eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
26.9هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
975 ویدیو
638 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
1.62M
بی قراره دل من چاره نداره دل من شده مانند شبای بی ستاره دل من یا ابالمظلوم...
🏴 🏴 ✍شاعر:حسین نوری ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ رسیدم از سفر کنارت حسین میزارم سر روی مزارت حسین چهل شب و روزه دارم از دوری تو میسوزم ببین چی اومد سر من کبوده تنم هنوزم داغت تازه شد انگار دوباره بشنو باز حرم افتاد به گریه انگار شمر و میبینم رو سینت بازم مادرم افتاد به گریه میخونم با سوز دل حسین یا اباعبدالله الحسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ همینجا از بدن جدا شد سرت همینجا بود که شد رها پیکرت یادمه تو رو برای رضای خدا میزدن جلو چش اهل حرم تورو با عصا میزدن یادم مونده هنوزم تو گودال دیدم ساربون بی حیارو دیدم ده نفر از روی کینه نعل تازه زدن مرکبارو میخونم با سوز دل حسین یا ابا عبدالله الحسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ اگه مجروحمو خمیده قدم ولی از دست من نیفتاد علم دشمنت اگر چه به ما حرف کنیزی زده بود از خطبه هامون آخرش به زانو دراومده بود کاردشمن تو بی اثر بود هر جا دختر تو روضه خون شد از بس اسم تورو برد رقیه آخر کاخ ستم سرنگون شد میخونم با سوز دل حسین یا اباعبدالله الحسین
🏴 🏴 🎤مداح :حاج رسول حسین آبادی ✍شاعر:کربلایی رضا نصابی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ به ضربه دسته حیدر. به بودو هست حیدر به ذوالفقار مولا. به ناز شصت حیدر به رمزو راز حیدر. حال نماز حیدر به سر غرق خون و. به فرق باز حیدر خدا اقامون و برسون ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ به ماجرای زهرا. سوزو نوای زهرا به صورته کبودو. به غصه های زهرا به عشق ناب حیدر. به دختر پیمبر به پهلوی شکسته به خونه مونانده بر در خدا. اقامون و برسون. 3 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ به رنگ و روی زینب. بقضه گلوی زینب به راس رونیزه. در روبه روی زینب به گریه های زینب. به ناله های زینب به لحظه ی قنوت و. به ربنای زینب خدا اقامون و برسون. 3 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ به غیرت ابالفضل. به عزت ابالفضل به تشنگیه اصغر خجالت ابالفضل به چشمای دریده. به قامت خمیده به مشک پاره پاره. به دستای بریده خدا اقامون برسون. 3
1_6067311839.mp3
4.06M
🏴 🏴 🎤مداح :حاج رسول حسین آبادی ✍شاعر:کربلایی رضا نصابی
 ای لشکر حق را سر و سردار اباالفضل وی دست علی در صف پیکار اباالفضل هم خون حسین بن علی در تن پاکت هم روح تو در پیکر ایثار اباالفضل ریحانۀ دو فاطمه، ماه سه خورشید آرام دل حیدر کرار اباالفضل مانند تو در ارتش اسلام که دیده فرمانده و سقا و علمدار اباالفضل تو ماه بنی هاشمی و ما شب تاریک تو لالة عباسی و ما خار اباالفضل هم کاشف کرب پسر فاطمه  هستی هم خیل بنی فاطمه را یار اباالفضل بر حاجت خود کرده صد و سی و سه نوبت هر خسته دلی نام تو تکرار اباالفضل در مصر ولایت شده بر یوسف زهرا تو مشتری و علقمه بازار اباالفضل عشق و ادب و غیرت و ایثار و شهادت کردند به آقایی ات اقرار اباالفضل تو رسته ای از خویش و گرفتار حسینی خلقند به عشق تو گرفتار اباالفضل ما بهر تو گریان و زند زخم تو خنده پیوسته به شمشیر شرربار اباالفضل برخیز سکینه به حرم منتظر توست جامش به کف و اشک به رخسار اباالفضل از سوز عطش آب شده طفل سه ساله مگذار بگرید به حرم زار اباالفضل تا آن که ببینند به تن دست نداری یک لحظه سر از علقمه بردار اباالفضل مگذار رود زینب کبری به اسیری ای دست علی، دست برون آر اباالفضل تو چشم حسینی که زده تیر به چشمت ای دور حرم چشم تو بیدار اباالفضل کی گفته تن پاک تو در علقمه تنهاست گردیده تو را فاطمه زوار اباالفضل خون دل ما را که شده اشک عزایت زهرا و حسین اند خریدار اباالفضل مگذار شود خشک دمی دیدة "میثم" چشمی که بگریم به تو بسیار اباالفضل (غلامرضا سازگار)
۱۷ کاروان کربلا در دروازه ی ساعات آمد خدا داند چه بر سر عمه های سادات آمد فرموده ی امام ساجدین بر ما داده پیام امان از شام امان از شام۲ در شام ویران گشته بر آل علی ظلم و بیداد خون شد دل اهل حرم همراه زینب و سجاد دروازه ی ساعت شده با جمع مردم ازدحام امان از شام امان از شام۲ بین نامحرمان شده خون دل زینب و کلثوم بر روی نیزه جلوه گر شد رأس حسین مظلوم گرد سرهای شهیدان کف می زدند مرد شام امان از شام امان از شام۲ نامردمان شهر شام به جای مهر و احترام بر سر و روی اسیران سنگ می زدند از روی بام زخم زبان شده زخم اهل حرم را التیام امان از شام امان از شام۲ بر اهل بیت مصطفی ظلم و ستم افزون شده در شام غم دل ام کلثوم و زینب خون شده بر روی نیزه ی دشمن می درخشد ماه تمام امان از شام امان از شام۲ بر سر و روی یتیمان با تازیانه می زدند خدا داند از ظلم و کین چه وحشیانه می زدند بر آل حیدر گشته در شام بلا ظلم مدام امان از شام امان از شام۲
۱۴ بی حیا شامیان،کرده اند ازدحام کارشان این شده،ظلم و کینه مدام اهل بیت حق جان شان بر لب خون شده زین غم ها دل زینب وای امان از شام۴ همه اهل حرم،زین سفر خسته اند به روی ناقه ها،دست شان بسته اند بر اسیران ظلم و ستم افزون اهل بیت گردیده همه دلخون وای امان از شام۴ سر پاک حسین،بین زن ها بود این مه جلوه گر،گل زهرا بود زین مصیبت ها گریه ها دارند همه از دیده اشک غم بارند وای امان از شام۴ بی حیا شامیان،همگی آمدند پیش چشم همه،کودکان را زدند در ورود شام همه خندیدند پیش سرها با خنده رقصیدند وای امان از شام۴ بی حیا شامیان،چنگ و نی دف زدند رو به روی حرم،همگی کف زدند همه ی مردم را خبر کردند آل عصمت را خونجگر کردند وای امان از شام۴ کودکان را همه،وحشیانه زدند بر گلان حسین،تازیانه زدند خونجگر گشته زین همه بیداد چارمین مولی حضرت سجاد وای امان از شام۴
Shab03Moharram1402[03].mp3
12.97M
▪️راه و رسم حسین قیام لله است 🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی 👈 مشاهده متن : Meysammotiee.ir/post/2806
راه و رسم حسین قیام لله است زیر بار ستم، نمی‌رود یک دم هر کسی آید، به زیر این پرچم خیمه آزادی و آزادگی اینجاست غیرت شمشیر ما میراث عاشوراست تا قیامت از قیامت در جهان غوغاست جان به قربانت حسین جان پرچمت بالاست بانگ «هل من معین»، آید از آن صحرا یا أباالأحرار، لبیک یا مولا خون تو سرچشمه‌ی بیداری دنیاست تا قیامت در رگ عشّاق تو غوغاست تا قیامت از قیامت در جهان غوغاست جان به قربانت حسین جان پرچمت بالاست راه و رسم حسین، قیام لله است نقش این پرچم، «نصر من الله» است حرف حق را می‌زند هر کس حسینی شد شیعه تو بت‌شکن مثل خمینی شد تا قیامت از قیامت در جهان غوغاست جان به قربانت حسین جان پرچمت بالاست شاعر: دکتر محمدمهدی سیار https://eitaa.com/Asheghane_hazrat_zeynab
❣﷽❣ 💢 💢 ⚫️ هفت مصیبتِ شام از زبان امام سجاد علیه السلام... 🌺از امام سجاد علیه السلام پرسیدند: ‌ سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ ▪️در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام ! 🔴در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود: ▪️1.ستمگران در شام اطراف ما را باشمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله می‌نمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می‌زدند. ▪️2.سرهای شهداء را در میان هودج‌های زن‌های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمه‌هایم زینب و ام کلثوم(علیها سلام) نگه‌داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه می‌آوردند و با سرها بازی می‌کردند، و گاهی سرها به زمین می‌افتاد و زیر سم سُتوران قرار می‌گرفت. ▪️3.زن‌های شامی از بالای بام‌ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه‌ام افتاد و چون دست‌هایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه‌ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند. ▪️4.از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می‌گفتند: «ای مردم! بکُشید این‌ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!» ▪️5.ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می‌گفتند: این‌ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانه‌های آن‌ها را ویران کردند . امروز شما انتقام آن‌ها را از این‌ها بگیرید. ▪️6.ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت. ▪️7.ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب‌ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می‌بردیم... ⚫️صلی الله علیک یا سیدالساجدین ، الامام العارفین،زین العابدین.. 📕برگرفته از:‌‌ تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی
1. یه عمریه تو هیت.mp3
3.39M
( علیه السلام ) مداح گرامی ، مرحوم یه عمریه تو هیتام ، سینه زن و گریه کنم خدا خودش خوب میدونه دل از حسین نمیکنم همش میخوندم با سُرور با مستی وبا عشق وشور یه بیت برا امام حسین اما خدایی با غرور اگر مرا رها کنی تو را رها نمی کنم سر از تنم جدا کنی چون وچرا نمی کنم تا که یه شب خوابی دیدم تو خواب ورویا که بودم حرف عجیبی شنیدم دوست قدیمیمو دیدم که خدا رحمتش کنه میگفت بهت حرفی میگم فکر نکنی حرف منه حرفی که من بهت میگم حرف حسینِ سر جداست شعری که دائم میخونی از بیخ و بُن شعری خطاست نگو اگه ، رهام کُنه اونو ، رها نمیکنم بگو اگه رهاش کنم منو رها نمیکنه ... حسین حسین حسین ... بارها شده کردی رها امام حسین رو با گناه اما نکرد تو رو رها شما رو برد کربُ بلا بارها شده که رفته اید از درِ خونش شما ها اما حسین بازم اومد کشیدتون تو هیئتها حالا بگو تو رو خدا از روی صدق واز صفا حسین تو رو کرده رها یا تو شدی ازش جدا