eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
794 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Noferesti1 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. پر از شراره ی غم ! جز دلی کباب نداری میان سینه ی خود غیر اضطراب نداری نه مسلمی نه بریری نه عابسی نه زهیری مدافع حرم پای در رکاب نداری دم ورودی باب الرضا رسیدم و گفتم تویی غریب که جز گنبدی خراب نداری تو شرح ماوقع کوچه نانوشته بگویی تویی پیمبر روضه فقط کتاب نداری مخواه روضه چنان راز سر به مهر بماند بگو به کوچه چه دیدی ؟ چرا جواب نداری؟ مغیره رفته به منبر ؛ مرو به مسجد جدت اگر تحمل سبّ ابوتراب نداری تو هم شبیه حسینت عزیز فاطمه هستی عزیز فاطمه هستی ولی رباب نداری برای اینکه همیشه به سوگ تو بنشیند عیال مرثیه خوان زیر آفتاب نداری کنار نهر نکردند قصد نحر گلویت نگاه منتظری جانب سراب نداری اگر چه طشت پر از پاره پاره های جگر شد ولی کنار سرت جامی از شراب نداری هزار مرتبه شکر خدا که مثل اسیران سه ساله دخترکی بسته بر طناب داری 🔸السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ رَبّ الْعَالَمِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حَبِيبَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صِفْوَةَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صِرَاطَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَيَانَ حُكْمِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نَاصِرَ دِينِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا السَّيِّدُ الزَّكِىُّ🔸 .
. بگذار قلب دشمنان از کینه پر باشد بگذار اسرائیل دنبال ترور باشد مارا که از این دشمنی کردن هراسی نیست جز ما کسی که در مسیر حق شناسی نیست ما چشم مان بر دست آقای محرم هاست سرمایه مان ایمان "تهرانی مقدم" هاست در سنگر علم و عمل آزاده ها داریم مانخبگانی مثل "فخری زاده " ها داریم آسوده ایم اما به لطف پاسداری ها هستیم زیر دِین خون "شهریاری" ها داریم از علم و تدبر جوشن امروزه سنگر پر است از "احمدیِ روشن" امروزه در جبهه ی ما حرف ایثار است و جانبازی الگوی جانبازی ما "صیاد شیرازی" طی کرده این نهضت مسیر سرفرازی را نسل "حججی" پر کند جای "حجازی" را نقش لوای ما به جز الله اکبر نیست جز مکتب ما مکتبی "مغنیه" پرور نیست از جمع بسیار مجاهدهای لبنانی تا "زاهدی" ؛ "سیدرضی" ؛ "قاسم سلیمانی" تسبیح شیعه "ما رایت الّا جمیلا" بود آیین زینب راه و رسم لشگر ما بود نسل "بهشتی" وارثانی "باهنر" دارد فریاد ما در جبهه ی تبیین اثر دارد در بند زهرا فکر فردا بود در دنیا راه شهیدان راه زهرا بود در دنیا زهرا طریقش جز طریق پایداری نیست در مکتب او جای خفت جای خواری نیست ما را به راه راست دعوت می کند زهرا با فعل و تقریرش هدایت می کند زهرا مدیون زهرا بود هر نسلی حسینی بود اندیشۀ زهرا در افکارِ "خمینی" بود تصویر ما از فاطمه تعریف قرآنی ست شاگرد درس مکتبش سردار لبنانی ست سید که خار چشم دشمن های غاصب بود فتح الفتوحش هر زمان صدر مطالب بود سید که سرباز امام عصر حاضر بود میراث روح الله بود و از نوادر بود سید "اشداء علی الکفار " را فهمید آموزه های حیدر کرار را فهمید غیر از خدا از هیچ کس اصلا نمی ترسید از زوزه های گله ی دشمن نمی ترسید مانند شیر شرزه ای همواره غران بود از روز اول ذوالفقار شیعه برّان بود میراث سید لشگری در اوج باورهاست الگوی حزب الله لبنان حضرت زهراست رزمنده ها را نهضت زهرا به خط کرده مادر خودش سیدحسن را تربیت کرده ارزش ندارد جان اگر نذر ولایت نیست پایان راه شیرمردان جز شهادت نیست باید شناسایی کنیم اهداف دشمن را باید بشارت داد فرداهای روشن را سیدعلی مان فتح خیبر می کند فردا فرزند حیدر کار حیدر می کند فردا ما سر به داران مطیع رهبری هستیم آماده ی دستور فتح خیبری هستیم با سر می افتد قوم فرعون زمان در نیل شیعه کمر بسته به نابودی اسرائیل از جبهه ی حق میرسد آوای پیروزی قطعا تماشایی شود فردای پیروزی فردا همه راهی قدس از سمت لبنانیم در مسجدالاقصی نماز شکر می خوانیم در قدس اگر فردا نماز جمعه ای برپاست سید علی مان خطبه خوان مسجدالاقصی ست مشی و مرام صهیونیست از یاد خواهد رفت حیثیت پوشالی اش بر باد خواهد رفت راهی برای عده ای یاغی نمی ماند نامی از اسرائیل هم باقی نمی ماند فردا که شوق هر فلسطینی تماشایی ست بیت المقدس تا مدینه راهپیمایی ست دنیا به کام مهدی موعود خواهد شد صبح فرج وهابیت نابود خواهد شد ✍ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ؛ يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبادِي وَ ادْخُلِي جَنَّتِي .
. اَلسَّلامُ عَلَيْكِ عَرَّفَ اللهُ بَيْنَنـا وَبَيْنَكُمْ فِى الْجَنَّةِ، وَحَشَرَنـا في زُمْرَتِكُمْ، وَاَوْرَدَنـا حَوْضَ نَبيِّكُمْ، وَسَقـانـا بِكَاْسِ جَدِّكُمْ مِنْ ید عَلِيِّ بْنِ اَبي طـالِب، صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكُمْ می آید از پس پرده دوباره دلبری اکنون می آید دلبر اما در لباس خواهری اکنون می آید خواهری که می برد دل از برادرها اسیر طرز لبخندش نگاه مادری اکنون شمیم کوثری دارد به مریم برتری دارد خدا ارزانی اش کرده مقام سروری اکنون دوباره پشت مرحب مثل درب قلعه می لرزد که دارد می رسد از نسل حیدر حیدری اکنون هوادار علی امد پرستار علی امد و حق مادری دارد به بابا دختری اکنون یقینا جعفر از خوشحالی امشب پر در اورده که از لطف خدا دارد عروس محشری اکنون یکی از آیه های سجده دار خانه ی زهراست که از رحمت نگاهش می کند روشنگری اکنون دوباره با نگاه نافذ و گیرای خود ما را مسلمان می کند با شیوه ی پیغمبری اکنون دهم مژده تمامی گنهکاران عالم را که از باغ بهشت آید شفیع دیگری اکنون شبیه مادرش او هم شفیع روز وانفساست تمام عمر ذکرم "اشفعی لی زینب کبری" ست می آید فاطمه قنداقه ای را در بغل دارد چنان خورشید تابانی که در دامن زحل دارد بپرس از لذت مادر شدن از حضرت زهرا ببین ام ابیها ذکر احلی من عسل دارد نباشد دختری همواره بابایی تر از زینب عجب مصداق پر اوازه ای ضرب المثل دارد مبادا خواهری آشفته باشد تا برادر هست برای گریه ی زینب حسینش راه حل دارد سواران نه گلوبند شترها محو فریادش جگر دارد همان اندازه که شیر جمل دارد زمین از عطر او خوشبوست زمان مخلوق این بانوست ابد از اوست این بانو که دستی در ازل دارد بگیرد آه زینب روز محشر دامن او را هر ان کس دشمنی با بیرق و سنج و کتل دارد جهانی بر سلیم و او به زینب زینبش نازد هر ان کس زینبی شد شهره در بین الملل دارد برای مدح او گفتن قلم گنگ و زبان الکن در این وادی چه بیت جالبی شیخ اجل دارد به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی به صد دفتر نشاید گفت حسب الحال مشتاقی کمک می خواستم از غیب دستان فواد آمد گرفت از لطف دستم را و این مصرع به یاد آمد "شد از برج عبودیت عیان شمس ربوبیت " نویدش تا زمین بر شانه های ابر و باد آمد هزاران فرسخ از مشی و مرام زینبی دور است بر این ابیات رخت شعر آئینی گشاد آمد کمی سردرگمم اما همین اندازه می گویم که بر زهرا مرید آمد که بر مریم مراد آمد میان سینه اش دارد نهان علم لدنّی را معلمه نمی خواهد عقیله با سواد آمد مدال سبز کوثر زادگی دارد به گردن او الا یااهل العالم زینب زهرا نژاد امد به امضای علی با دست خط حضرت زهرا برای عمه ی سادات حکم اجتهاد امد حیاتش اوج سربازی مرامش مغنیه سازی ست بسیجی وار پس باید نوشت اُمُّ الجهاد امد گدایی کردم و دیدم به کم دستش نمی گیرد چنان بخشید از  لطفش که در آخر زیاد آمد زیارت میکنم در رحلت زینب ؛ حسینش را  نپرس از علتش از من که در زادالمعاد آمد کسی جز او حریف سیلی و شلاق و زندان نیست برای شرح کاف و ها و یا و عین و صاد آمد بدوزم بر کراماتش دو چشمی را که تر کردم شب جشن است و من از روضه اش صرف نظر کردم مصابیح الدجی زینب و اعلام التقی زینب تویی حصن حصین زینب تویی کهف الوری زینب نبی سیرت نبی صولت نبی طینت نبی شوکت سلام ما به تو ذریه ی بدرالدجی زینب نبودی در کنار پنج تن زیر عبا اما یقینا ذکر خیرت بود در زیر کسا زینب علی را می شناسد شیعه با زِین اَب اش حالا علی را بعد از این باید صدایش زد ابازینب به یحیی مازنی همسایه ات هم نیز ثابت شد خداوند عفافی و خداوند حیا زینب به وقت نافله هر شب دعاگوی حسینش هست چه غم دارد حسین بن علی در فتنه با زینب غروب روز عاشورا ز خیمه تا لب گودال علی الظاهر خودت بودی امام کربلا زینب دو تا از دستبوسانت علی اکبر و قاسم برادرزاده هایت را تو هستی مقتدا زینب خداقوت بگو امشب فدایی های راهت را به جان مادرت امشب بیا در جشن ما زینب وصیت می کنم در بین روضه بچه هایم را که بردارند تابوت مرا با ذکر یا زینب به لطف زینب کبری همه با آبرو هستیم حسینی بودن خود را همه مدیون او هستیم .
‌. ✍ تویی کعبه و ما همه در مطاف به گرد تو هستیم گرم طواف به سوی تو باید سرازیر شد که باید فقط پای تو پیر شد طواف تو بر مرد و زن واجب است به وصف تو پرداختن واجب است تو هستی یدالله در آستین عزیز دل سیدالسجادین بنازد به تو هم حسن هم حسین شود مسندت زانوی زینبین ندارد همانند تو مادرت دلیری شبیه عمو اکبرت کنار تو کی عمه جان خسته بود؟ رقیه به تو سخت دل بسته بود گره ها به دستان تو وا شده به الطاف تو کور بینا شده حلاوت به بار عنب داده ای به خشکیده نخلی رطب داده ای اباجعفر الحاضر الذاکری ابوالصادق الخاشع الصابری به هر محفلی صحبت "تذکره" ست فقط نام تو زینت "تذکره" ست به دیوان خود گرچه بسیار گفت کم از قدر و شان تو "عطار" گفت تجلی فاروق اعظم تویی شکافنده ی علم عالم تویی به دست تو دین خدا پا گرفت فقاهت به لطف تو معنا گرفت چه علم "حدیث" و چه علم "کلام" فقط از تو داریم و بس؛ والسلام بنازم به آیین حق محورت که شد کرسی درس تو سنگرت جهان را هدایتگری کرده ای تو اسلام را رهبری کرده ای جهاد تو تبیین دین بوده است نجات همه مسلمین بوده است به غیر از تو که پاسخ نغز داد؟ به هر پرسش "جابربن زیاد" فقط ذکر حق از لسانت شنید اسیر دمت "جابر بن یزید" " زراره " زر از گرد راهت گرفت " اَبان " وام ها از نگاهت گرفت به فضل "فُضَیل" و "بُرَید" ات قسم مگر من به کُنه شما می رسم ؟؟ "ابوحمزه" ات هم دعایم کند مرا عاقبت باخدایم کند رسیدم مرا هم "کمیت" ام کنی فقط شاعر اهل بیتم کنی به آیین اجداد خود زیستم من از فرقه ی "زیدیه" نیستم تو پنجم امام مبین منی همه اعتقاد و یقین منی قلم ذوالفقار قیام تو بود چه آوازه ای در کلام تو بود بنازم کمالات ارزنده ات "هشام بن عبدالملک" بنده ات سلاح ات روایات کوبنده ای کلام تو شد تیغ برنده ای بزرگان دین وامدار تواند همه نقطه ای بر مدار تو اند احادیث تو بهترین رهنماست بدهکار تو "سیدمرتضی" ست رضای خدا جز رضای تو نیست پیام تو سرمشق "سیدرضی" ست کسی تشنه ی پای بوسی شود به پابوسی ات "شیخ طوسی" شود به هر مجلسی "مجلسی" مست توست "بِحار" کرم در کف دست توست دل رهرو ات را جلا داده ای به "شیخ بهایی" بها داده ای به یاری تو فتح شد باب ها تویی مرشد راه "نواب" ها تراز اصول "کلینی" تویی مراد و امام "خمینی" تویی مرام تو خلق مجاهد کند مرا دشمن هر معاند کند بنازم به یاران ایرانی ات بنازم به ات هرآن کس مرید تو مولا شود یقینا که شود مرید تو را بیم تحریم نیست ولایتمدار اهل تسلیم نیست هر آن کس که قرآن تورق کند کجا با شیاطین توافق کند موالی فقط دل به تو داده اند همه شیعیان تو آزاده اند به آوازه ی صف شکن ها قسم به ایثار سیدحسن ها قسم به اعجاز آیات قرآن قسم به اهداف پیر جماران قسم به هر رزم جامه، ملبس شویم نگهبان شویم شگفتا که شاگرد امروز تو علمدار همواره پیروز تو ولی امر جمعیتی عاشق است اگر وعده ای هم دهد صادق است توسل به تو ذکر ست مبانی تو فکر سید علی ست به دستی توانا و قلبی سلیم ورودی دروازه ی اورشلیم به اذن خدا روی در حک کند حدیث تو را روی در حک کند یقینا مهیا شود مهیای دیدار آقا شود یقینا که آنجا به منبر رود به انگیزه ی فتح خیبر رود به لحنی شگفتانه طوفان کند در آن شهر تفسیر قرآن کند به هر خطبه ذریه ی فاطمه روایت بخواند برای همه بگوید که ما شیعه ی حیدریم همه پیروان اباجعفریم بگوید مکرر که حق باعلی ست تجلی نام خدا یا علی ست .
. تقدیم به شهدا و برادران مجاهد حزب الله لبنان ویژه تشییع پیکر مطهر ❤️ ❤️ ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ ‌ بسم رب الشهید نصرالله به سعادت رسید، نصرالله سالها در میانه ی میدان جور ما را کشید نصرالله مثل دُرّ روشن و زلال و شریف سخت مثل حدید، نصرالله سرو ما کی خمید در طوفان شیرمردی رشید، نصرالله رفته اما کشانده لشگر را سر راهی جدید، نصرالله باب فتح است، باب ارشادش رهنمودش مفید، نصرالله مگذاری زمین سلاحت را به تو دارد امید نصرالله مژده ی "ارجعی الی ربک" در وجودش دمید نصرالله در ورودی روضه ی رضوان "و ادخلی" را شنید نصرالله حلقه بر گوش سیدالشهدا نوکری روسپید، نصرالله شادی روح پر فتوح او دست بر سینه "یا حسین" بگو رهبر و مقتدا، امام حسین جریان ساز ما، امام حسین با ایادی ظلم بیگانه آشناییم با امام حسین بیعت با یزید ممنوع است مرجع ماست تا امام حسین بین مظلوم ها تجلی کرد غزه تا کربلا امام حسین حرف ما نیست نقل جامعه است "من اتاکم نجی" امام حسین! خون پاک تمامی شهدا نذر خون خدا؛ امام حسین جای سید حسن صدا بزنیم "ما ترکناک" یا امام حسین داغ دیدم؛ چه داغ جانکاهی مرد هم گریه می کند گاهی تربت کربلاست در کفنش غصه اینجاست، بی هوا زدنش در غم اش منطقه عزادار است از فلسطین گرفته تا یمنش مرد میدان ما کجا و کسی که رسد بوی شیر از دهنش دل مان تنگ خطبه ای غراست خطبه ی آتشین و صف شکنش روضه ی جانگداز عاشورا موج می زد همیشه در سخنش در مراثی جد مظلومش سینه می زد دو دست سینه زنش جگرش سوخت تا جوانش رفت آه از روز بی پسر شدنش پیکرش روی دست ها برود کی لگدمال می‌شود بدنش؟ آه از آن کشته ای که عریان شد رفت بر باد کهنه پیرهنش در میان برو بیا بردند هم عبا هم عمامه را بردند .
حاج سید رضا نریمانیFadaeian_Monajat_Shabaniyeh_1403_Shab06_04.mp3
زمان: حجم: 29.77M
🔊 بخش چهارم | عمه چرا به کربلا این همه لشکر آمده . پر از شراره ی غم ! جز دلی کباب نداری میان سینه ی خود غیر اضطراب نداری نه مسلمی نه بریری نه عابسی نه زهیری مدافع حرم پای در رکاب نداری دم ورودی باب الرضا رسیدم و گفتم تویی غریب که جز گنبدی خراب نداری تو شرح ماوقع کوچه نانوشته بگویی تویی پیمبر روضه فقط کتاب نداری مخواه روضه چنان راز سر به مهر بماند بگو به کوچه چه دیدی ؟ چرا جواب نداری؟ مغیره رفته به منبر ؛ مرو به مسجد جدت اگر تحمل سبّ ابوتراب نداری تو هم شبیه حسینت عزیز فاطمه هستی عزیز فاطمه هستی ولی رباب نداری برای اینکه همیشه به سوگ تو بنشیند عیال مرثیه خوان زیر آفتاب نداری کنار نهر نکردند قصد نحر گلویت نگاه منتظری جانب سراب نداری اگر چه طشت پر از پاره پاره های جگر شد ولی کنار سرت جامی از شراب نداری هزار مرتبه شکر خدا که مثل اسیران سه ساله دخترکی بسته بر طناب داری
. مژده ای چشم انتظاران ماه مهمانی رسید ماه توبه وقت اظهار پشیمانی رسید اشک شوق اذن دخول میهمانی رفتن است بنده ی آلوده ای با چشم بارانی رسید هرکه خوش روزی ست کلی اشک چشمش می دهند سر به زیر انداختم رزق فراوانی رسید از پی " لاتقنطوا من رحمت الله " آمدم آیه ای خواندم بشارت های قرآنی رسید امتحان سخت ما ذبح هوای نفس ماست خنجری برداشت ابراهیم ؛ قربانی رسید لطف او نگذاشت حتی بنده اش لب تر کند هرچه در این ماه از ذهنم گذشت آنی رسید از همان بدو تولد رزق ما دست علی ست از نجف در سفره ی ما لقمه ی نانی رسید سفره ی افطارمان را پهن کردیم و از آن عطر و بوی زعفران های خراسانی رسید کاش می شد مثل حر ما را بغل گیرد حسین غرق در دلواپسی عبد پریشانی رسید محفل نورانی ما روضه کم دارد فقط مویه باید کرد وقت مرثیه خوانی رسید ناله ای برخاست که مُنُّوا عَلَی بن المُصطَفی جرعه ی آبی مگر بر طفل عطشانی رسید!؟ آه از آن ساعت که مردی از خجالت آب شد... ✍ . 🔸يَا عَلِىُّ يَا عَظِيمُ، يَا غَفُورُ يَا رَحِيمُ، أَنْتَ الرَّبُّ الْعَظِيمُ الَّذِى لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ، وَهٰذَا شَهْرٌ عَظَّمْتَهُ وَكَرَّمْتَهُ وَشَرَّفْتَهُ وَفَضَّلْتَهُ عَلَى الشُّهُورِ، وَهُوَ الشَّهْرُ الَّذِى فَرَضْتَ صِيامَهُ عَلَىَّ، وَهُوَ شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِى أَنْزَلْتَ فِيهِ الْقُرْآنَ هُدىً لِلنَّاسِ وَبَيِّناتٍ مِنَ الْهُدىٰ وَالْفُرْقانِ وَجَعَلْتَ فِيهِ لَيْلَةَ الْقَدْرِ وَجَعَلْتَها خَيْراً مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ، فَيا ذَا الْمَنِّ وَلَا يُمَنُّ عَلَيْكَ مُنَّ عَلَىَّ بِفَكاكِ رَقَبَتِى مِنَ النَّارِ فِى مَنْ تَمُنُّ عَلَيْهِ وَ أَدْخِلْنِى الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.🔸 .
مژده! ای چشم انتظاران! ماه مهمانی رسید ماه توبه، وقت اظهار پشیمانی رسید اشک شوق، اذن دخول میهمانی رفتن است بنده‌ی آلوده‌ای با چشم بارانی رسید از پی "لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّه" آمدم آیه‌ای خواندم بشارت‌های قرآنی رسید امتحان سخت ما ذبح هوای نفس ماست خنجری برداشت ابراهیم؛ قربانی رسید لطف او نگذاشت حتی بنده‌اش لب تر کند هرچه در این ماه از ذهنم گذشت آنی رسید از همان بدو تولد رزق ما دست علی‌ست از نجف در سفره‌ی ما لقمه‌ی نانی رسید سفره‌ی افطارمان را پهن کردیم و از آن عطر و بوی زعفران‌های خراسانی رسید کاش می‌شد مثل حر ما را بغل گیرد حسین غرق در دلواپسی عبد پریشانی رسید محفل نورانی ما روضه کم دارد فقط مویه باید کرد وقت مرثیه خوانی رسید :: ناله‌ای برخاست که "مُنُّوا عَلَی بن المُصطَفی" جرعه‌ی آبی مگر بر طفل عطشانی رسید؟! آه از آن ساعت که مردی از خجالت آب شد... ✍
. سلام الله علیها ✍ یارب به حق جود و احسان خدیجه لطفی بکن در حق من؛ جان خدیجه صرف نظر کن از گناهان زبانم امشب که هستم منقبت خوان خدیجه چشمی بده از خوف تو هر شب ببارد چشمی شبیه چشم گریان خدیجه بین تمام دوستان تقسیم فرما یک قطره از دریای ایمان خدیجه مانوس آیات کتاب الله مان کرد فیض تلاوت های قرآن خدیجه ما مومنین او نیز ام المومنین است هستیم فرزندان سلمان خدیجه از والدین خود کسی بهتر نداریم مادر پدرهامان به قربان خدیجه از سفره ی ناپاک، ما را دورمان کن کافی ست ما را لقمه ی نان خدیجه در "تنفقوا ممّا تحبون" ریشه دارد انفاق و ایثار فراوان خدیجه غیر از فداکاری که تفسیری ندارد ساعات عمر رو به پایان خدیجه از بیت احمد بوی الرحمن بلند است پیغمبر اکرم پریشان خدیجه وقت گریز است و دلم را کربلا برد حرف از عبا و جسم بی جان خدیجه در بین گودالی تنی بی سر رها بود تنها کفن نه بلکه قحطی عبا بود .
. 📋مژده ای چشم انتظاران ماه مهمانی رسید 📋ای مشک، تو لااقل وفاداری کن (ع) (ع) ........................................... .( یه آقای باحیا و با ادب با آبرویی خطاب به مشک می‌گفت ). ای مشک، تو لااقل وفاداری کن من دست ندارم، تو مرا یاری کن‏ من وعده‏ی آب تو به اصغر دادم یک جرعه برای او نگهداری کن‏ .(دست عمو رو گرفت عمو بیا بریم یه سر به خیمه‌ها ، خیمهٔ اطفال ، بچه‌ها پیراهنای عربی رو همگی بالا زدند ، رو خاک‌ها افتادن «العَطَش العَطَش» خیمهٔ زن‌ها دید این قنداقه رو دست به دست می‌چرخونن بلکه یکی آرومش کنه ، خیلی خجالت کشید. مشکو که زدن «فَوَقَفَ العباس متحیرا» گفت من دیگه به درد حسین نمی‌خورم ، عباسی که نتونه آب بیاره به چه درد می‌خوره! یه وقت با عمود به فرقش زدن). ای مشک، نگاه کن به بالای سرم زهرا است نشسته آبروداری کن‏ ای مشک، مریز آبرویم بر باد مده تو آرزویم‏ ای مشک، اگر چه عرصه تنگ است بی‏آب روم به خیمه ننگ است‏ سیراب ز آب خوشگواری اما ز حرم خبر نداری‏ افلاک سبو گرفته سویم بر خاک مریز آبرویم‏ آندم که سکینه مشک آورد با دیده‏ی پر ز اشک آورد تا دیده‏ی من به دیده‏اش دوخت از آتش آه هستی‏ام سوخت‏ افسوس که من گناه کردم بر آب روان نگاه کردم‏ هر چند که آب را نخوردم کف در خنکای آب بردم‏ این دست ز تن بریده بادا از حدقه برون دو دیده بادا کفاره‏ی لمس آب، این است خوش باد که عاشقی چنین است‏ .(کیف می‌کنم جلوت دست و پا می‌زنم داداش ، اینکه محضر تو خورد شدم و شکستم کیف می‌کنم داداش). ......................................... مژده ای چشم انتظاران ماه مهمانی رسید ماه توبه وقت اظهار پشیمانی رسید اشک شوق اذن دخول میهمانی رفتن است بنده ی آلوده ای با چشم بارانی رسید هرکه خوش روزی ست کلی اشک چشمش می دهند سر به زیر انداختم رزق فراوانی رسید از پی " لاتقنطوا من رحمت الله " آمدم آیه ای خواندم بشارت های قرآنی رسید امتحان سخت ما ذبح هوای نفس ماست خنجری برداشت ابراهیم ؛ قربانی رسید لطف او نگذاشت حتی بنده اش لب تر کند هرچه در این ماه از ذهنم گذشت آنی رسید از همان بدو تولد رزق ما دست علی ست از نجف در سفره ی ما لقمه ی نانی رسید سفره ی افطارمان را پهن کردیم و از آن عطر و بوی زعفران های خراسانی رسید کاش می شد مثل حر ما را بغل گیرد حسین غرق در دلواپسی عبد پریشانی رسید محفل نورانی ما روضه کم دارد فقط مویه باید کرد وقت مرثیه خوانی رسید ناله ای برخاست که مُنُّوا عَلَی بن المُصطَفی جرعه ی آبی مگر بر طفل عطشانی رسید!؟ آه از آن ساعت که مردی از خجالت آب شد شاعر : ✍ ......................................... حاج مسعود پیرایش 🎤 👇
. 🎤 در خوب و بد حادثه های دنیا هر کس به خدا تکیه زند پیروز است اینجاست قرارگاه ابناء علی ایران حسین(ع) تا ابد پیروز است سوگند به پیراهن مشکی عزا در راه جهاد یک دل و یک رنگیم از شمر و یزید آن زمان بیزاریم با شمر و یزید این زمان می‌جنگیم سوگند به این سینه‌زنی ها ما امروز زیر این علم متحد و همدل هستیم مارا به امان نامه‌ی دشمن کاری نیست در سایه‌ی بیرق ابوفاضل هستیم شاعران: تهیه شده در: ......... ما غیرت خویش را ز حیدر داریم انگیزه و عزم فتح خیبر داریم هر چند که زخم روی پیکر داریم ما جان به کفان مقلد سرداریم هیهات که دست از سرتان برداریم هم صف شکن خط مقدم هستیم هم سینه زن ماه محرم هستیم از نسل زهیر و جون و اسلم هستیم هرچند به چشم دشمنان کم هستیم بر کشتن ابرهه مصمم هستیم حل می شود عاقبت معما بالله دنیا بشود محو تماشا بالله شیعه برسد مسجدالاقصی بالله موکب بزنیم قلب حیفا بالله لاحول و لاقوة الا بالله شاعر: ‌.👇
ی هرکجا رفتم شنیدم صحبت جامانده‌هاست جای من هم در میان هیئت جامانده‌هاست دور هم جمعیم تا ابراز همدردی کنیم "از حرم جا مانده‌ای " هم صحبت جامانده‌هاست یک زیارتنامه خواندن ظهر روز اربعین گوشه‌ی صحن و سرایت، حسرت جامانده‌هاست کربلا روزیِ هر کس شد گوارای وجود آرزو ماندن به دل هم، قسمت جامانده‌هاست در خیالم بارها شش‌گوشه را بوسیده‌ام عشق‌بازی با تو کارِ خلوتِ جامانده‌هاست گریه شاید درد دوری از تو را تسکین دهد مثل شمعی سوختیم؛ این عادت جامانده‌هاست من یقین دارم به او اجر زیارت می‌دهند هرکسی روز جزا در کسوت جامانده‌هاست بعد زوار حریمت حالی از ماهم بپرس نوبتی هم باشد آقا! نوبت جامانده‌هاست دست‌مان از پنجره فولاد هم کوتاه شد این هم آقای غریب! از غربت جامانده‌هاست تکیه‌ها را شعبه‌ای از کربلا خواهیم کرد تکیه‌ها چشم انتظار همت جامانده‌هاست مادرت حتماً به هر جامانده‌ای سر می‌زند این تمام دلخوشی و لذت جامانده‌هاست حال و روزم را رقیه خوب می‌فهمد حسین! حاجت طفل یتیمت حاجت جامانده‌هاست "صد پسر در خون بغلطد گم نگردد دختری " خواندن از طفل سه ساله، سنت جامانده‌هاست :: طفلِ از روی شتر افتاده را سیلی زدند از حرم جامانده‌ای را بی هوا سیلی زدند ✍ 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🦋🦋