eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
26.4هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
971 ویدیو
628 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
(4) حالا مرغ دلتو پَر بده کاظمین، حرم باصفای آقا موسی بن جعفر چه صفایی داره تو کاظمین، وقتی نگاه میکنی به دو گنبد طلای آقا موسی بن جعفر و آقا جواد الائمه دلت جلا میگیره، چقد امشب جای همه مون خالیه کاظمین، خوشا بحال اونایی که الان پروانه وار کنار حرمش اند، ان شاءالله به زودی از نزدیک عرض ارادت کنیم، بریم زیارت و برا غربت آقامون اشک بریزیم، ان شاءالله هیچ کس از در خونش نا امید بر نگرده، آی حاجت دارا ، مریض دارا، گرفتارا ،جوون دارا، امشب بگیر دامن آقا موسی بن جعفر رو زندانی غریب بغداد، دو نفر مرگ خودشونواز خدا طلب کردن ، آقا یا صاحب الزمان منو ببخش😭😭😭 یکی مادرتون زهرای مرضیه حسنین و زینبین رو صدا زد فرمود: میخوام دعا کنم دستتونو بیارین بالا یازهرا... بچه ها خوشحال شدن گفتن مادر میخوای برای شفات دعا کنی؟ آره مادر😭😭😭 اینجا بود که بی بی فرمود: اللهم عجل وفاتی سریعا، خدایا دیگه مرگ فاطمه رو برسون. یکی هم میوه دلش امام کاظم بود فرمود: خدا دیگه مرگ موسی بن جعفر رو برسون😭😭😭چقد زود دعای آقامون مستجاب شد، آی آبرو دارا، گرفتارا، یه وقت دیدن درِ زندان باز شد چهار نفر دارن بدنی رو غریبانه از زندان بیرون میارن یه مرتبه دیدن خدایا چقد بدن آقا سنگینه😭😭😭خدایا بدنی که سالهای سال گوشه ی زندان بوده نباید اینقدر سنگین باشه، تا عبا رو کنار زدن دیدن هنوز غُل و زنجیر به دست و پای مبارک آقا موسی بن جعفره(آی غریب آقاااااااا)😭😭😭 صفحه 4 شیعیان اومدن بدن امام رو با احترام کفن کردن ، تشییع جنازه ی با شکوهی برگزار کردن اما آی کربلائیا، آی حسینیا دلها بسوزه برا جده غریبش حسین😭😭😭 وقتی امام سجاد میخواست بدن بابا رو دفن کنه صدا زد بنی اسد یه قطعه حصیر بیارید میخوام بدن بابای غریبمو کفن کنم آخ مگر به کربلا کفن، به غیر بوریا نبود مگر حسین تشنه لب، عزیز مصطفی نبود يَا أَبَا الْحَسَنِ يَا عَلِىَّ بْنَ مُوسىٰ، أَيُّهَا الرِّضا، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ فرمود اباصلت من میرم مجلس مامون... ساعتی بعد برمیگردم اگه دیدی عبا رو سرم کشیدم دیگه با من حرف نزن... بدان کارم تمامه... یا صاحب الزمان. اباصلت میگه دیدم امام رضا از مجلس مامون بیرون اومدن... عبا روی سر کشیدن... حالشون منقلبه... هی روی زمین میشینه... هی بلند میشه. وارد حجره شد... صدا زد اباصلت... درها رو ببند... میخام تنها باشم... یه گوشه ای داخل حجره.. این فرش ها رو کنار زد. روی زمین نشست. مثل مار گزیده ای از شدت درد به خودش میپیچه و‌ناله میزنه. خدایا یدفعه دید یه جوانی اومده... یه گوشه ای ایستاده... اباصلت میگه اومدم نزدیکتر... عرضه داشتم... من تمام درها رو بسته بودم شما از کجا وارد شدید... فرمود اباصلت... اون خدایی که منو از مدینه تا طوس آورده. از در های بسته هم عبور میده... میگه دیدم تا این‌ آقازاده وارد حجره امام رضا شد حضرت خوشحال شدند. از جاشون بلند شدند . هی صدا میزدند. پسرم خوش آمدی بابا... جوانم جواد... خوش آمدی بابا. فهمیدم میوه‌ی دل امام رضا... آقام جوادالائمه است... سر بابا رو در آغوش گرفت... دارن با هم نجوا میکنن ... عجب لحظات سختیه... امام رضا داره وصیت میکنه... اما طولی نکشید. یه دفعه دیدن حضرت آرام آرام چشمانشون رو از این دنیا بستند... صدای اقا جوادالائمه به ناله بلند شد يَا أَبا جَعْفَرٍ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا التَّقِىُّ الْجَوادُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ آقاجون اجازه بده روضه جواد الائمه ات رو بخونیم، چه جوادی” چه جوادی” جوان ترین امام بین دوازده امام، حضرت جوادالائمه هست؛ این قدر رئوف و مهربون بوده، این قدر بخشش می کرده، این قدر زیبا بوده…” گفتن باید توسط ام الفضل انتقام بگیریم، من نمی دونم چه ظلمی کرده بود، آقا به خودشم گفت بگو من چه کردم به تو که این زهر رو به من دادی! خیلی دردناکه… الله اکبر” این قدر سوخت صدای ناله جوادالائمه و مناجاتش بلند بود گاهی هم می گفت: تشنمه بعضیا این طوری روضه خوندن: کنیزی از کنیزان گفت اگر منو بکشند هم باید آب به لب های جوادالائمه ابن الرضا برسانم، خودشو رسوند پشت در اتاق یه مرتبه ام الفضل دیدش؛ چه می کنی؟ گفت : ناجنس مگه نمی بینی آقا تشنشه؟! ناله میزنه! آب ها رو گرفت به زمین ریخت، دستور داد زن ها و کنیزا کف بزنند، طشت بزنند، صدای بلند هلهله کنند.
(5) کسی دیگه صدای مظلومیت جوادالائمه رو نشنوه يَا أَبَا الْحَسَنِ، يَا عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَيُّهَا الْهادِى النَّقِىُّ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ یڪ عده نانجیب بدون اجازه وارد خانه امام هادی شدند. حضرت رو با سر برهنه و. با پای برهنه ڪشان ڪشان بُردند... 🔸بُردنت از خانه ات اما دری دیگر نسوخت 🔸در میان شعله دست و پای یڪ مادر نسوخت یا امام هادی... خیلی به شما ظلم ڪردند... خیلی جسارت ڪردند... اما آقاجان هر ڪاری ڪردند... دیگه خونه شما رو آتیش نزدند... دیگه جلو چشمان شما، به همسرتون جسارت نڪردند... اما دلها بسوزه برای امیرالمومنین... طاقت داری بگم یا نه.. 🔸میزد مرا مغیره و یڪ تن به او نگفت 🔸زن را ڪسی مقابل شوهر نمیزند 🔸بیش از همه به حالت زینب دلم بسوخت 🔸آخه مادر ، ڪسی مقابل دختر نمیزند ناله بزن یا زهرا. أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ أَيُّهَا الزَّكِىُّ الْعَسْكَرِىُّ ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🔸یابن الحسن فدای تو و دیدۀ ترت آجرك الله يا صاحب الزمان... امشب کجا زانوی غم بغل گرفتی... برای غربت امام عسکری زار زار گریه می کنی و. اشک میریزی. 🔸یابن الحسن فدای تو و دیدۀ ترت 🔸خون جای اشک می چکد از چشم اطهرت *ابی عبدالله یه لحظه چشمانشو باز کرد،اشک سر بریده درآمد"دیدن سر بریده داره اشک میریزه* اشک سر بریده درآمد که پا گذاشت زینب میان سلسله در مجلس یزید یا وَصِىَّ الْحَسَنِ وَالْخَلَفَ الْحُجَّةَ اَیُّهَا الْقاَّئِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِىُّ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَاللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَاللّهِ پس از خواندن دعا، حاجات خود را بخواهید که به خواست خداوند برآورده می‏ شود و بعد از خواندن دعا چنین بگویید : يَا سادَتِى وَمَوالِىَّ، إِنِّى تَوَجَّهْتُ بِكُمْ أَئِمَّتِى وَعُدَّتِى لِيَوْمِ فَقْرِى وَحاجَتِى إِلَى اللّٰهِ، وَتَوَسَّلْتُ بِكُمْ إِلَى اللّٰهِ، وَاسْتَشْفَعْتُ بِكُمْ إِلَى اللّٰهِ، فَاشْفَعُوا لِى عِنْدَ اللّٰهِ، وَاسْتَنْقِذُونِى مِنْ ذُنُوبِى عِنْدَ اللّٰهِ، فَإِنَّكُمْ وَسِيلَتِى إِلَى اللّٰهِ، وَبِحُبِّكُمْ وَبِقُرْبِكُمْ أَرْجُو نَجاةً مِنَ اللّٰهِ، فَكُونُوا عِنْدَ اللّٰهِ رَجائِى، يَا سادَتِى يَا أَوْلِياءَ اللّٰهِ، صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ، وَلَعَنَ اللّٰهُ أَعْداءَ اللّٰهِ ظالِمِيهِمْ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ، آمِينَ رَبَّ الْعالَمِينَ. لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
سبک سنتی ای یاورم زهرا/غم پرورم زهرا راحت بخواب امشب/ای بی حرم زهرا رفتی از کاشانه ی من/ای فروغِ خانه ی من بی تومن شمعِ غریبم/بچه ها پروانه ی من سیلِ اشکم شده روان زهرا (بی کسم جوان زهرا) رفته از جان و دل توان زهرا(بی کسم جوان زهرا) یا زهرا یا زهرا ای یار مظلومه ام چون نی نوا کردی/رو بر خدا کردی شرمنده ام جان را/ برمن فدا کردی زده بر دل شعله اشرار/غمِ سینه داغِ مسمار از مدینه پیشِ بابا/رفته ای با چشم خونبار قبرت از دیده شد نهان زهرا(بی کسم جوان زهرا) وای از این فتنه ی زمان زهرا(بی کسم جوان زهرا) یا زهرا یا زهرا ای یار مظلومه ام بال و پَریم زهرا/تاج سَریم زهرا حیدر قالوب تنها/همسنگریم زهرا چوخ آلوب دی دل مَلالی/ دُور عزیزیم ای یارالی قورخورام بُوریم اوزانسی/سنه قوربان گُور بو حالی غصه ور میر منهَ امان زهرا( بی کسم جوان زهرا) آچ گوزو سَسلورم اویان زهرا(بی کسم جوان زهرا) یا زهرا یا زهرا ای یار مظلومه ام سَن ماهِ عصمت سَن/ روحِ رسالت سَن پشت دَرَ یازدون/یارِ ولایت سَن صحنه دنَ مُحکم دایان دون قاپی یان دی سَن دَ یان دون فضه نی دا دَ چاقُور دون/کُومَکیم قانَ چاقُور دون باغِ عُمریم اولدی خزان زهرا(بی کسم جوان زهرا) دُور موذن وِ رور اذان زهرا(بی کسم جوان زهرا) یا زهرا یا زهرا ای یار مظلومه ام
اللهم صل علی صدیقة الطاهره،فاطمةالزهرا،سیدة النساءالعالمین مادر برای عمر کمت گریه می کنیم هر شب برای قد خمت گریه می کنیم هر روز ِ ما برای شما فاطمیه است پس لحظه لحظه پای غمت گریه می کنیم ما بچه های مادر ِ پهلو شکسته ایم از رفتن ِ قدم به قدم گریه می کنیم هر جا که دود و آتش و مسمار دیده ایم از غصه های دم به دمت گریه می کنیم ما بی خیال سیلی مادر نمی شویم پس تا ظهور منتقمت گریه می کنیم *ان شاءالله میآد اون كسی كه باید انتقام بگیره،علامه ی امینی فرمود:تا بین در و دیوار قرار گرفت،فضه رو صدا زد،باباش رسول خدا رو صدا زد، اما تا زمین افتاد صدا زد: مهدی بیا* چادر نماز فاطمه حصن ِ حصین ماست ما زیر سایه ی علمت گریه می کنیم توفیق گریه را تو خودت می دهی به ما پس پای سفره ی کرمت گریه می کنیم ایوان طلا و گنبد و گلدسته ات کجاست؟ حالا که گم شده حرمت گریه می کنیم شاعر:حسین ایزدی گریه ی میكنم برای مادری كه مردم مدینه یه بار حالش رو نپرسیدن، بعد از واقعه ی در یه نفر نیومد احوال  بپرسه، عوض ِ اینكه احوال بپرسن جلوی ِ علی رو گرفتن، گفتن:به زهرا بگو،دیگه بسه،چرا اینقدر گریه میكنه.فرمود:* گردد اگر چه غرق به خون پای تا سرم به زان كه بنگرم غم غربت به شوهرم مرگ من از فشار و در و دیوار خانه نیست این غصه می كشد كه غریب است شوهرم ای آسمان عاطفه ؛پرواز بی کران بعد از تو ناتوان شده بال کبوتران  خیر النسایی و به خودت می شناسمت دنیا نداشت غیر خودت از تو بهتران  دینم حرام اگر که به غیر تو رو کنم تو مال ما بهشت خدا مال دیگران  شایسته است بعد بیابان نشینی ات گوشه نشین شوند تمام پیمبران  دستش شکسته باد هر آنکه تو را شکست نانش حرام باد هر آنکه تو را در آن.....  ....کوچه فقط به خاطر یک قطعه خاک زد باید از این به بعد بمیرند نوکران  این روزها که حرمت رویت شکسته شد خوب است گوشواره درآرند مادران  اینها تو را زدند و غرور علی شکست آری شکستنی است غرور دلاوران بعد از تو احترام ندارد قبیله ات مادر که رفت وای بر احوال دختران  شاعر:علی اکبر لطیفیان  *خدا ان شاءالله هر كی مادر داره، خدا براش نگه داره، بخدا اگه یه روزی بری خونه ببینی مادرت حالش خوب نیست دست و پات رو گم میكنی،اگه یه روز ببینی سخت نفس بكشه دست و پات رو گم میكنی،اگه یه روز ببینی بابات گوشه ی خونه زانوی ِ غم بغل گرفته كاری نمیتونه بكنه،همه غصه های عالم رو دلت میآد،الهی مادر برات بمیرم كه بعد از درو دیوار هر روز آب میشدی،ان شاءالله هیچ وقت تو خونه مادر مریض نشه بخوای مریض داری كنی،یه وقت یه كسی مادرش مریضه میگن سن وسالی ازش گذشته،الهی برات بمیرم هجده ساله بودی یه كاری كردن مثل پیر زن ها دست به دیوار میگرفتی،قربون كسایی برم كه برا مادر بلند بلند گریه می كنند،داد بزن،اگه بهت گفتن چرا داد می زنی؟بگو:آخه مادرم سنی نداشت،مادر زمین بخوره ، اما جلو چشم بچه اش زمین نخوره،بمیرم برات كه جلو بچه هات كتك خوردی مادر،اسماء میگه: تا صدای در می اومد، دیدی تا صدای در میاد مادر میگه:باباست،داداشه، دایی است، زود مادر تشخیص میده،تا صدا در می اومد می گفت: من و كمك كن، خانم جان من خودم هستم، می فرمود:نه علی اومده،علی غریب ِ، من خودم می خوام در و بروش باز كنم،اوج روضه ی من اینه: روزهای اول می گفت: زیر بغل هاش رو می گرفتم آروم آروم می اومد جلوی در ، در رو باز می كرد، اما روزهای آخر نوك پاهاش به زمین كشیده می شد، می خوای دادت رو بلند كنم؟یه روز مادر با یه چشمش نگاه كرد،چرا می گم یه چشم؟آخه بعد ِ كوچه دیگه یه چشمش باز نمی شد،یه نگاه كرد گفت:علی جان یه چیزایی شنیدم آقا، چه چیزی عزیز ِ دلم؟ آقاجان شنیدم مردم ِ مدینه سلامت نمی كنند، علی برا زهرا یه مصیبت خونده هیچ كسی نخونده،صدا زد: زهرا جان من ِ علی سلام میدم روشون رو برمی گردونند،غریب آقا....* دو دستم بسته بود،اما دو چشم من تماشا كرد كه یارم عشق را بین ِ درو دیوار معنا كرد *انگار دوست داری روضه ی كوچه بشنوی،اگه اهلشی من برات بگم؟ كسی كه پهلوش میشكنه نمی تونه خوب نفس بكشه، اما مادر ما دوید وسط كوچه،" من آروم میگم تو بلند داد بزن" همه رو كنار زد، یه نگاه كرد گفت: علی جان مگه زهرا مرده پا برهنه بیرونت ببرن؟دستش رو دراز كرد، كمر بند علی رو گرفت، چنان كمربند  رو كشید چهل نفر به زمین افتادن،نانجیب یه نگاه كرد، گفت:قنفذ. چه كنم امیر؟ گفت: مگه نمی بینی یه زن با پهلوی ِ شكسته همه رو زمین انداخته؟ چه كنم؟گفت:یه كاری كن دیگه نتونه قدم از قدم برداره،چنان غلاف به بازوی مادر...حسینی ها،می خوای بریم كربلا؟تو كربلا یه نامردی یه نگاه كرد،گفت:حرمله چرا بیكار ایستادی؟چه كنم امیر؟ گفت: مگه سفیدی ِگلوی ِ علی رو نمی بینی؟ یه تیر به حلقوم ِ این بچه زد...حسین....*
توسل و روضه جانسوز ویژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ سیدمجیدبنی فاطمه -(تمام عمر ز داغت گریستم زهرا)تمام عمر ز داغت گریستم زهرا خدا گواست که با گریه زیستم زهرا به اِنزوای غریبانه ی علی شب و روز چو شمع سوخته جانی گریستم زهرا تویی که عزت و نامی مرا عطا کردی وگرنه بی تو ندانم که چیستم زهرا نه عاشقم که بگویم مدینه عشق من است نه رَهرُوَم به طریق تو چیستم زهرا ز پا فکنده مرا بار معصیت امروز چگونه پیش تو فردا بایستم زهرا قبول میکنی اکنون بخوانمت مادر اگرچه آنچه که خواهی تو نیستم زهرا مگه میشه فاطمیه بشه آسمون نگیره مگه میشه بگی زهرا دل مُرده جون نگیره مگه میشه غربت تو گریمون و در نیاره تقصیر چشمای ما نیست اسم زهرا گریه داره میدونم تموم عمرت واسه عالم یه نفس بود اگه هیجده ثانیه میومدی به دنیا بس
48241_13971119212831_3964456.mp3
3.96M
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
|⇦•غَسِّلنِی بِاللَّیل.. وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس استاد میرباقری •✾• "يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَكِ أَوْلِيَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَتَى (أَتَانَا) بِهِ وَصِيُّهُ‏فَإِنَّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْنَاكِ إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَيَتِكِ" *شنیده‌اید روزهای آخر دیگر بسترنشین شده بود نمی‌توانست از جا برخیزد حتی از بعضی از نقل‌ها استفاده می‌شود.نمی‌توانست از این پهلو به آن پهلو بچرخد. وقتی اون دو نفر امیرالمومنین رو واسطه کردن برای دیدار حضرت آمدند روبروی بی بی نشستند. فرمود: روی مرا از این‌ها برگردانید. شما از این جمله چه استنباط می‌کنید؟ دوباره آمدن مقابل روی حضرت نشستند باز فرمودند: صورت مرا از این‌ها برگردانید. درد امانش نمی‌داد ولی نمی‌دونم چه اتفاقی افتاد چه کرد بی بی؟ با کدام توان معجزه کرد.. مثل امروز گفتند از بستر برخاست به امور خانه رسیدگی کرد. گفتن عزیزانش را شستشو داد. حتی گفتن خودش رو شست و شو داد بدن را شستشو داد کار امیرالمومنین را آسان کند. لذا وقتی حضرت وارد شدن در منزل دیدن شرایط خانه تغییر کرده..نقل شده فرمودند: دختر رسول خدا الحمدالله حالتون بهتره شده. فرمود: نه علی جان دارم دست و پای خودم را جمع می‌کنم. آماده رفتنم. پدرم به من فرمود: فردا شب مهمان ما هستی. غوغا در دل امیرالمومنین به پا شد.. وقتی کار سخت‌تر شد که فرمود: علی جان کنار بسترم بشین می‌خواهم وصیت کنم. سفارش‌هایی فرمود وصایایی فرمود. بعد فرمود: آقا جان! آمادگی دارید وصیت کنم برای دفن خودم اگر معذورید دیگری رو وصی قرار بدم؟ فرمود: نه فاطمه جان! دختر رسول خدا هرچه باشه عمل می‌کنم. فرمود: علی جان پس "غَسِّلنِی بِاللَّیل، کَفِّنِّی باللَّیل، دَفِّنِّی بِاللَّیل وَ لا تَعلَم اَحداً" کسی با خبر نشود خودت شبانه مراسم مرا انجام بده میدونست خیلی به امیرالمومنین سخت می‌گذره ولی چاره نبود نمی‌دونم با اینکه حضرت می‌دانست این روز روز آخره فاطمه اشه.. چرا چگونه نمی‌دونم با فاطمه خداحافظی کرد این یک وداع بود.خداحافظی کرد وقت نماز مغرب مسجد رفت در مسجد نشسته بود دید حسنین وارد شدند. اشک می‌ریزن "ماتت اُمنا فاطمه" گفتن امیرالمومنین این تعبیر علامه مجلسی "غُشی عَلیه" بعضی تعابیر آمده با صورت به زمین خورد امیرالمومنین. به سرعت خودش را به خانه رسانید ولی دید کار از کار گذشته این هم یک وداع سخت بود. هرچه صدا زد جواب نشنید کمر بست به وصیت فاطمه‌اش عمل کنه. لذا شنیده‌اید فرمود:ابوذر به مردم بگو متفرق شوند. بیگانه‌ها بروند نباشند. وقتی همه رفتند، چراغ‌های مدینه خاموش شد. خودش شمعی به پا کرد به عزیزانش هم سفارش کرد می‌خواهم مادر را غسل بدم مبادا بلند گریه کنید دشمن بیدار بشود لذا گفتن آستین‌ها را به دندان گرفته بودند. مبادا صداشون بلند بشه.. فرمود: حالا اسما تو آب بریز من بدن فاطمه رو از زیر پیراهن شست و شو بدهم. اسما میگه دیدم حضرت دست از غسل دادن برداشت بلند بلند گریه می‌کند. سوال کرد آقا خودتون فرموده بودید بچه‌ها بلند گریه نکنند.. نقل اینه فرمود اسما هنوز خون تازه از زخم های بدن فاطمه جاری است. هنوز آثار غلاف شمشیر بر بازوی فاطمه باقیست. بدن را غسل داد در کفن پیچید بچه‌ها آمدند برای آخرین بار خداحافظی کردن.با محبت بچه‌ها را از مادر جدا کرد بندهای کفن را بست. اینم وداع دوم حضرت بود. وداع سوم وقتی بود بدن را تحویل رسول خدا داد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═
وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس استاد میر باقری •✾• روی قبر را پوشانید، قبر را مخفی کرد،" فلما نقض یده من تراب القبر هاج به الحزن"  وقتی ماموریت را انجام داد قبر رو پنهان کرد خیالش راحت شد بدن را تحویل رسول خدا داد امانت را برگرداند دستش رو از خاک قبر فاطمه تکان داد. غصه به امیرالمومنین هجوم آورد هرچه کرد آرام نشد دیدن خم شد، صورت رو قبر فاطمه‌اش گذاشت "نفسي علی زَفَراتها محبوسةٌ یا لـیتها خـرجـت مـع الزَّفَـراتِ" امروز عاشورای فاطمه ی زهراست. همه روضه‌ها باید روضه‌های حضرت زهرا باشد ولی یه جمله عرض کنم. "صلی الله علیک یا اباعبدالله" دخترشم چند تا وداع داشت یکی اون وقتی که همه رو با محبت فرستاد تو خیمه پرده خیمه را انداخت گفتن خودش از در دیگر خیمه بیرون دوید هی می‌دود "مهلاً مهلا یابن الزهرا" خداحافظی کرد زمام مرکب را رها کرد امام حسین رفت. دیگه امام حسین رو ندید وداع دوم آن وقتی بود که اومد بالای بلندی رسید بالای تل زینبیه دید از همه طرف محاصره‌اش کردند دیگه توان دفاع از خودش رو به حسب ظاهر ندارد خون از زخم‌هاش جاری حضرت دستور داد برگرد. عقب عقب رفت.رو به قتلگاه پشت به خیمه‌ها... وداع سوم آن وقتی بود که آمد توی گودی قتلگاه.. شنیده‌اید روضه خوان غوغا کرد اشک ریخت از همه اشک گرفت ولی وقتی می‌خواست خداحافظی کنه هجوم آوردن به گودی گودال قتلگاه گویا دلش آرام نگرفت دیدن خم شد صورت به رگ‌های برادر گذاشت. رفت پی ماموریت خودش به کوفه و شام.. یه جمله دیگه عرض کنم آخرین وداعش، وقتی ماموریت را انجام داد با خیال راحت برگشت کربلا.. نوشتن سه روز کربلا موندن کار به جایی کشید امام سجاد دید اگر بمانن کسی از کربلا زنده بیرون نمی‌رود. لذا فرمود: عمه جان بگین آماده حرکت بشن این آخرین وداع دختر امیرالمومنینه.. غوغا کرده تو این خداحافظی.. "صلی الله علیک یا اباعبدالله و رحمة الله و برکاته" ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═
یافاطمه من عقده ی دل وانکردم گشتم ولی قبرتو راپیدانکردم عقده زقلبم وانشد گمگشته ام پیدانشد مظلومه مادر2 ای وای ازاین غم2 من عاشق وسرگشته ی کوی توهستم دلداده ودیونه ی روی توهستم یافاطمه دائم ثناگوی توهستم هرسوروم بینم ک درسوی توهستم عقده زقلبم وانشد گمگشته ام پیدانشد مظلومه مادر2 ای وای ازاین غم2 گاهی کنم روجانب قبرپیمبر گاهی زغم کوبم به دیواربقیع سر سرمیکشم درجستجویش من به هردر آخرکجاهستی بگو مظلومه مادر عقده زقلبم وانشد گمگشته ام پیدانشد مظلومه مادر2 ای وای ازاین غم2 یا فاطمه من عقده دل وا نکردم/ گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم چشم انتظارم مهدی بیاید/ تا تربتت را پیدا نماید ای قبر نا پیدای تو شمع دل ما / ای با تولّایت عجین آب و گل ما عقده زقلبم وانشد گمگشته ام پیدانشد ای وای ازاین غم 2 مظلومه مادر2 تا کی به یادت دلها پریشان / تا کی مزارت از دیده پنهان کی گفته تو در دامنِ صحرا بسوزی / در بیت الاحزان یکّه و تنها بسوزی جای تو نبوَد در دشت و صحرا / مظلومه زهرا مظلومه زهرا عقده زقلبم وانشد گمگشته ام پیدانشد ای وای ازاین غم2 مظلومه مادر2