه داد ، زینب کبری ... سر بریده بالای نیزه دید زینب کبری ...
صبر ز صبر تو به تنگ آمده
شیشه ی تو به جنگ سنگ آمده
شاعر : #حاج_علی_انسانی
زینبی که تو مجلس عبیدالله ، قهرمانانه فرمود :
« ما رأیتُ الّا جمیلاً »
اما یک جا صبر زینب لبریز شد ، بگم کجا ؟
وقتی تو مجلس یزید ، نگاه کرد دید یزید داره با چوب میزنه به لب ودهان حسینش ...
زینبی که همه جا صبر کرده بود ، تا این صحنه رو دید ، نمیدونم این چوب چه کرد با دل زینب ، یه مرتبه دیدند ، یا امام رضا ، عمه جانتون دست برد ، گریبان پاره کرد ...
یا مزن چوب جفا را
بر لب و دندان او
یا بگو بیرون روند
از مجلست طفلان او
شاعر : #استاد_سازگار
در این ساعات و لحظات نورانی یاد کنیم ، اونهایی که حق به گردن ما دارند ...
یه جمله عرض کنم :
الهی جلوی دختر ، بابا رو نزنند ، سکینه نگاه کرد دید یزید داره با چوب میزنه ... خودشو تو بغل عمه انداخت ، صدا زد عمه بگو یزید این چوب رو از لب و دندان بابام برداره ...
( صلی الله علیک
یا اباعبدالله ... )
اللهم صل علی محمد و آل محمد
و عجل فرجهم .
1. آئینه کمال.mp3
7.31M
#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
آئینه ی تمام کمالات مادری
یادآور جلال و کمال پیمبری
مُستجمع جمیعِ صفات علی تویی
یعنی تویی علی و
علی تو ، چه باوری؟
حیدر اگر به شهر علومِ نبی در است
بانو تو هم
به شهر وصال حسین ، دری
وقتی به روی دست نبی
گریه می کنی
چشم انتظارِ دیدن روی برادری
در پایِ درس مادرِ خود پا گرفته ای
بیخود نشد که عالمه ی آل حیدری
علم لدنّی تو گواه کمال توست
الحق که از سُلاله ی
زهرای اطهری ..
#بی_بی_جان
با نطق حیدری و بیانات فاطمی
ویرانگر قبیله ی شوم و ستمگری
با هر کلام خود
به عدو تیغ می کشی
در رزم خود
شبیه برادر، دلاوری
با قدرتت به قله ی دل ها علم زدی
فتح الفتوح آل علی را رقم زدی
ای یادگار فاطمه ، غم پرور حسین
هم خواهر حسینی و هم مادر حسین
همپای او شدی و رهایش نکرده ای
حتّی میان موج بلا ، یاور حسین
شاعر :
#محمد_فردوسی
منزل مرحوم حاج محمد شریفی
1. منزل استاد 9.9.98.mp3
3.56M
#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
این همه راه دویدم ز پی دلدارم
به امیدی که در این دشت
برادر دارم ...
تو دعا کن به کنار بدنت جان بدهم
فکر همراهی با شمر دهد آزارم
اسب ها پای خود از
سینه ی او بردارید
من هم از این تنِ بی سر شده
سهمی دارم ..
خیز و نگذار که ما را
به اسیری ببرند
من که از راهی بازار شدن بیزارم
یک عبا داشتی و
خرج علی اکبر شد
با چه از روی زمین
جسم تو را بردارم
به وداع من و تو
خیره بُوَد چشم رباب
خواندم از طرز نگاهش
که منم دل دارم ...
شاعر : #سعید_خرازی
#منزل_استاد_حیدرزاده