|⇦•ای بال وپر شکسته....
#روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۱ به نفس حجت الاسلام سید محمد حسین تقوی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم....
*چه شبیه امشب برای امیرالمومنین و بچه هاش...امشب آدم می مونه از حال بچه ها بگه....از حال امیرالمومنین بگه...اگه یکی از زینب کبری بپرسه مادرتون مریضی خاصی داشت از این دنیا رفت؟سنی داشت از این دنیا رفت؟می فرمایند:نه به خدا...هجده سال بیشتر نداشت...مریضی خاصی هم نگرفت...اما این روزا هر چی نفس می کشید خون از سینه اش جاری می شد....
غربت وتنهایی یعنی این آدم تو شیش، هفت سالگی مادر از دست بده...دنبال اون آخرین خاطره، آخرین باهم بودنه ..مثل امام حسن و امام حسین که آخرین خاطره شون این باشه که مادر با بدن خونین ، وسط کوچه افتاد...مگه دیگه از یاد میره....*
*حرفهای آخرِ مولا با حبیبه اش فاطمه زهرا سلام الله علیها...*
ای بال و پر شکسته! مرا بال و پر مَبند
بردار بارم از دل و بارِ سفر مَبند
پای فراق را تو در این خانه وا مکن
دستی که بسته بود، تو بار دگر مَبند
ای قبله ی علی! ز چه رو، رو به قبله ای؟
راه امید را به منِ، محتضر مبند
*خانم جان! اگر این جور مجروح بری،من یه عمر با شرمندگی چه کنم؟!جواب بابات رسول الله رو چی بدم....؟
هی تو حیاط خانه علی قدم میزد ...دست روی دست میزد...سرش رو پایین می انداخت...*
این غم کجا بَرم که تو را مَردها زدند
شرمنده ام که خانهٔ امنی نداشتم
*قرار ما این نبود فاطمهجان منو ببخش.*
یه خونه می سازم، دوباره برا تو
که شاید ببینم بازم خنده هاتو
یه خونه می سازم که توش غم نباشه
یه خونه که قدّت دیگه خم نباشه
یه خونه که تو اون برا غصه جا نیست
یه خونه که روی درش، جای پا نیست
یه خونه می سازم درش گُر نگیره
که آتیشِ هیزم به چادر نگیره
ببین زندگیمو سوزوندن یه روزه
علی مُرده باشه که سینه ات بسوزه
بسوزه همونی که هیزم آورده
الهی بمیرم به پهلوت چی خورده
تو اون دود و شعله چه زجری کشیدی
از امروز تو دیگه یه مادر شهیدی
یه خونه می سازم برات ای بهارم
همون موقع از در میخ و در میارم
بمون تا بسازم بازم زندگیمو
یه خونه می سازم برات ای بهارم
علی رو حلال کن، واسه زخم بازو
علی رو حلال کن، واسه درد پهلو
علی رو حلال کن واسه دست بسته اش
نتونست که برداره اون در رو از روت
*حالا فاطمه چی میگه...علی جانم !*
دیگر کنار بستر من دیده تر نکن
*هی نشین کنار بستر فاطمه اشک بریز.من همه زندگیمو دادم تو گریه نکنی...سرت رو بالا بگیر...درسته من خواب ندارم شبا...یه طرف بازوم یه طرف پهلوم ...اما اگر پاش بیفته اون دستمم میدم تو گریه نکن علی جان...*
دیگر کنار بستر من دیده تَر مکن
درد دلِ غریب مرا بیشتر مکن
وقتی که من به روی تو در باز می کنم
این قدر بر زمین زِ خجالت نظر مکن
هنگام غسل دادن و دفنم فقط علی
یک تن ز دشمنانِ خودت را خبر مکن
در کوچه ها مغیره به تو خنده می کند
از کوچه ای که می گذرد او، گذر مکن
با زینبم وصیت من شد که بعد از این
از کوچه های تنگ مدینه گذر مکن
کجا بودی شام؟!
زینب و یه مشت حرامی.
زینب و سنگای شامی
تو بازار برده ها آوردن و
شامیا خندیدن و رقصیدن و رفتن
حسین.....*
@Asheghane_hazrat_zeynab
روضه و توسل شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ حاج سید مجید بنی فاطمه

کمک کن امشب ای اسماء دلِ دریایی ام درده
ببین خیبر شکن امشب چه زانویی بغل کرده
تو سینه م کوهِ فریاده ولی به صبر مامورم
نمیشه باورم دارم تن زهرامُ میشورم
دارم دق میکنم از غم نبین اینقدر آرومم
ببین اسماء چقدر سرده تنِ زخمیِ خانومم
تن زخمیِ خانومم چه خاکی بر سرم کرده
بریز آب روان آروم به بازوی ورمکرده
بریز آب روان اسماء علی دلتنگ و بیتابه
تو هرچی آب میریزی ازش میریزه خونابه
خدایا کاش میمیردم علی چی داره میبینه
حالا باید بفهمم که چه زخمی داشت رو سینه
دیدی واسه چی بود وقتی میشد بعضی شبا بیهوش
چجوری زندگی کرده با این زخمِ روی پهلوش
سه ماه از من چه پنهون کرد همه آزردگی هاشُ
نگاهکن زیر چشمش رو ببین خون مردگی هاشُ
برای من سپر کرده چطور کل وجودش رو
بذار بیشتر ببینم من یکم رویِ کبودش رو
داره میره ولی خونش هنوزم روی دیواره
داره میره نگفت آخر کجا افتاد گوشواره
همین که دست من خوردش به زخم بازو اُفتادم
منی که گریه ام آروم بود دراومد دیگه فریادم
حسن جانم ، حسین جانم بیایید مادر داره میره
به داد من برس زهرا که زینب داره میمیره
دوباره فاطمه جانم ،خودت مشکل رو حل کردی
برای آخرین دفعه یتیماتُ بغل کردی ..
*خدا نیاره به آدم بگن بیا برا آخرین بار با مادرت وداع کن .. امشب شبیِ که دادِ علی بلند شد .. بچه ها نتونست گریه کنن آستین به دهان گرفته بودن .. خدا نیاره آدم ببینه چطور مادرشُ کفن میکنن .. علی بدنِ زهرا رو غسل داد تا دستش رسید به بازو دادش بلند شد .. شروع کرد بند کفنُ بستن سادات نوکرا من معذرت می خوام .. شروع کرد علی بدنِ زهرا رو کفن کردن ...
اول گره رو بست ، تا اومد گره بالاسرو بزنه صورت زهرا رو آروم تو کفن گذاشت یه وقت نگاه کرد دید بچه ها دارن نگاه میکنن .. یا مرتبه رها کرد ، گفت بچه ها بیاید با مادرتون وداع کنید .. همه از هم سبقت میگرفتن بزار زبانِ حال بگم .. یکی میگفت مادر من حسنم .. من همون کسی ام که تو کوچه خاکایِ چادرتو تکوندم .. یکی میگه مادر من زینبم .. یکی میگه مادر من کلثومم .. اما یه آقایی یه جور دیگه صدا زد هی میگفت مادر تو مادری نبودی که وقتی حسین صدات بزنه جواب ندی .. میدونی چی شد ؟ شیخ عباس قمی میگه یه وقت دیدن بند کفن آروم آروم باز شد دست شکستۀ زهرا بالا اومد بچه هارو بغل گرفت .. منادی بین زمین و آسمان صدا زد علی ، بچه هارو از فاطمه جدا کن .. این منظره رو ملائکه طاقت ندارن .. عرش ولوله شده وقتی حسن و حسین گریه میکنن ..
وقتی زینب گریه میکنه .. الهی برای غربتت بمیرم هی حسنُ بلند میکرد بابا خدا صبرت بده حسین جان خدا صبرت بده .. زینب جان از این به بعد تو خانوم خونه ای .. با احترام بچه هارو جدا کرد یعنی آی اهل عالم یاد بگیرید هر وقت دیدید بچه ای خودشو رو بدن عزیزش انداخته با احترام ، با ناز و نوازش جداش کنید ..
اما علی جان نبودی ... یه دختری اومد تو گودال خودشُ انداخت رو بدن بی سر .. اینقده گفت بابا عوض اینکه ناز و نوازشش کنن ، بگن این دختر یتیم شده ؛ هم داداشاشُ کشتن ، هم عموهاشو کشتن ، میدونی چطور جداش کردن ؟.. ریختن تو گودال اینقدر با تازیانه ... ای حسین ..*
با اجازۀ امام رضا امشب نگم کی بگم ، ما فکر میکنیم فقط عباسِ که رو زینب غیرت داره ، فقط حسینِ ، فقط مردای هاشمین که رو زینب غیرت دارن نه ولله .. بچه رو بزنن میگه بابا بدنم درد گرفت بابا ببین منو دارن آزار میدن اما تو گودال عکس همۀ اینا شد این دخترُ زدن اما از خودش حرفی نزد یا امام رضا معذرت میخوام یه مرتبه بلند شد گفت بابا بلند شو ببین نامحرما عمه رو دارن میزنن ..*
شبی در عمق تاریکی نشسته
زمین و آسمان غمگین و خسته
روان در کوچه ها تابوت غربت
در آن تابوت یاقوتی شکسته
*سلمان میگه یه جوری به در میزدن نمازمُ زود سلام دادم درُ باز کردم دیدم آقازادۀ امیرالمومنین امام مجتبی ست فرمود سلمان بیا ، بابام غریب شده .. بابام تنها شده .. بیا کمکش کن میترسم بابام دق کنه .. فرمود علی جان منو شب غسل بده ، شب کفن کن ، شب به خاک بسپار فرمود علی جان وقتی منو تو خاک گذاشتی زود رهام نکن یه خورده بشین بالا قبرم برام قرآن بخوان .. همچین که اومد بدن بی بی رو روانۀ قبر کنه یه وقت امیرالمومنین دید دوتا دست شبیه دستایِ پیغمبر نمایان شد .. اینقدر خجالت کشید علی .. بدن زهرا رو تو خاک گذاشت خدا جواب پیغمبرُ چی بدم اون روزی که امانتیتُ گرفتم سالم بود .. حالا هم پهلوش شکسته .. هم صورت سیلی خورده .. هم بازو ورم کرده ...
همچین که بدن زهرا رو تو خاک گذاشت چقدر سخت بود برای علی حالا آروم آروم میخواد خاک بریزه رو بدن زهرا .. خانوم جوونشُ تو خاک گذاشت .. این صحنه تو ذهن زینب موند ، میدونی کجا یادش امد؟ پشت خیمه دیدن حسین اومد یه قنداقی رو گذاشت رو زمین یه قبر کوچیکی رو با دستاش شروع کرد کندن .. علی رو روی خاک گذاشت یه وقت شنید یکی میگه مهلاً مهلا یا ابن الزهرا .. آقا اجازه بده یه بار دیگه بچه مُ ببینم .. *
ای حسین ....
4_5947542828849564247.mp3
1.78M
🕯سبک زمینه یا شور شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها زبانحال ایام فاطمیه
#زمینه_ایام_فاطمیه
#شور_ایام_فاطمیه
#کمر_علی_رو_شکستی
بند🕯
کمر علی رو شکستی
فاطمه چشماتو وا کن
بازم بخند و دلم رو
از غم و غصه رها کن
از این سفر بی علی تو
بیا و زهرا حذر کن
بی رمق ای بانوی من
بمون و ترکه سفر کن
نرو گلم ای مهربون
بمون و یار من بمون
تنها تو درکم میکنی
حرفمو از چشمام بخون
فاطمه طاقت بیار
علی رو تنها نذار
نرو عزیزم نرو
بند🕯🕯
شدی چرا رو به قبله
بستی به روم راه چاره
بده جواب علی رو
حتی شده با اشاره
به اشکای چشم حیدر
بیا و زهرا نظر کن
به خاطر اشکه مظلوم
بمون و ترکه سفر کن
نرو مسیحای علی
تویی تمنای علی
نگو که ترکم میکنی
ای همه دنیای علی
میونه این کاروزار
علی رو تنها نذار
نرو عزیزم نرو
بند🕯🕯🕯
غریبم و بعدت غریب تر
بگو که پیشم میمونی
دق نده حیدر رو زهرا
آخه تو خیلی جوونی
نگو که حلالم کن حیدر
که قلبم آتیش میگیره
اگه بری این پهلوون
از غم دوریت میمیره
نرو طرفدار علی
محرم اسرار علی
فقط تویی که میکنی
وا گره از کار علی
میونه این گیرودار
علی رو تنها نذار
نرو عزیزم نرو
🙏التماس دعای خیر
✍🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
- ناشناس.mp3
761.7K
🏴 #فاطمیه۱۴۰۱
#نوحه_سنتی
#شام_غریبان
#حضرت_فاطمه سلام الله علیها
#سبک_آقای_مظلومان_عزا_گرفته
#رضا_تاجیک
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
آقای مظلومان عزا گرفته
مدینه را غربت فرا گرفته
حسن گشته حیران / حسین زار و گریان
شده شب شام غریبان
حیدر به سر گرفته قرآن
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
در کوچه های خلوت مدینه
گشته نمایان غربت مدینه
علی بی پناه است / دگر غرق آه است
مولا و اشک و سوگواری
زهرا و داغ بی مزاری
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
زینب میان خانه زار و تنها
گریان شده با روضه های زهرا
اسیر و پریشان / دلش بیت الاحزان
در چشم او غربت حاکی
در دست او چادر خاکی
.
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
|⇦•بیا که گنبد خضرا...
#روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۱ به نفس حاجمهدی صالحی کرمانی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بیا که گنبد خضراست دیده بر راهت
بیا که حیدر تنهاست دیده بر راهت
چقدر منتظران تو بی صدا رفتند
نگاه مضطرب ماست دیده بر راهت
به هر دیار عزادار مادرند همه
بیا که عترت طاهاست دیده بر راهت
قسم به خاک نشسته به چادر مادر
سکوت غربت دنیاست دیده بر راهت
* خدا رحمت کنه علامه امینی رو، فرمودند: وقتی توی خونه پشت در حضرت زهرا سلام الله علیها روی زمین افتاد، بچه اش سِقط شد، قبل از اینکه بگه "یا ابتاه یا رسول الله!" قبل از اینکه شوهرش علی و فضه رو صدا بزنه، یه جمله فاطمه گفته، صدا زده: پسرم مهدی بیا...*
هنوز ناله ی مادر به گوش می آید
بیا که حضرت زهراست دیده بر راهت
* حضرت زهرا سلام الله علیها دامنِ علی رو گرفت، گفت: نمیذارم علی رو با این وضع مسجد ببرید، هر چه کردن نتونستن دستِ فاطمه رو کوتاه کنند، یا صاحب الزمان! یه کاری کردن با دستور اون دومیِ نانجیب، با غلاف شمشیر، زبانم لال...
وقتی بیماری حضرت زهرا سلام الله علیها شدت گرفت دیگه نتونست از بستر بلند بشه، این بیماری کار رو به جایی رساند که فقط پوست و استخوان از بی بی به جای ماند، بازو و پهلوی فاطمه شکسته است، از اینها بالاتر یه جلمه روضه داره آیت الله کمپانی، از ایشون سئوال کردن قضیه میخِ در چی بوده؟ ایشون می فرمایند:" وَ لَسْتُ أدْرِى خَبَرَ المِسْمَار، سَلْ صَدْرَهَا خِزَانَة الأسْرَار" یعنی من نمی دونم برید از سینه ی فاطمه سئوال کنید این میخ چی بوده.... امام صادق علیه السلام می فرمایند: آن میخِ در به سینه ی فاطمه فرو رفت، نزدیک به نود و پنج روز، هر وقت مادر ما فاطمه نفس میکشید از سینه اش خون می اومد...
امشب این دلهای عاشق مدینه باشه ، به یاد آن یتیمان بی مادر، جلوی چشم بابا گریه نمی کردند، اما همین که بابا از خانه بیرون می رفت، یکی سجاده ی مادر رو می آوُرد، یکی چادرِ مادر رو می آوُرد، اینقدر گریه می کرند که فضه ی خادمه صبرش تموم شد، یه روز امیرالمؤمنین وارد خانه شد دید فضه اثاثیه اش رو جمع کرده میخواد بره، صدا زد: فضه! چه خبره، کجا میخوای بری؟ گفت: آقا! من دیگه طاقت ندارم، آقا این گریه ی بچه ها، جای خالیِ فاطمه من رو رنج میده.... خدا میداند و دلِ بچه های فاطمه... یه شب ابی عبدالله صدا زد: بابا! دلم برا مادرم تنگ شده، آخه حسین خیلی مادری بود، آورد حسین رو کنار قبر مادر، دستش رو رها کرد، دید حسین صورت روی خاک قبر گذاشته تویِ دلِ شب، هی می گفت: مادر! مادر! من حسینِ تو هستم، یه جمله با حسینت حرف بزن، اما اینجا جوابی نشنید، حسینی ها! اما توی گودی قتلگاه، اون نانجیب گفت: وقتی خواستم سَرِ حسین رو جدا کنم از بدن، ناله ی یه خانمی رو شنیدم، هی میگفت: غریبِ مادر حسین!... شهیدِ مادر حسین!... برای خوشنودی دلِ مادرش فاطمه، به نیت فرجِ آقامون، آقایِ مظلوممون، دستت رو بیار بالا چند بار ناله بزن: یا حسین!... به آبروی فاطمه و حسینِ فاطمه قسمت میدهیم، این دستا رو امروز نا امید بر مگردان، فرجِ آقامون امام زمان برسان...
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حاج_مهدی_صالحی_کرمانی
salehi-fatemiye.mp3
5.38M
|⇦• بیا که گنبد خضرا....
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی صالحی کرمانی✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
حضرت زهرا سلام الله علیها
سبک : بزم عزاده گیمیشم .....
ای حیدری گوزدن آتان دلبریم لايلاي دلبریم لايلاي
نار غم و هجره یانان همسریم لایلای همسریم لایلای
سویلرم وای زهرا
دینجلدون دای زهرا
عمرونده خوش گون گورمدون آغلارام یانام آغلارام یانام
سن زینبه طوی دوتمادون یانام اوتلانام یانام اوتلانام
اوغلون حسیندن دویمادون بیله تالانام بیله تالانام
گیتدی الیمدن سویلرم کوثریم لایلای کوثریم لایلای
ای غنچه باغ نبی غصه دن سولدون غصه دن سولدون
دائم بولوت تک ماتمه وای منه دولدون وای منه دولدون
غصب اولدی حقون دائماباغریقان اولدون باغریقان اولدون
باشیمده هردور و زمان افسریم لایلای افسریم لایلای
باشدان حسین و زینبی سن نه تز آتدون قانوه باتدون
قویدون علینی بی کمک کاموه چاتدون قبرده یاتدون
گوزیاشیمی بو غصه دن سن قانا قاتدون حیدری آتدون
قالدی دعاده دائما اللریم لایلای اللریم لایلای
مجمرکیمی هجرونده من روز و شب یاندیم روز و شب یاندیم
گیتدون یارالی قبروه یاندیم اودلاندیم یاندیم اودلاندیم
آچ بیر گوزون محنتده باخ گورنه تالاندیم گورنه تالاندیم
یاسه باتوبدی گورنجه گللریم لایلای گللریم لایلای
کیم بس حسینون باشینون اوسته سو قویسون حالینه یانسون
زینب لباس ماتمی بس نجه سویسون جانینه دویسون
اوغلون حسن سنسیز گرک گول کیمی سولسون خونجگر اولسون
هجرونده دوشدي لرزيه پيكريم لايلاي پيكريم لايلاي
بوفانی دنیاده گوروب چوخ بلا باشون چوخ بلا باشون
نه وار آنون نه وار آتون یوخدی قارداشون یوخدی قارداشون
مونس سنه دائم اولوب قانلی گوزیاشون قانلی گوزیاشون
هجرونده نالاندی شیرین دیللریم لایلای دیللریم لایلای
گوزیاشلی یازدی «آذرین» حالوه نوحه ؛ بیرنظرایله
درد و غم و حاجاتی وار قلبی مجروحه ؛ بیرنظرایله
ویروخ قسم زهراسنی تشنه مذبوحه ؛ بیرنظرایله
دولدور محبتدن دیور ساغریم لایلای ساغریم لایلای
کربلایی ودود آذرین
✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
Shab2Fatemieh2-1402[02].mp3
13.4M
▪️حتماً دری که سوخته را میتوان شکست
#روضه_حضرت_زهرا
🎙بانوای: حاج میثم مطیعی
🏴 #فاطمیه_دوم۱۴۰۲
نام تو را نوشتم پشت جهان شكست
آهسته از غم تو زمين و زمان شكست
پرسيد آسمان چه نوشتي كه اين چنين
گفتم كه فاطمه، كمر آسمان شكست
هجده بهار ديدي و در سوگ تو دلم
بعد از هزاروسيصدوچندين خزان شكست
اي دل بسوز و بشكن تا باورت شود
حتماً دري كه سوخته را ميتوان شكست
گفتم كه قل اعوذو بربٍ، خدا گريست
من شر حاسدٍ دلش از حاسدان شكست
بانوي نور در دلتان رنگي از خداست
زيباتر است بر قد رنگين كمان شكست
با هر دري كه بعد نگاه تو باز شد
انگار در گلوي علي استخوان شكست
شاعر: مهدی مردانی
Shab2Fatemieh2-1402[03].mp3
8.51M
▪️بدون روضهی گودال خاکتان نکنند (روضه)
🎙بانوای: حاج میثم مطیعی
🏴 #فاطمیه_دوم۱۴۰۲
به نام نامی او احترام بگذارید
پس از «حسین»، «علیه السلام» بگذارید
به غیر اسم «علی» روی نسل خود نگذاشت
به روی نسل خود اینگونه نام بگذارید
ز پا نشست، نمازی مگر به پا دارد
زمان برای قعود و قیام بگذارید
عمود خورده و فرق سرش دو تا شده است
که فرق بین حلال و حرام بگذارید
اگر خدای نکرده دچار درد شدید
کمی ز تربت او بین کام بگذارید
شبیه سنت اجدادمان محرم را
نشانهی عَلَمی روی بام بگذارید
برای اینکه سلامی به محضرش بدهید
به سینه دستِ ادب صبح و شام بگذارید
بدون روضهی گودال، خاکتان نکنند!
برای ذریهی خود پیام بگذارید
لباس مشکیمان را میان خانهی قبر
فقط به نیت حُسنِ خِتام بگذارید
چنانچه کم بگذارید، خود ضرر کردید
قدم به مجلس روضه مدام بگذارید
شبیه ضجهزدنهای مادرش هرشب
برای مرثیه سنگ تمام بگذارید
به کهنه پیرهنش کوفیان طمع نکنید
کمی لباس برای امام بگذارید
گرسنه بود که شد ذبح، لااقل دیگر
برای طفل یتیمش طعام بگذارید
شاعر: #علیرضا_خاکساری