.
#شب_یازدهم_محرم
#امام_حسین
صلی الله علیک یا اباعبدالله
دارد این دل هوای تو ، می دهم جان برای تو
ای که گفتی به قتلگاه ، راضی ام به رضای تو
نام تو رایت الهدی ، شد سر از پیکرت جدا
دادنِ جان بهر خدا ، شده هر دم دعای تو
معنی دین ولای تو ، عاشقی مبتلای تو
گوش جان و صلای تو ، ای خدا در ثنای تو
آیه ی سرخیِ شفق ، و قسم بر نور فلق
شده تسلیم امر حق ، آن که دارد هوای تو
کربلا اقلیم تو و ، حق کند تکریم تو و
شده ام تسلیم تو و ، راضی ام به قضای تو
وارث دین مصطفی ، منشأ هر لطف و وفا
می دهد بر همه شفا ، تربت کربلای تو
خونِ دل شد پیاله و ، داغ تو گشته لاله و
می کنم بر تو ناله و ، نی شده در نوای تو
از حرم تا به قتلگاه ، زینب آمد به سوز و آه
مقتلت را کند نگاه ، تا کند جان فدای تو
خنجر آمد به حنجرت ، سر جدا شد ز پیکرت
به سرِ نیزه شد سرت ، وایِ دل از بلای تو
شعله ور گشته خیمه ها ، خون بجوشد ز چشمه ها
شده خورشیدِ نیزه ها ، سرِ از تن جدای تو
تا به عشقت لوح و قلم ، می زند نام تو رقم
زینب از مقتل و حرم ، شد حماسه سرای تو
تا قیامت کرببلا ، می بَرَد جان و دل ز ما
می کند محشری به پا ، عشق بی انتها تو
سه شنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۳
#محمدعلی_شهاب ✍
عصر عاشورا محرم ۱۴۴۶
.
.
#بعد_از_شهادت_امام_حسین
#راس_الحسین
السلام علیک یا مظلوم یا اباعبدالله
اندوه عزا به ذکر یا رب سر زد
در روز چرا ستاره ی شب سر زد
خورشید مگر دمیده در وقت غروب
یا از سر نی هلال زینب سر زد
⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤
روح از تن بی قرار من پر زده است
غم آمده و به سینه خنجر زده است
مهتاب به مهمانی ما آمده یا
خورشید ز روی نیزه ها سر زده است
⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤
یک قافله می رود ، برابر ، نیزه
شد همره قافله سراسر نیزه
هشتاد و چهار یاس نیلی ، ناقه
هجده سر یوسف از جفا بر نیزه
⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤
در قبر چو آن پیکر صد چاک گذاشت
گویا که تو را به اوج افلاک گذاشت
چون سر به تنت نیست ، امام سجاد
آخر رگ حنجر تو بر خاک گذاشت
جمعه ۲۹ تیر ۱۴۰۳
#محمدعلی_شهاب ✍
شب چهاردهم محرم ۱۴۴۶
.
.
صلی الله علیک یا اباعبدالله
اَلسَّلامُ عَلَى الْمَدْفُونينَ بِلا أَكْفانٍ.
سلام بر دفن شدگان بى كفن.
اَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُفَرَّقَةِ عَنِ الْأَبْدانِ .
سلام بر سرهاى جدا شده از بدن ها .
بر روی نی ماهم تویی ، آیینه ی آهم تویی
آن چه که می خواهی شدم ، آن چه که می خواهم تویی
افتاده قلبم بر رهت ، بر اوج نی روی مه ات
یک قافله دل همرهت ، محبوب دلخواهم تویی
افتاده جسمت روی خاک ، ماندم به قلبی چاک چاک
گشتم ز دوری ات هلاک ، هجران جانکاهم تویی
تو روی نیزه در نماز ، من با تو در راز و نیاز
بی تو پر از سوز و گداز ، سوز من و آهم تویی
من پیرو تو زینبم ، از دوری ات جان بر لبم
آه ای هلال هر شبم ، مهرم تویی ماهم تویی
رخسار ماه کامل و ، جاری شده خون دل و
من در میان محمل و ، بر نیزه همراهم تویی
لحظه به لحظه هر گذر ، در دیر راهب ، تشت زر
در جای جای این سفر ، نور شبانگاهم تویی
یار دل آرامم تویی ، نجوای هر گامم تویی
صبحم تویی شامم تویی ، سالم تویی ماهم تویی
ای آتش دیرینه ام ، چون شعله ای در سینه ام
ای عشق ای آئینه ام ، معراج هرگاهم تویی
سروم همیشه سر فراز ، قرآن بخوان ای دلنواز
با نغمه و صوت حجاز ، محبوبِ اَلله ام تویی
قرآن بخوان از نیزه ها ، تا آن که گردد جمع ما
از چشم نامحرم رها ، از غصه آگاهم تویی
ره می روم با کعب نی ، با ضربه های پی ز پی
بنگر مرا از روی نی ، ذکر قدگاهم تویی
شنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۳
#محمدعلی_شهاب✍
شب پانزدهم محرم ۱۴۴۶
.
.
#امام_حسین
السلام علیک یا اباعبدالله
این اسم اعظم است ، سلام ٌ علَی الحسین
عشقِ مجسم است ، سلام ٌ علَی الحسین
ذکر دمادم است ، نور مسلّم است
این نقش پرچم است ، سلام ٌ علَی الحسین
در بین قدسیان ، این ذکر جاودان
چشمه ی زمزم است ، سلام ٌ علَی الحسین
مبهوت راز او ، راز و نیاز او
عیسی بن مریم است ، سلام ٌ علَی الحسین
از چشمه ی غمش ، بر گل ز ماتمش
اشکی چو شبنم است ، سلام ٌ علَی الحسین
نامی معظّم است ، بر دل چه مَحرم است
ذکری مکرّم است ، سلام ٌ علَی الحسین
حب و ولایتش ، مهر و محبتش
حقِ مسلّم است ، سلام ٌ علَی الحسین
مرآت حق نما ، از جلوه ی خدا
نور دو عالم است ، سلام ٌ علَی الحسین
بهر عطای او ، همچون گدای او
صدها چو حاتم است ، سلام ٌ علَی الحسین
هر دم به اهتزاز ، تعقیب هر نماز
این فخر آدم است ، سلام ٌ علَی الحسین
جاری ز آه او ، سوز نگاه او
این اشک نم نم است ، سلام ٌ علَی الحسین
جان ها ز غربتش ، انبوه محنتش
در اوج ماتم است ، سلام ٌ علَی الحسین
عالم به زیر دِین ، شد بر غم حسین
عشقش فراهم است ، سلام ٌ علَی الحسین
جاریِ خون و اشک ، از دیده های مشک
دریایی از غم است ، سلام ٌ علَی الحسین
از سوز خیمه گاه ، از داغ قتلگاه
هر قامتی خم است ، سلام ٌ علَی الحسین
تا وقت مردنم ، من هر چه دم زنم
از عشق او کم است ، سلام ٌ علَی الحسین
این عشق ما همه ست ، این ذکر فاطمه ست
محبوب خاتم است ، سلام ٌ علَی الحسین
هر دل که مَحرَم است ، مستانه هر دم است
شور محرّم است ، سلام ٌ علَی الحسین
سه شنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۳
#محمدعلی_شهاب ✍
روز عاشورا محرم ۱۴۴۶
.
.
#امام_حسین
السلام علیک یا اباعبدالله
این اسم اعظم است ، سلام ٌ علَی الحسین
عشقِ مجسم است ، سلام ٌ علَی الحسین
ذکر دمادم است ، نور مسلّم است
این نقش پرچم است ، سلام ٌ علَی الحسین
در بین قدسیان ، این ذکر جاودان
چشمه ی زمزم است ، سلام ٌ علَی الحسین
مبهوت راز او ، راز و نیاز او
عیسی بن مریم است ، سلام ٌ علَی الحسین
از چشمه ی غمش ، بر گل ز ماتمش
اشکی چو شبنم است ، سلام ٌ علَی الحسین
نامی معظّم است ، بر دل چه مَحرم است
ذکری مکرّم است ، سلام ٌ علَی الحسین
حب و ولایتش ، مهر و محبتش
حقِ مسلّم است ، سلام ٌ علَی الحسین
مرآت حق نما ، از جلوه ی خدا
نور دو عالم است ، سلام ٌ علَی الحسین
بهر عطای او ، همچون گدای او
صدها چو حاتم است ، سلام ٌ علَی الحسین
هر دم به اهتزاز ، تعقیب هر نماز
این فخر آدم است ، سلام ٌ علَی الحسین
جاری ز آه او ، سوز نگاه او
این اشک نم نم است ، سلام ٌ علَی الحسین
جان ها ز غربتش ، انبوه محنتش
در اوج ماتم است ، سلام ٌ علَی الحسین
عالم به زیر دِین ، شد بر غم حسین
عشقش فراهم است ، سلام ٌ علَی الحسین
جاریِ خون و اشک ، از دیده های مشک
دریایی از غم است ، سلام ٌ علَی الحسین
از سوز خیمه گاه ، از داغ قتلگاه
هر قامتی خم است ، سلام ٌ علَی الحسین
تا وقت مردنم ، من هر چه دم زنم
از عشق او کم است ، سلام ٌ علَی الحسین
این عشق ما همه ست ، این ذکر فاطمه ست
محبوب خاتم است ، سلام ٌ علَی الحسین
هر دل که مَحرَم است ، مستانه هر دم است
شور محرّم است ، سلام ٌ علَی الحسین
سه شنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۳
#محمدعلی_شهاب
روز عاشورا محرم ۱۴۴۶
.
#امام_حسین
#شب_جمعه
السلام علیک یا اباعبدالله
شب های جمعه فاطمه مهمان کربلاست
در اشک و گریه بر غم سلطان کربلاست
شور و نوای اهل ولا از نوای اوست
شوریدگی ز زلف پریشان کربلاست
گیسوی نی اگر که تکان خورده با نسیم
از رأس روی نیزه ی جانان کربلاست
آشفتگیِ اهل بیابان به قرن ها
از زلف غرق خونِ شهیدان کربلاست
انگشتری که حلقه ی آن کل عالم است
این خاتمش نگین سلیمان کربلاست
لحن حجاز و صوت نبی ، کهف و اَلرّقیم
رأس بریده مصحف و برهان کربلاست
از نیزه ها صدای خدا می رسد به گوش
این سوره های بعثت انسان کربلاست
اثبات وحی و مکتب الهام زینبش
با آیه های قاری قرآن کربلاست
آزادگی و تقابل به ظلم و جور
بخشی ز امر نهضت و فرمان کربلاست
عشق و وفا و حجب و حیا و صفا و صبر
خوبی هر آن چه هست ز احسان کربلاست
هر جا فتاده نعش شهیدی به روی خاک
از لاله های سرخ گلستان کربلاست
در خیمه ی حسین دل آرام می شود
آرامشی که حاصل طوفان کربلاست
باید که سر دهد به سرِ دار عاشقی
هر کس که دل سپرده به پیمان کربلاست
تا روز محشر از غم آن تشنه کام عشق
دل های عاشقان همه عطشان کربلاست
دوشنبه اول مرداد ۱۴۰۳
#محمدعلی_شهاب ✍
شب هفدهم محرم ۱۴۴۶
.
.
#امام_حسین
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
خدایا شد حسین محبوب و یارم
به خاک پای او سر می گذارم
قسم بر نام زیبای حبیبم
که دست از عشق یارم بر ندارم
#محمدعلی_شهاب ✍
.
.
#امام_حسین
#حب_الوطن
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین
هر چه داریم ز ایام محرّم داریم
دین و ایمان خود از این غم و ماتم داریم
نفَس پیر خمین است که احیا کرده
اگر از نام حسین این همه پرچم داریم
نه فقط دین خدا ، حب وطن را هم ما
از همین سینه زنی های محرّم داریم
مظهر و منشأ هر خوبی و خیر است حسین
هر چه داریم از این نام معظّم داریم
این حسین است که سرچشمه ی آزادگی است
افتخاری است که بر عالم و آدم داریم
از ازل تا به ابد نقش دل ماست حسین
این چنین است که با نوحه ی او دَم داریم
به خدا تا به قیامت ز همین نام حسین
پرچم عشق به بام همه عالم داریم
خانه ی کوچک زهرا و علی قبله ی ماست
راه حق را ز همین بیت مکرّم داریم
اگر از خوبی و احسان و خدا دور شدیم
دوری از مهر حسینی است که با هم داریم
اگر از تیرگی و بار گنه تاریکیم
به خدا عشق حسین است که ما کم داریم
بی سبب نیست که در حلقه ی دل سرمستیم
چون نگینی ز سلیمانیِ خاتم داریم
همچنان همت و چمران و سلیمانی ها
صد هزاران به صف خط مقدم داریم
تیر صهیون زده بر پیکر مهمان حرم
بر جگر تا به ابد داغ مجسم داریم
مرهم داغ دل از کشتن مهمان چه بوَد
انتقامی است که با عزم مصمم داریم
سر سردار حرم گر به سر نی زده اند
از یقینی است کز این عشقِ مسلّم داریم
یادی از ناقه ی عریان کنم و خیل اسیر
داغ سنگین اسیران که دمادم داریم
ساق پرخون و سرِ سوخته از آتش خصم
داغی از سنگِ سر بام ، فراهم داریم
هیچ پرسی سبب ناله ی الشام چه بود ؟
تا قیامت ز همین جمله به دل غم داریم
چهارشنبه ۱۰ مرداد ۱۴۰۳
#محمدعلی_شهاب ✍
شب ۲۶ محرم ۱۴۴۶
.
.
#دروازه_ساعات
السلام علیک یا اباعبدالله
شب اول ماه صفر ؛ ورود به شام
آن چه در دایره ی عشق به اثبات رسید
جلوه ی نور خدا بود به مرآت رسید
حق که در صبح ازل دم ز تجلی می زد
آیه ی نور به مصباح و به مشکات رسید
سجده کردند همه مثل سجود آدم
تا که بر خیل مَلَک وقت ملاقات رسید
بعثت دیگری انگار به پا گردیده
یا که کلیم آمد و در طور به میقات رسید
صوت قرآن حجازی تو غوغا می کرد
گویی از وحی خدا روح افاضات رسید
رأس زیبای تو بر نیزه پدیدار شد و
بین من با سر تو وقت مناجات رسید
همه در تابش خورشید سه روزی ماندیم
قافله تا که به دروازه ی ساعات رسید
شهر آذین شد و در جشن و چراغانی بود
تهمت خارجی و رَجم و مکافات رسید
غربت و بی کسی و بی سر و سامانی ما
بیشتر از همه در شام به اثبات رسید
امتی آمده و اجر رسالت می داد
یا که بر عترت او وقت مجازات رسید
من سرم مثل تو بشکسته ز سنگ از سر بام
سر به سر بود چنین رسم مساوات رسید
سرِ ما شعله ی آتش سر تو خاکستر
سر ما خم نشد و نغمه ی هیهات رسید
همه را صبر نمودم به شکیبایی خود
ولی از زخم زبان شرح شکایات رسید
تشت زر ، بزم شراب و من و نامحرم ها
حرف معجر شد و هنگام مراعات رسید
خطبه ی حیدری ام کرد چه طوفان بر پا
که یزید آن همه حیرت زده و مات رسید
عاقبت کنج خرابه شده منزلگه ما
هر که سرمست تو گردد به خرابات رسید
نیمه شب رأس تو آمد به دل ویرانه
به نماز شب من اوج عبادات رسید
دخترت رأس تو را تا که به آغوش کشید
جان فدا کرده و بر اوج زیارات رسید
دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۳
#محمدعلی_شهاب ✍
#شب_اول_صفر ۱۴۴۶
.
.
#دروازه_ساعات
السلام علیک یا اباعبدالله
بعد تو زمانه ی مکافات رسید
بیش از همه غربتت به اثبات رسید
یک شهر برای قافله آذین شد
وقتی که به دروازه ی ساعات رسید
⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤
رفتی و زمان ، زمان مهمانی شد
بر قافله ات وقت پریشانی شد
رأس تو سه روز روی نیزه بود و
یک شهر برای تو چراغانی شد
#محمدعلی_شهاب ✍
.
.
#پنجم_صفر
السلام علیکِ یا بنتَ الحسین
ای که مهمان شده ای گوشه ی میخانه ی من
پر شد از جام غمت ساغر و پیمانه ی من
ای سراسر سر تو سر به سریر سرمد
ای سر و سرو من ای سرور فرزانه ی من
دیگرم بهر تو یارای پذیرایی نیست
نیست جز خون دلم باده ی میخانه ی من
خالی از غیر و پر از مهر و تمنای توام
هست تنها غم تو در دل دیوانه ی من
پیش تر همره من بودی و من همره تو
دست گلچین شده ویرانی گلخانه ی من
آشیان منِ محنت زده را طوفان برد
بی تو آتش زده شد بال و پر و لانه ی من
جای تو تشت زر و محفل من خاک بلا
نیست شایسته ی تو خاک کف خانه ی من
چه کسی کرده یتیمم به همین سن کمم
چه کسی کرده جدا رأس تو جانانه ی من
از چه رو صورت و لب های تو شد غرق به خون
جان فدای تو کنم یار کریمانه ی من
ای که آیی ز سرِ نیزه و از تشت طلا
کن نگاهی به من و حال غریبانه ی من
هر زمانی که برای تو بهانه گیرم
تازیانه رسد از دشمن بیگانه ی من
گوشوارم شده غارت ولی این ها مانده :
معجر روی سر و غیرت مردانه ی من
گر که بر دامن من رأس تو مهمان گردد
می رود هستی و جان بر سر شکرانه ی من
ببرم همره خود زائر زهرایم کن
ای که مهمان شده ای گوشه ی ویرانه ی من
پنج شنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۳
شب چهارم ماه صفر ۱۴۴۶
#محمدعلی_شهاب ✍
.
.
#مناجات_با_امام_رضا
صلی الله علیک یا علی بن موسی الرضا
هر لحظه به لب ذکر خدا می گوییم
از حسن نگار دلربا می گوییم
چون واسطه ی فیض الهی است رضا
با هر نفسی رضا رضا می گوییم
#محمدعلی_شهاب ✍
.