🎤 |حاج محمود کریمی بفرمایید روضه ▪️مراسم #دهه_سوم_محرم 🏴 شب دهم 🕌 مسجد ارک تهران 🗓 شنبه ۵ شهریور ماه ‌۱۴۰۱

🎤 |حاج محمود کریمی بفرمایید روضه ▪️مراسم #دهه_سوم_محرم 🏴 شب دهم 🕌 مسجد ارک تهران 🗓 شنبه ۵ شهریور ماه ‌۱۴۰۱

. #امام_زمان ابر چشمان من پر از نم شد خانه ام باز، خانه ی غم شد به خودم آمدم ولی افسوس دهه ی سوم محرم شد جان زینب بیا که پیر شدیم در فراق تو عمر ما کم شد ما گنهکارها پشیمانیم این خجالت غمی مکرم شد با همان یاحسینِ اول ما آنهمه عهد سست، محکم شد فاطمه گریه کرد و تا دم صبح با دمش چای روضه ها دم شد خوش بحالش که در عزای حسین هرکه نااهل بود، آدم شد کربلای مرا درستش کن حال و روزم خراب و درهم شد من فدای سری که بر روی نی سنگ ها خورد و نامنظم شد دست زینب به نیزه ها نرسید گرچه خیلی به سمت سر، خم شد گفت رفتی اذیتم کردند معجرم چند تکه پرچم شد من به محمل ... تو بین دیر و تنور دیدی آخر همان که گفتم شد! #دهه_سوم_محرم #مناجات_با_امام_زمان #کوفه 👇

. #امام_زمان ابر چشمان من پر از نم شد خانه ام باز، خانه ی غم شد به خودم آمدم ولی افسوس دهه ی سوم محرم شد جان زینب بیا که پیر شدیم در فراق تو عمر ما کم شد ما گنهکارها پشیمانیم این خجالت غمی مکرم شد با همان یاحسینِ اول ما آنهمه عهد سست، محکم شد فاطمه گریه کرد و تا دم صبح با دمش چای روضه ها دم شد خوش بحالش که در عزای حسین هرکه نااهل بود، آدم شد کربلای مرا درستش کن حال و روزم خراب و درهم شد من فدای سری که بر روی نی سنگ ها خورد و نامنظم شد دست زینب به نیزه ها نرسید گرچه خیلی به سمت سر، خم شد گفت رفتی اذیتم کردند معجرم چند تکه پرچم شد من به محمل ... تو بین دیر و تنور دیدی آخر همان که گفتم شد! #دهه_سوم_محرم #مناجات_با_امام_زمان #کوفه 👇

#زمینه_امام_حسین (علیه‌السّلام) «الا یا ایّهاالسّاقی، جوابی...» #دهه_سوم_محرم الحرام سال ۱۳۹۳ حاج محمود کریمی

🎤 |حاج محمود کریمی بفرمایید روضه ▪️مراسم #دهه_سوم_محرم 🏴 شب دهم 🕌 مسجد ارک تهران 🗓 شنبه ۵ شهریور ماه ‌۱۴۰۱

. #دهه_سوم_محرم شب ٢٣ محرم جمعه شب دهه سوم محرم ١۴٠۴ خانه ام باز ، خانه ی غم شد ابر چشمان من پر از نم شد به خودم آمدم سحر دیدم دهه ی سوم محرم شد جان زینب بیا که پیر شدیم در فراق تو عمر ما کم شد ما گنهکارها پشیمانیم این خجالت غمی مکرم شد با همان یاحسینِ اول ما آنهمه عهد سست ، محکم شد فاطمه گریه کرد و تا دم صبح با دمش چای روضه ها دم شد خوش بحالش که در عزای حسین سگ نا اهل کهف ، آدم شد کربلای مرا درستش کن حال و روزم خراب و درهم شد من فدای سری که بر روی نی سنگ ها خورد و نامنظم شد دست زینب به نیزه ها نرسید گرچه خیلی به سمت سر، خم شد گفت خیلی اذیتم کردند معجرم چند تکه پرچم شد من به محمل تو بین دیر و تنور دیدی آخر همان که گفتم شد! عمر کوتاهم خلاصه در غم است روضه ی گودال و کوچه با هم است سایه ات تا از سرم کم رنگ شد بین زجر و شمر با من جنگ شد زجر وحشی بود بی اخلاق بود دست او‌ سنگین تر‌ از شلاق بود دید بالا رفته دادِ غربتم با لگد کوبید روی صورتم مست بود و گیسوانم را کشید هر طرف می شد مرا با پا کشید داغ زد بر غیرت و احساس من حرف بد زد به عمو عباس من صورتم چون پیرِ زن پُر چین شده هر دو تا گوشم پدر سنگین شده سیب سرخت چند‌ لک برداشته استخوانهایم ترک برداشته کیستم‌ من کیستم من کیستم من شبیه آن رقیه نیستم ! صورتی کز نور بود افروخته بین‌ آتش های خیمه‌ سوخته دیدمش از هر چه ترسیدم پدر کوچه های شام را دیدم پدر شاخه یاست میان نار رفت دختر مستوره ات بازار رفت گریه کن با‌ روضه‌ هایم خط به خط پیش ما حرف شراب آمد وسط .