.
#زمینه #زمزمه
#حضرت_سکینه
#حضرت_سکینه_زمزمه
روضه خونه کربلام
از گریه زخمه چشام
لطمه می زنم برا غم بابام
خیلی سخت بوده برام
دیدم که کوفه و شام
ما رو با سنگ می زدن از روی بام
من رو هر دم می زدن
سیلی محکم می زدن
منو عمه هامو با هم می زدن
ریختن بر روی سرم
غارت گشته معجرم
سر بابام روی نی برابرم
بین جمع آوردنم
ریسمان به گردنم
کاش میشد اونجا زمان مردنم
خیلی دادنم عذاب
توی اون بزم شراب
آستین پاره ی من بوده حجاب
نیمه شب از خیمه گاه
رفتم سوی قتلگاه
جسم بابامو دیدم کشیدم آه
سر رو پیکرش نبود
پیرهن در برش نبود
انگشتش نبود انگشترش نبود
#مرتضی_کربلایی ✍
#وفات_حضرت_سکینه
👇
.
#امام_عسکری_زمینه
#زمینه
شب غربت آقامه، شب بارون چشامه
برای همین هنوزم، روضهها داره ادامه
گریونصاحبزمونم،اشکغممیادروگونهم
براتسلیتبهآقام، دوباره روضه میخونم
فدای پیرهن سیاه تو
سرت سلامت ای آقاجونم
فدای اون چشای گریونت
برا یتیمی تو گریونم
آجرکالله یابقیهالله
......
سامرا رو غم گرفته، از غمش دلم گرفته
رو زمین آقام غریبه، آسمونا دم گرفته
علم عزا رو دوشه، آقامون سیاه میپوشه
با لبای تشنه از زهر، تن بابا روبروشه
چی میکِشه وقتی که میبینه
نفسنفسهای دم آخر
امام عسکری توی بستر
لحظهی آخر میگه وای مادر
آجرکالله یابقیهالله
......
امشب آقا سامرایی، پیش بستر بابایی
وقتی داغ بابا دیدی، شد دل تو کربلایی
باخودتمیگیبمیرم،زینالعابدینچیدیده
بمیرم چجوری بوسه، زد به رگهای بریده
حسین غریب و تشنه و زخمی
دست و پا میزد به زیر خنجر
از اینطرف ضربههای قاتل
از اونطرف نالههای خواهر
آجرکالله یابقیهالله
#حمید_رمی ✍
#شهادت_امام_عسکری
👇
.
#امام_عسکری_نوحه
#نوحه
یا سید اهل بیتی یابن طاها
آبی رسان بر کام عطشان بابا
با دیده ی تر آبی بیاور
که شد دل بابایت چون لاله پرپر
آه و واویلا آه و واویلا
واویلتا واویلا آه و واویلا
......
یا طَّلْعَةَ الرَّشيدَه قربان رویت
فدای اشک چشم و بغض گلویت
شد وقت هجران بخوان تو قرآن
که درجوانی عمرم آمد به پایان
آه و واویلا....
......
ای سامرا تو دیدی چها کشیدم
چون مادرم از دنیا راحت ندیدم
با قلب مغموم با حال مسموم
مظلوم سامرایم ابن المظلوم
آه و واویلا...
.....
ای مونس اشکم ای پروردگارم
طفل یتیمم را به تو میسپارم
این ماه تابان با چشم گریان
آواره میگردد در کوه و بیابان
آه و واویلا...
#میثم_مومنی_نژاد ✍
#شهادت_امام_عسکری
.👇
.
#شهادت_امام_عسکری
#سبک_سلام_آقا
#امام_عسکری_زمزمه
#امام_زمان_زمزمه
#زمزمه
سلام آقا. تو هستی یوسف زهرا
سلام آقا. شدی آوارهٔ صحرا
غریب آقا
سلام آقا . میدونم که عزاداری
در این شبها.به درد و غم گرفتاری
غریب آقا
میاد امشب . صدای گریه های تو
غمِ بابا. شده امشب عزای تو
غریب آقا
زبان حال امام عسکری علیه السلام
بیا بابا . کنارم با دوچشم تر
ببوسم من . لب تو لحظهٔ آخر
عزیز من
همین روزا. به زخم ما نمک خورده
همین روزا. بدون مادر؛ کتک خورده
عزیز من
همین روزا . عمومون محسن و کشتن
همین روزا. یه کوهه هیزم آوردن
عزیز من
همین روزا. میون یک در و دیوار
شده زخمی . یه سینه با نوک مسمار
عزیز من
لب ِتشته؛غریب عالمینم من
دم آخر فقط یاد حسینم من
حسین جانم
به هرسختی . مرا آخر کفن کردی
توهم گریه . برای پیرهن کردی
حسین جانم
دم مغرب . سرش بر نیزه ها بردند
همه زن ها. به هر کوچه کتک خوردند
حسین جانم
#قاسم_نعمتی ✍
.👇
.
#امام_عسکری_واحد
#واحد
زمین گریه کرد و سما گریه کرد
عزا گریه کرد ، سامرا گریه کرد
بر آن دل که آتش گرفته چو شمع
غریبانه زهر جفا گریه کرد
امان ای امان یا امام زمان
.......
عزادار او حجه بن الحسن
شده نوحه خوان و شده سینه زن
بشوید گلی با گلاب دو عین
به خورشید عالم بپوشد کفن
امان ای امان یا امام زمان
.......
مه آسمان ، کنج زندان کجا
حصار ستم ، نور قرآن کجا
کسی که جهانی به فرمان اوست
به بستر کجا ، دست لرزان کجا
امان ای امان یا امام زمان
.......
چو شمعی که در نیمه شب گریه کرد
ز سوز غمش تاب و تب گریه کرد
لب تشنه اش آب خورده ولی
به یاد شه تشنه لب گریه کرد
امان ای امان یا امام زمان
#میثم_مومنی_نژاد
#شهادت_امام_عسکری
.👇
.
#شهادت_امام_عسکری
#امام_عسکری_زمینه
#زمینه
نه که روضه هات،خود سامرات، گریه داره
غم تو نگات ، بارون چشات، گریه داره
خشکی لبات ، لرزش صدات، گریه داره
کاری کرده بابدنت زهر آقا که داره می لرزه دست و پات
داره دونه دونه می ریزه بروی گونه بارون این اشکات
بمیرم که کنار مهدی سینه خسته ت به خس خس افتاده
داره می بینه پسرت که می لرزه ظرف آب بروی دستات
توی غم و بی قراری
خوبه یه پسر که داری
دم آخری روی پاش
داری سرتو می زاری
مظلوم امام عسگری
مسموم امام عسگری
......
نه که نوکرت،دل مادرت، روضه خونه
بالای سرت،گل مضطرت، روضه خونه
دم آخرت،چشای ترت، روضه خونه
درگلستان سامرا یاد غنچه های خرابه می افتاد
طعم زندان دلیل این شد که یاد زندان کوفه می افتاد
بالب خشک و داغ عطشانش یادسو سوی اختران می کرد
ظرف آب و صدای دندانش یاد اون چوب خیزران می کرد
چشای ترش می سوزه
داره جیگرش می سوزه
تاکه نفسش می گیره
دل پسرش می سوزه
مظلوم امام عسگری
مسموم امام عسگری
......
دم آخره که می خواد بره غم نداره
نه تو فکر خلخال دختره غم نداره
نه توفکر معجر خواهره غم نداره
بمیرم واسه اون امامی که نیزه ای روی حنجرش می خورد
دست سنگین زجرو خولی به صورت ناز دخترش می خورد
توی اون مجلسی که باچوب خیزران می زدن رو دندونش
ظاهرا چوب رولبش اما به قلب مجروح خواهرش می خورد
الهی که خواهر اینجور
برادرش و نبینه
نبینه یکی باچکمه
روی سینه می شینه
#مهدی_نظری ✍
.👇