@rozeh_daftari - کانال روضه دفتری.mp3
152.7K
❣﷽❣
🎆#سینه_زنی_امام_کاظم_ع
🎆#سنگین
تو وارث رکن ولائی آقا
ذات منزه ات الهی آقا
ستاره هفتم زهرا آقا
تو بهترین گره گشایی آقا
کی میگه اسیری همه اسیرتن
حاتم های عالم همه فقیرتن
آدمهای دنیان که جرعه گیرتن
🎆یا باب الحوائج
🎆یا موسی بن جعفر
حق عاشق ذکر و دعاته آقا
هفت آسمون به زیر پاته آقا
واشدن هر گره کور آقا
وابسته به یه نیم نگاته آقا
گوشه سیاه چال اگر چه پر غمه
ولی با تو آقا بهشت عالمه
اسم تو به هر غم شفا و مرهمه
🎆یا باب الحوائج
🎆یا موسی بن جعفر
حق در مقامت در جلوسه آقا
فرشته خاکت می بوسه آقا
دختر تو ملیکه عشق آقا
گل پسرت سلطان طوسه آقا
تو کلیم عشقی همه غلامتن
آزاده عالم همه به دامتن
آسمونا فرش به زیر گامتن
🎆یا باب الحوائج
🎆یا موسی بن جعفر
موسای بی عصایی امّا آقا
عصای دست عالمینی آقا
گوشه زندون کربلاته آقا
تو وارث غم حسینی آقا
پیاله داغت ز غم لب به لبه
تو گوشه زندون همه روزات شبه
اسارتت آقا شبیه زینبه
🎆یا باب الحوائج
🎆یا موسی بن جعفر
( مجتبی صمدی شهاب)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari - کانال روضه دفتری.mp3
136K
❣﷽❣
🔳#سینه_زنی_امام_کاظم_ع
🔳#سبک #سنتی یا صاحب الزمان آجرک الله
نور خدا شده در ظلمت اسیر
بر زخم پای او خون گرید زنجیر
ارثش شهادت شد همچو مادر
🔳صلی الله علی موسی ابن جعفر
زهرا بیا سوی زندان بغداد
فرزندت با دست بسته شد آزاد
تابوت او شد از تخته ی در
🔳صلی الله علی موسی ابن جعفر
زندانبان قاتل و زندان قتلگاه
یوسف اهل بیت ، محبوس در چاه
خلصنی یارب گوید مکرر
🔳صلی الله علی موسی ابن جعفر
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari - کانال روضه دفتری.mp3
125.8K
❣﷽❣
🥀#سینه_زنی_امام_کاظم_ع
🥀#سبک می آید یارم منزل به منزل
سوره ی نور است در کنج زندان
بسته در زنجیر شد دست قرآن
🥀باب الحوائج موسی ابن جعفر
سجاده ی او از خاک نمناک
در ظلمت محبوس شد ماه افلاک
🥀باب الحوائج موسی ابن جعفر
به ملاقاتش چه ظالمانه
دشمن می آمد با تازیانه
🥀باب الحوائج موسی ابن جعفر
نوحه خوان گشته زهرای اطهر
زینت عرش است بر تخته ی در
🥀باب الحوائج موسی ابن جعفر
یوسف زهرا افتاده در چاه
حضرت رضا آجرک الله
🥀باب الحوائج موسی ابن جعفر
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
aghasi-24.mp3
1.18M
آغاسي
خبر آمد خبری در راه است
سرخوش ان دل که از آن آگاه است
شاید این جمعه بیاید شاید
پرده از چهره گشاید شاید
دست افشان پای کوبان می روم
بر در سلطان خوبان می روم
می روم بار دگر مستم کند
بی سر و بی پا و بی دستم کند
می روم کز خویشتن بیرون شوم
در پی لیلا رخی مجنون شوم
هر که نشناسد امام خویش را
برکه بسپارد زمام خویش را
با همه لحن خوش آوایی ام
در به در کوچه تنهاییم
ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر
نغمه تو از همه پرشورتر
کاش که این فاصله را کم کنی
محنت این قافله را کم کنی
کاش که همسایه ما می شدی
مایه ی آسایه ما می شدی
هر که به دیدار تو نایل شود
یک شبه حلال مسایل شود
دوش مرا حال خوشی دست داد
سینه ما را عطشی دست داد
نام تو بردم لبم آتش گرفت
شعله به دامان سیاوش گرفت
نام تو آرامه جان منست
نامه تو خط امان منست
ای نگهت خواستگه آفتاب
بر من ظلمت زده یک شب بتاب
پرده برانداز زچشم ترم
تا بتوانم به رخت بنگرم
ای نفست یار و مددکار ما
کی و کجا وعده دیدار ما
دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد
به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد
به مکه آمدم ای عشق تا تو را بینم
تویی که نقطه عطفی به اوج آیینم
کدام گوشه مشعر کدام کنج منا
به شوق وصل تو در انتظار بنشینم
ای زلیخا دست از دامان یوسف بازکش
تا صبا پیراهنش را سوی کنعان آورد
ببوسم خاک پاک جمکران را
تجلی خانه پیغمبران را
خبر آمد خبری در راه است
سرخوش آن دل که از آن آگاه است
شايد اين جمعه بيايد شايد...
#شهادت حضرت موسی ابن
جعفر علیه السّلام:
#نوحه:
🏴
کنج سیه چال جفا بوده ای، ای ماه من
گرم مناجات و دعا بوده ای، ای ماه من
جور و جفا کشیده ای، از چه تو ای ماه من
زخم زبان شنیده ای، بسکه تو ای ماه من
یا باب الحوائج، یا موسی ابن جعفر (۲)
🏴🏴
گرم مناجات و دعا تا سحر
ورد لبت بوده کجایی پسر
یاد غریبی رضا کرده ای
با جگر شیعه چها کرده ای
بین دعاها که را خوانده ای
یاد غم و غصه ی معصومه ای
🏴🏴🏴
لطف تو شد شامل این سرزمین
خواسته قطعا خدا این چنین
تا حرم فاطمه در قم بود
راه تولای تو کی گم بود
شاه چراغ تو به ما نور داد
بین حسینیه به ما شور داد
کاظمی و امام کاظمینی
حماسه ساز علم حسینی
🏴🏴🏴🏴
روزی شعرم شده مدح شما
دم نزنم جز ز آل عبا
ای نفسم بسته به ذکر شما
حال خوشم بسته به مهر شما
یوسف زندانی آل عبا
پور علی شیر خدا مرتضی
🏴🏴🏴🏴🏴
مرغ دلم راهی طورت شده
پر زده و مست حضورت شده
کاش شبی زائر کویت شوم
لایق دیدار رویت شوم
#علی_کاشانی _صادق
۱۴٠٠_۱۲_٠۲
#شعر_شهادت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
سر شب تا به سحر گوشه زندان چه کنم
دل آشفته چو گیسوی پریشان چه کنم
گاه پروانه صفت سوختم از هجر رضا
گاه چون شمع مرا سینه سوزان چه کنم
آرزویم به جهان دیدن روی پسر است
سوختم،سوختم از آتش هجران چه کنم؟
کنج زندان،بلا گشته ز هجران رضا
تیره روز من از شام غریبان چه کنم
نه رفیقی به جز از دانه زنجیر مرا
نه انیسی به جز از ناله و افغان چه کنم
به خدا دوری معصومه و هجران رضا
می کشد عاقبتم گوشه زندان چه کنم
از وطن کرده مرا دور،جفای هارون
من دل خسته سر گشته و حیران چه کنم
گلی از خار ندید،این همه آزار که من
دیدم از طعنه این مردم نادان چه کنم
سرنگو کاش شود خانه هارون پلید
که چنین کرد مرا بی سرو سامان چه کنم؟
خوشدل تهرانی
#شعر_شهادت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
امروز قلب عالم امکان پر آذر است
لرزان ز تاب ماتم و غم عرش اکبر است
زهرا بباغ خلد بود نوحه گر بلی
گویا عزای حضرت موسی ابن جعفر است
تنها نه قلب عالم امکان بود ملول
پیوسته عالم از غم داغش در آذر است
شاهی که ممکنات طفیل وجود اوست
ماهی که گوشه ای ز رخش مهر انور است
قائم مقام ختم رسل هادی سبل
رکن هدا شه دو سرا نور داور است
از کنیه و عداوت هارون بر آنجناب
چشم رضا خدیو خراسان ز خون تر است
مسموم گشت و گوشه زندان سپرد جان
زین غصه داغ بر دل ما تا به محشر است
او گرچه حان سپرد به زندان غریب وار
خود نیز خون جگر ز غم جد اطهر است
مسموم گشت موسی جعفر ز زهر کین
اما حسین کشته شمشیر و خنجر است
موسی شهید گشت ولی بی کفن نماند
(سیفی) حسین بی کفن و غسل و بی سر است
سیفی- شیراز
#شعر_شهادت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
دیگــر دلـــم بـــه سیـــر چمـن وا نمیشـــود
دیگـــر نشـــاط، هــم نفــس مــا نمیشـــود
حتــی اگــــر مسیـــح، طبیــب دلــــم شـــود
دارد جـــــراحتـی کـــــه مــــداوا نمیشــــود
مــوسی اگـــر کنــد گــذری ســوی کـاظمین
دیگــــر روان بــــه وادی سیـنـــا نمـیشــــود
از زخــمهـــای سلسلــه چـــــون یـــــاد آورم
زنجیــر شعلـــه از جگــــرم وا نمـــیشــــــود
یــک تــن نگفت سلسلـه در آن سیــاه چــال
درمــــان زخـــم گــــردن مــــــولا نمــیشــود
حبس و شکنجه، قعـر سیــه چال و سلسله
ایـن احتــــرام یــــوسف زهــــــرا نمـــیشـود
گـــویـی کــه آن ستمگـــر حـــق نـاشناس را
جـز بـــا شکنجـه عقـــــده دل وا نمــیشـود
معصـومـه تسلیت کـــه نصیـب تــو بعـد از این
دیـگــــر زیــــــارت رخ بـــــابـــا نمــــیشـــــود
مولای من کسی است که در حبس سالها
غــــافـل دمـــی ز حــــی تعـــالـی نمیشود
"میثـم"هـــر آنچـــه بـــر ســـر عبــد خـدا رود
عبـد خـــداسـت، بنــــدۀ دنیـــــا نمـــیشـود
غلامرضا سازگار
🖤صبح دوشنبه سومین روز هفته شانزدهم بهمن ماه زمستونی تون پراز خیر و برکت🖤 آن شاالله🙏
🖤✨بسم الله الرحمن الرحیم
🖤✨بنـام آنکه الله است نـامش
⚪️✨بود از هر سخن برتر کلامش
🖤✨بنام آنكه رحمان ورحيم است
⚪️✨بنام آنـكـه خـلّاق كـريـم است
🖤✨بنـام آنـكه او پـروردگــار است
⚪️✨زمين وآسمان را از او قرار است
🖤✨بنـام آنـكه حمـد او را سزايـد
⚪️✨جز او را اهل دانش كى ستايد
🖤✨بنام آنكه انـدر روز محشر
⚪️✨بود او مالك مطلق سراسر
🖤✨بنام آنكه عـارى از نيـاز است
⚪️✨درِجودش بروى خلق باز است
🖤✨ الــهـــی بـــه امــیـــد تـــــو
⚪️✨امروزتان پراز لطف خداوند
.
#زمینه
#امام_زمان
گریه نکن به خاطر گناهام، ای غریب آقام
یابن الحسن خسته نشو زکارام،ای غریب آقام
منه بی معرفتو رها نکردی
بین نوکرهات منو سوا نکردی
به خودم همش میگم چرا تو خلوت
از امام حاضرت حیا نکردی
منو ببخش به احترام روضه هات
منو ببخش به حق شاه کربلا
منو ببخش، بدم ولی هنوز نوکرم
منو ببخش برا دعاهای مادرم
اُنظرعلینا اُنظرعلینا، اُنظرعلینا اُنظر علینا
درسته که کسی ندیدچه کاره ام
توکه میبینی
خونه ی من جای شما نبوده
صحرا نشینی
بین نوکرهات نگفتی من زیادم
تو نماز شبهات همیشه کردی یادم
من به خاطر گناههائی که کردم
نشنیدم جواب سلام هائی که دادم
منو ببخش به احترام روضه ها
منو ببخش به حق شاه کربلا
منو ببخش بدم ولی هنوز نوکرم
منو ببخش برا دعاهای مادرم
منو ببخش به خاطر پیرهن سیاه
منو ببخش به حرمت اشک چشام
منو ببخش به خاطر طفل رباب
منو ببخش به خاطر این گریه هام
اُنظرعلینا اُنظرعلینا، اُنظرعلینا اُنظرعلینا
شعروسبک کربلائی محسن داداشی
.👇
4_5792111660374169257.mp3
10.14M
#کربلایی_محسن_داداشی
گریه نکن به خاطر گناهام
.
#زمینه
#شهادت_امام_کاظم علیه السلام
بند اول: کارگروه جواز نوکری
بند دوم و سوم: خانم فاطمه معصومه شریف
➖➖➖
می سوزه روز به روز
آب میشه سال به سال
روضه یعنی اینکه بگن
صارَ کالخیال
روی شونه هاش ردّ خونه و
بازم زیر لب روضه خونه و
دیگه انگاری نمی مونه و ، آه
آه که معلوم نمیشه، روز و شبش
شد درو دیوار شاهد، تاب وتبش
دعای خلصنی یارب، روی لبش۲
می گفت لحظه های آخر
مادر مادر مادر
بگو با موسی بن جعفر
مادر مادر مادر 4
---
از فکر غصههاش
میشم آشفته حال
روضه یعنی اینکه بگن
صار کالخیال
زخمیِ تنش مثل مادر و
روز به روز داره میشه پرپر و
می سوزوندش میخِ رو در و ،آه
آه که قلب رئوفش، پره غمه
خیلی گریه کرده واسش، ولی کمه
فاصله ش دیگه با مادر، یه قدمه
می گفت لحظه های آخر
مادر مادر مادر
بگو با موسی بن جعفر
مادر مادر مادر
---
ماهِ زندان ... شده
کم کم قامتْ هلال
روضه یعنی اینکه بگن
صار کالخیال
تشنه میشه و یاد کربلاس
غرق غربت و غصه و بلاس
یاد زنجیر پای بچه هاس آه
زیر لب آروم صدا زد، پسرشو
غربت و غم آخر سوزوند، جگرشو
رفت و ندید روز آخر، دخترشو
می گفت لحظه های آخر مادر مادر مادر
بگو با موسی بن جعفر مادر مادر مادر
➖➖➖
.👇