.
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۳ به نفس حاج محمد رضابذری
●━━━━━━───────
*بابا میخواد مادر ما رو شبانه دفن کنه
بچه ها از خونه امیرالمومنین هفت نفر غریبانه زیر تابوتو گرفتن.وصیتهای حضرت زهرا رو ببینی اصلاً سفارش خود بی بی بوده فرمود: شبانه دفنم کن مبادا اونا که به من جسارت کردن بیان اینا تو تشییع من نباشن. این آخرین ضربه فاطمه زهرا بود به این نامردا که حق دختر پیغمبر و خوردن حق امیرالمومنینو خوردن..کاری کرد فاطمه زهرا همه مبهوت شدن کسی باور نمیکرد شبونه امیرالمومنین زهرای مرضیه رو دفن کنه فکرشو نمیکردن..اینا فکر میکردن کار تمام شد زهرا رو گرفتیم.. میان تو شهر سؤال میکنن دختر پیغمبرتون که چند روز پیش بود کجاست لااقل قبرش کجاست؟
حتما اتفاقی افتاده کاری کردین از شما گله مند بوده خواسته شبانه دفنش کنه و الا مگه میشه اینهمه مسلمون و پیرو داشته باشه نذاره کسی توی تشییعش بیاد. گریه های فاطمه زهرا هم سیاسی بود به خدا قسم والله قسم این حرکتش کارو تمام کرد..*
لحظه سخت فراق آغاز شد
مخفی و آهسته درها باز شد
شد برون از خانه با رنج و ملال
هفت مرد و چار طفل خردسال
چار تن دارند تابوتی به دوش
سینه سوزان دیده گریان لب خموش
در دل تابوت جان حیدر است
هستی و صبر و توان حیدر است
او پی تابوتِ زهرا میدوید
نه بگو تابوت؛ او را میکشید
کم کم از دستش زمام صبر رفت
با دو زانو تا کنار قبر رفت
خواست گیرد آن بدن را روی دست
زانویش لرزید باز از پا نشست
آسمان اشک علی را پاک کن
جای زهرایم مرا در خاک کن
*یه زنو بخوان دفن کنن دوتا محرم حداقل لازمه..یکی بالای قبر بدنو بده یکی داخل قبر تحویل بگیره ..اما علی تنها محرم فاطمه ست*
ناگهان از آن بهشت بی نشان
گشت بیرون دستهای باغبان
کی شکسته بال و پر بلبل بیا
ای به دست خود گرفته گل بیا
باغبانم هست و بودم را بده
یاعلی یاس کبودم را بده
ای بیابان گِل ز اشک جاریت
آفرین بر این امانتداریت
باغبان تا یاسِ پرپر را گرفت
اشک خجلت چشم حیدر را گرفت
صدا زد..
ای پیمبر از رخت شرمنده ام
فاطمه جان داده و من رنده ام
شاخه یاست اگر بشکسته بود
دستهای حیدر تو بسته بود
ز روی مصطفی شرمنده باشم
که زهرا مرده و من زنده باشم
*دوست دارم یه جا دیگه ببرمت امشب
#دفن_شبانه
مولا جان عزیزتو دفن کردی خیلیم باز بعدش امیرالمومنین حرفها داشت
قَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ، وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ، وَ اخْتُلِسَتِ الزَّهْرَاءُ"یا رسول الله مردم جمع شدن زهرا رو له کردن همه داروندارمو ازم گرفتن..حرفها زد امیرالمومنین..علی جان عزیزتو دفن کردی کنار عزیزت اینقدر نشستی اینقدر گریه کردی..مولا یه وقت دید کار تمام شد دو تا کف افسوس رو بهم زد یعنی دیگه تمام شد اون روزای خوش با فاطمه بودن تمام شد یعنی کمرم دیگه شکست.یه آقاییم تو علقمه دست به کمر گرفت .."أَلانَ إنکَسَرَ ظَهرِي وَ قَلَّت حِيلَتِي وَ انقَطَعَ رَجائِي وَ شَمُتَ بِي عَدوِّي وَ الکَمَدُ قاتِلی"الان کمرم شکست.. عباس روی دشمن به من وا شده...هر جا نشستی بگو یا حسین....*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حاج_محمد_بذری
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
روضه - حاج محمدرضا بذری(3).mp3
32.08M
|⇦اوضاع زهرا پشت در......
#روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس حاج محمد رضا بذری
.
#شور
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
بند اول ؛
مادر مهربونیا
متوسل به تو هستم تو تموم سختیا
مادر بی نشونیا
نیاد اون روزی که دستای منو ول کنیا
شدم خاک قدمهات که ابوتراب بابام بشه
شدم سائل خونت که امام حسن آقام بشه
زهرای علی حلمای علی
همه دنیای منی تو دنیای علی
همه جا جار میزنم که تویی مادرم
بپذیر من رو بین فرزندای علی
بند دوم ؛
هستی مولا تویی
تنها اسمی که میاد به علی مرتضی تویی
هستی ماها تویی
اون که به داد گدا میرسه هر کجا تویی
شدم گریه کنه تو که به چشمای حسینت بیام
شدم خادم روضه ات که بگه زینبت اینو میخوام
همهی خواهشم تویی آرامشم
نمیشه جبران خوبیت الا فدای تو شم
آرزومه وقتی که منتقم تو میاد
میکشه دومی رو از خاک بیرون ، باشم
#فاطمیه
#شور_حضرت_زهرا
#محسن_پورجهانگیر ✍
.👇
.
#نوحه
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
آه/ای بهار علی/ بی قرار علی
بوده ای تو تنها/ طرفدار علی
از غمت رزقم ناله و آه است
بعد از تو زهرا، روزم سیاه است
بی تو بی پناهم فاطمه فاطمه
تنها تکیه گاهم فاطمه فاطمه
فاطمه یا فاطمه...
آه/نور دو دیده ام/یار شهیده ام
من هم مانند تو/ قامت خمیده ام
واویلا از آن ظلمِ تحمیلی
به راه اسلام خوردی تو سیلی
یاس کبود من فاطمه فاطمه
بود و نبود من فاطمه فاطمه
فاطمه یا فاطمه...
آه/ای عزیز دلم/ داغت شد قاتلم
به خدا فاطمه/ از رویت خِجلم
اهل دو عالَم عزادارت شد
پیش چَشمم بر تو جسارت شد
نمازت نشسته فاطمه یا فاطمه
ای پهلو شکسته فاطمه یا فاطمه
فاطمه فاطمه...
آه/ مدینه شروعِ/ غربت و بلا شد
شروعِ روضه ی/ سخت کربلا شد
مدینه ستم ها از جفا شد
کربلا سر ها از تن جدا شد
قامتِ خمیده واویلا واویلا
سرهای بریده واویلا واویلا
واویلا واویلتا...
#فاطمیه_۱۴۰۳
#حاج_امیر_عباسی ✍
👇
.
#حضرت_زهرا_زمینه
من دل به علی دادم
ان معی امی
از عالمی آزادم
انمعی امی
عاشقیه قانونم
ان معی امی
درمونده نمی مونم
ان معی امی
عقبامه علی
دنیامه علی
من مادری ام مردم ، بابامه علی
من قطره ام و
دریامه علی
چشمای حسودا کور ، مولامه علی
دستی به دل خون جگرم نگذارید
من حیدری ام سر به سرم نگذارید
یا علی مدد ، حیدر یا علی مدد حیدر
داره دین من ریشه
ان معی امی
کی حریف من میشه
ان معی امی
اینه اولین درسم
ان معی امی
از چیزی نمی ترسم
میزان علیه
ایمان علیه
اول آخره حرف قرآن علیه
عالی علیه
اعلا علیه
هر چی پیش بیاد بازم حق با علیه
دست از سرم ای خیره سران بردارید
من حیدریم سر به سرم نگذارید
#محمد_حسین_رحیمیان ✍
#زمینه
#فاطمیه #حضرت_زهرا
.👇
.
#نوحه
#حضرت_زهرا_نوحه
یا علی بنشین کنارم
من وصیت با تو دارم
آمد ای جان من وقت هجران
گریه کن بر من و بر یتیمان
الوداع الوداع ای علی جان
اولین مظلوم عالم
کن حلالم کن حلالم
گر چه از خانه ات پر کشیدم
از تو جز خیر و خوبی ندیدم
الوداع الوداع ای علی جان
دیده ام خواب پدر را
میروم امشب ز دنیا
بعد از این نشنوی تو صدایم
میسپارم تو را بر خدایم
الوداع الوداع ای علی جان
#میثم_مومنی_نژاد ✍
#فاطمیه #حضرت_زهرا
.👇
.
#نوحه
#حضرت_زهرا_نوحه
#حضرت_زهرا_زمزمه
اکنون رسیده ، وقت جدایی
من می شوم در، راهت فدایی
تومی مانی واین درو دیوار
خدانگهدار خدا نگهدار
دیگر ننالم ، ا زسوز بازو
شبها نگریم، از درد پهلو
رفتم زدنیا ، با چشم خونبار
خدانگهدار خدا نگهدار
غُسلم بده با، اشک غم وتب
مرا کفن کن ، درنیمه ی شب
تا کمتر سوزی، زآه شرربار
خدانگهدار خدا نگهدار
ترسم زجان ، تو ناله خیزد
کز پهلوی من، خونابه ریزد
ترسم که بینی ،توجای مسمار
خدانگهدار خدا نگهدار
چشمت فتد چون، بر روی نیلی
برچهره ی خود ، مزن توسیلی
زین غُصه گردی، عمری عزادار
خدانگهدار خدا نگهدار
پیش حسینم ، کمتر فغان کن
خاکسترم را، درشب نهان کن
توماندی واین ، گل های گلزار
خدانگهدار خدا نگهدار
دفنم چوکردی ، بنشین کنارم
قرآن بخوان بر، روی مزارم
ترسم زقبر و، ازآن شب تار
خدانگهدار خدا نگهدار
#سیدهاشم_وفایی
#زمزمه
#فاطمیه #حضرت_زهرا
.👇
.
#نوحه
#حضرت_زهرا_نوحه
با آنکه عمري از غم نخفتم
حديث کوچه با کس نگفتم
ديدم خزان ياس امير المؤمنين شد
من با که گويم مادرم نقش زمين شد
اي مادرم اي مادرم مظلومه مادر
ديدم که نيلي شد روي ماهش
ديدم که رفته نور نگاهش
با چشم خود ديدم بروي مه نشانه
ديدم که زهرا مادرم گم کرده خانه
اي مادرم اي مادرم مظلومه مادر
با چشم پر خون کردم دعايش
ميان کوچه بودم عصايش
که ديده يک طفلي به غم مأوا بگيرد
که ديده طفلي دست مادر را بگيرد
اي مادرم اي مادرم مظلومه مادر
کردم تماشا من روي حاکي
من بودم و يک چادر خاکي
من بودم و يک مادر شکسته سينه
من بودم و يک کوچه تنگ مدينه
اي مادرم اي مادرم مظلومه مادر
#سید_محسن_حسینی
#فاطمیه #حضرت_زهرا
.👇