#ایام_فاطمیه
#واحد
#کربلایی_سیدرضانریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کوه غم رو سرم افتاد
شعله توی حرم افتاد
تا دیدم یه نانجیبی
به جون مادرم افتاد
چی کشید از در و مسمار
که گرفته دست به دیوار
من خودم فهمیده بودم
پشت بازوش ورم افتاد
با چشام دیدم که میریخت
تیکههای درِ سوخته
اینکه داره گُر میگیره
چادر مادره سوخته
«نزنید مادر مارو»
دیده بودم یه حرامی
هی میزد حرف اضافه
از خداشون بود ببینن
که بابام بشه کلافه
اونی که سردستهشونه
از قرارم مستشونه
تو یه دست قبضهی شمشیر
توی اون دستش غلافه
هر کدوم آورده بودن
دو سه تا اضافه شمشیر
اما کارمون رو ساختن
با همون غلاف شمشیر
«نزنید مادر مارو»
گُل یاس خونه افتاد
از گُلش گلاب گرفتن
کتاب نبی رو بستن
از علی حساب گرفتن
علی زیر بار نمیرفت
که بیاد برای بیعت
سراغ فاطمه رفتن
آخرش جواب گرفتن
همه جا دوده و آتیش
همه جا پر از غباره
مادرم میخواست بلند شه
نانجیب میزد دوباره
«نزنید مادر مارو»
*شاعر: #مظاهر_کثیری_نژاد
.
.
#حضرت_زهرا
السلام علیکِ یا فاطمة الزهرا
یک مادر و این همه غم خدایا
خانه ی او بوَد حرم خدایا
نام مقدسش به عرشِ اِله
نوشته با لوح و قلم خدایا
هدیه به مسکین و یتیم و اسیر
این همه ایثار و کرم خدایا
اگر نبود فاطمه تو گفتی
بود همه جهان عدم خدایا
تمام روشنی کهکشان هاست
ز بحر نور او چو نم خدایا
نور سماوات و زمین که زهراست
فیض خداست دم به دم خدایا
شفاعت تمام اهل محشر
به نام او خورده رقم خدایا
دار و ندارم همه از عشق اوست
شوم فدای مادرم خدایا
شد از جفای مردمان نامرد
کشته ی ضربه ی ستم خدایا
میان خانه و میان کوچه
پر شده از رنج و الم خدایا
دست به دیوار بگیرد چرا ؟
جوانی و قامت خم ؟ خدایا
شبانه ره می رود و زیر لب
ناله کند به هر قدم خدایا
چادر خاکی اش چو پرچمِ آه
خون دلش چو موج یَم خدایا
روی کبود و پهلوی شکسته
یک مادر و این همه غم خدایا
#محمدعلی_شهاب ✍
.
.
#زمزمه #واحد_روضه_ای
#فاطمیه
#علی_شده
علی شده بدون تو تنها
دیدن تو واسه ش شده رویا
رفتی سفر خدانگهدارت
سفر بخیر سفربخیر زهرا«س»
ببین که از همه شدم دلسرد
چطور میشه بدون تو سرکرد
لعنت به اونا که تو رو کشتن
خانومه خونه ی علی برگرد
فاطمه جان فکری به حالم کن
دلم واسه چشای تو تنگه
دنیای ما بی تو شده خاموش
دنیا بدون تو چه بی رنگه
سویی نداره چشمای تارم
واسه ندیدنت تو میبارم
حرفامو بعد تو به چاه میگم
مرحمه واسه ی دله زارم
شوهرتو محکومِ به صبره
دنیا برام شبیه یه قبره
دل من از ندیدنت خونه
داغ تو قلبمو میسوزونه
من از زمین و آدماش سیرم
از مردم زمونه دلگیرم
جلو چشای من زدی پرپر
من از همین غصه ها میمیرم
توی دلم بغضی نفس گیره
چشام شده همش به در خیره
خون تن تو رو در دیدم
این غم مگه از خاطره م میره
خونه بدون تو شده خالی
زینب میکنه گریه و زاری
شب تا سحرمیکنه بیتابی
کارش شده عزا داری
یا فاطمه یا فاطمه جانم
#عاطفه_صیدی
#مجیدمرادزاده
|⇦•خدایا مادرم زهرا.....
#روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۱ به نفس حاج جواد حسینخانی •✾•
*خانم ها امشب پاشيد بريد مدينه كنار زينب و اُم كلثوم بشينيد، حال و هواي خونه ي علي خيلي بارونيه، مي دونيد چرا؟ چون اومدن دَم خونه در زدن، گفتن: علي! به خانومت بگو يا روز گريه كنه، يا شب، اگه ميخواد گريه كنه آرام گريه كنه، صداي گريه اش مارو آزار ميده، خانم ها بريد كنار زينب، نگاهش به رد تازيانه ي روي بازوي مادر كه مي افته دلش خون ميشه...*
خدايا! مادرم زهرا جوان است
چرا پس سروِ قد او كمان است
چرا از زندگاني سير گشته
چرا در نوجواني پير گشته
* ما آقايون كجا بريم؟ ما بريم كنارِ امام حسن و امام حسين، نزديكِ نود و پنج روزِ اين بچه ها هي نگاه ميكنن تا بتونن سرشون رو بذارن رويِ سينه ي مادر تا آروم بشن، ميدوني چرا نميشه؟ اين مسمار آتشين بد جور سينه ي مادرشون رو مجروح كرده، نفس كه ميكشه يه لكه ي خون ميشينه رويِ پيرهن...*
درد اون رو دلِ من حس ميكنه
نفساش تو سينه خس خس ميكنه
*به امام حسن بگي حالِ مادرتون چطوره؟ بهت ميگه: نبوديد بين كوچه با مادرم ميرفتم، قباله ي فدك دستش بود، دومي از راه رسيد، قباله رو از دست مادرم گرفت كشيد، مادرم نفرينش كرد، نانجيب جلو اومد، مادر رسيد به ديوار، دستش بالا رفت...*
الهي بشكنه دستِ مغيره
كه بين كوچه ها بي مادرم كرد
*يه جوري زد كه ديدم مادرم افتاد روي خاكِ كوچه، هي مي گفتم: بلند شو مادر! دارم دق ميكنم چرا پا نميشي؟ گفت: حسن! آخه دستش خيلي سنگين بود، بي هوا تو صورتم زد، گفتم: مادر! چرا روي خاكا مي گردي؟ گفت: حسنم! گوشواره ام شكسته روي زمين افتاده...
يكي رسيد به امام حسنِ مجتبي، گفت: آقاجان! چرا محاسنِ شما سفيد شده؟ آقا فرمود: ارثيه... گفت: نه آقاجان! خيلي زوده محاسن شما سفيد شده، آقا فرمودن: تو هم مادرت رو جلو چشمت كتك بزنن محاسنت زود سفيد ميشه... روزگارم رو شب كردن... امام حسن هر وقت از اون كوچه رد ميشد، دست رو دست ميزد ميگفت: اي كاش مادر حسنت مي مُرد...
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#کربلایی_جواد_حسینخانی
#فاطمی
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،،
مدیریت کانال:شعبانپور
@Haram75
─⊱✾♡✾⊰─
https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
@Asheghane_hazrat_zeynab
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
.
#فاطمیه
#حضرت_زهرا
#حضرت_زهرا_وداع
طی شد زمان دیدار ، علی خدا نگهدار
خانه نشینِ بی یار ، علی خدا نگهدار
در موسم جوانی ، سیرم ز زندگانی
از بس که دیدم آزار ، علی خدا نگهدار
من می شوم زدستِ اهلِ مدینه راحت
تو می شوی گرفتار ، علی خدا نگهدار
شانه زدم به مویِ حسین و زینبینم
برای آخرین بار ، علی خدا نگهدار
چرا تو سر به زیری ، زانو بغل نگیری ...
منم به تو بدهکار ، علی خدا نگهدار
حلال کن نمودم ، در این سه ماهِ آخر
من زحمت تو بسیار ، علی خدا نگهدار
ببخش اگر به کوچه دست تو وا نکردم
افتاد دستم از کار ، علی خدا نگهدار
فکر دل تو بودم ، اگر نگفته بودم
از ماجرای مسمار ، علی خدا نگهدار
امشب که خورد دستت به جای تازیانه
بگذار سر به دیوار ، علی خدا نگهدار
تابوت یار خود را ، مانند بار شیشه
با احتیاط بردار ، علی خدا نگهدار
تا چشم تو نیفتد ، بر صورتم ، شبانه
تنم به خاک بسپار ، علی خدا نگهدار
.
.
شبها به جای مادر ، بالاسرِ حسینم
یک ظرف آب بگذار ، زینب خدا نگهدار
قرار بعدی ما باشد میان گودال
کنار جسم خونبار ، زینب خدا نگهدار
سربسته با تو گویم در کربلا که رفتی
معجر اضافه بردار ، زینب خدا نگهدار
#عبدالحسن_رضایی✍
__________
👇
.
#نوحه
#حضرت_زهرا
#فاطمیه #شام_غریبان
#تدفین
ز خانه میرود زهرا ، شبانه میرود زهرا
وای که با تنی غرق ، نشانه میرود زهرا
وای من ، وای من ای وای من
کفن شد ، پیکر زهرای من
یازهرا ، یازهرا یازهرا
به جسم کوثرم ریزد ، ز دیده اش گلاب اسماء
بند نمی آید این خون ، هر چه که ریزد آب اسماء
غمش را ، پهلویش ابراز کرد
زخم او ، باز دهن باز کرد
یازهرا ، یازهرا یازهرا
رسیده وقت تدفینش ، رسیده وقت تدفینم
لحد برای زهرا ، نه ، برای خویش میچینم
ظاهراً ، مزار زهرا ولی
باطنا ، این شده قبر ولی
یازهرا ، یازهرا یازهرا
#علی_سلطانی ✍
#دفن_شبانه
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
.👇
.
#زمینه
#شهادت_حضرت_زهرا
#تشییع_شبانه
خونمون پر از داغ و درده
جسم مادرم سرده سرده
روی نیلیِ زهرا رو تا
میبینه علی برمیگرده
چشماشو رو هم گذاشته مادر علی تنهاست علی تنهاست
میلرزه دل یل خیبر علی تنهاست علی تنهاست
میسوزه با دیدن بستر علی تنهاست علی تنهاست
بند ۲
تاریکه شب سردِ خونه
از غصه حسن نیمه جونه
بالای سر جسم مادر
زینب داره قرآن میخونه
روپوشه ، رو مادرم زهرا ، بمیرم من بمیرم من
میزاره با دیده ی دریا ، بمیرم من بمیرم من
مادر رو ، رو مغتسل بابا ، بمیرم من بمیرم من
بند ۳
با تابوت دلم زیر و رو شد
با تابوت...تمام هستم رفت
ای سلمان...بیا یاریمون کن
دیدی مادرم از دستم رفت
بابای غریب ما تنهاست، بیا سلمان بیا سلمان
غربت از حال علی پیداست بیا سلمان بیا سلمان
وقت دفن مادرم زهراست، بیا سلمان بیا سلمان
بند ۴
چشم مردم یثرب در خواب
با اشک و غم و قلب بی تاب
رو زخمای پر خونِ مادر
آهسته میریزه حیدر آب
زیر پیرهن به اشک و آه ، بسم الله و بالله
میده غسلْ زیر نور ماه ، بسم الله و بالله
«عَلَی مِلِّةِ رَسُولِ الله ، بسم الله و بالله»
بند ۵
یادِ من نرفته تا حالا
پشت در که افتادی از پا
با کینه لگد بر در خورد و
در افتاد روی جسمت زهرا
افتادی راه نفس سد شد ، حلالم کن حلالم کن
افتادی زیر در و بد شد ، حلالم کن حلالم کن
از رو در چهل نفر رد شد ، حلالم کن حلالم کن
بند ۶
قلبم رو سقیفه آزردن
یاسَم رو کوچه پژمردن
اونهایی که زهرامو کشتن
تو گودال حسینم رو بردن
خولی از راه که آمد میزد سنان میزد سنان میزد
جای هرکس که نمیزد میزد سنان میزد سنان میزد
قرآن منُ لگد میزد سنان میزد سنان میزد
#محمدعلی_انصاری✍
#حضرت_زهرا #فاطمیه
.👇