#روضه_امام_صادق_علیه_السلام
#استاد_حیدرزاده
روضه ی امام صادق نیازی به مقدمه نداره ، هر کدوم روضه هاشو بخواهی بخونی ، جگرت میسوزه ، چرا ؟ چون خودش گریه کن بوده ، خودش روضه خون بوده ، وقتی میخواست روضه ی مادر بخونه ... بگم چه جوری روضه میخوند ؟ میفرمود باعث مرگ مادرم اون غلاف شمشیری بود که قنفذ زد ؟
#آقا_جان :
باز بر بیتِ ولا
آتش زدند
نیمه شب ، وقت دعا ،
آتش زدند
باز هم دست ولایت بسته و
پشت در صدیقه را
آتش زدند
( الهی نیمه شب نریزن تو خونه ، بخواهند جلوی چشم بچه ها ، بابارو ببرند ، دختر میدوه ، میگه نمیزارم بابام رو ببرید ...
نمیدونم شبی که ریختند تو خونه ی امام صادق ... لااله الاالله ... خدایا شرمم میاد بگم اما روز شهادت آقاست ... اگه امروز نگیم و گریه نکنیم ، کی بگیم ؟
نیمه ی شب ، شیخ الائمه 65 تا 70 سال ، سن امام صادق را گفته اند ... آقا رو سر برهنه ، پسر فاطمه ی زهرا ، پای برهنه این پیرمرد رو میکشوند ، آقارو از تو خونه بیرون آورد ، خود نامردش سوار بر مرکبه اما حضرت رو دنبال خودش میدواند .. ؟ میگه یه مقدار راه که رفتم برگشتم نگاه کردم ، ببینم آقا چطور حالشون ؟ نگاه کردم دیدم آقا داره نفس نفس میزنه .. ؟ نگاه کردم دیدم رنگش پریده ، عرق به پیشانیش نشسته .. لااله الاالله .. حالا دو بیت بشنو :
سالخورده
طاقتش کم می شود
بی زدن هم
قامتش خم می شود
بر زمین می افتد و
در کوچه ها
تا که ضربِ دست
محکم می شود ...
#شاعر_احسان_محسنی