eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.5هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
789 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Noferesti1 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. تَهَدّمت وَالله اَرکانُ الهُدی نوحه‌ی جبراییل در بین سما دوتاشده فرق شاه لافتی قَد قُتِلَ المُرتضی وَ بنُ عَمِّ المُصطَفی بابامو از من گرفت تیغِ اَشقیَ الاَشقیا خیلی‌توی‌این ۶۳ ساله(به‌علی‌جسارت‌شد)۳ فُزتُ‌وَربِّ‌الکعبه‌یعنی‌(علی‌دیگه‌راحت‌شد)۳ کشتند مولا را همسر زهرا را __________________ تَهَدّمت وَالله اَرکانُ الهُدی با‌دست‌شکسته‌ ناموس‌ِخُدا میزنه‌به‌سر از داغ مرتضی شکافته‌مولا سرش خونیه پاتا سرش ابوتراب و ببین مونده‌رو خاکا سرش زیر بغلاشو میگیرن‌تا(بتونه بیاد خونه)۳ اونی‌که‌در‌از‌قلعه‌گرفته(حالادیگه‌بی‌جونه)۳ کشتند مولا را همسر زهرا را __________________ تَهَدّمت وَالله اَرکانُ الهُدی شهر کوفه‌میشه امشب‌کربلا به‌آسمون میره واویلای ما حسین میگه‌باحسن یتیم‌شدیم‌وای‌من بحال زینب بیاید گریه کنید مردو زن توی‌شهری‌که‌بوده‌ملیکه‌ش(یه‌روزی‌اسیرمیشه)۳ میبینه‌ سرِحسینو رو نِی(که‌یه شبه‌پیر میشه)۳ ✍ 👇
. خون ابوتراب که بر صورتش چکید فریاد جبرییل به گوش زمین رسید گوشی‌نماند در همه‌ی‌شهر ؛ آن سحر جُزاینکه‌صوت"قَدقُتِلَ‌المُرتَضی"شنید وقتی پسر عموی عزیزش شهید شد در آسمان رسول خُدا پیرهن درید خون گریه‌کردچشم فلک در غم علی ازآن به‌بعد بود فَلَق سُرخ شُد شَدید درهای آسمان به روی او گُشوده بود وقت‌طلوع‌ِفجر‌که‌مُرغ از قفس پرید! افتاده بود در دل محراب غرق خون از فرط درد پاشنه بر خاک می‌کشید زهرا همین‌که دید چه کردند با علی سیلی‌به‌روی‌خویش‌زد؛آه‌ازجگرکشید زینب همین‌که دید چه کردند با پدر پیش‌از رسیدن به‌خرابه قدش خمید بعد از علی؛حسین پناه عقیله بود تا ساعتی‌که شمر سر از پیکرش‌بُرید حیدر برای فاطمه‌ و کوچه گریه کرد چون دخترش‌به‌جانب گودال می‌دوید ✍ ........ .
. فرقش که شد شکافته محراب‌ گریه کرد شد سرخ اُفُق که مِهر جهانتاب گریه کرد فرقش‌ که شد شکافته عالم عزا گرفت جبریل شور ((قَدقُتِلَ‌ المُرتَضی))گرفت فرقش که شد شکافته با چشم‌خون‌فشان آمد به شهر کوفه پیمبر از آسمان فرقش که شد شکافته دین بی‌عمود شد گویی دوباره صورت زهرا کبود شد فرقش که شد شکافته شد نیمه‌جان حسن از بس گریست در غم او بی امان حسن طوری حسین ضجّه زد و بیقرار شد ارکان عرش هم به تزلزل دچار شد محشر رسید و ریخت بهم وضع عالمین سیلاب اشک ریخت چو از چشم زینبین شمشیر در رهی که نبایَست رفته بود پیوستگی ابرویش از دست رفته بود هم چشم داشت جانب افلاک؛مرتضی هم ریخت‌روی‌زخم‌سرش‌خاک؛مرتضی از ماه صورتش عرق سرد می چکید از فرط درد پاشنه بر خاک می‌کشید ای‌چشم سینه سوخته در سوگ مرتضی یاد از حسین و کرببلا می‌کنی چرا ؟ بر خاک اگر که شیر خدا پا نمی‌کشید پای حسین نیز به مقتل نمی رسید شمشیر اگرکه بر سر حیدر نمی‌نشست دیگر عمود فرق سری را نمی‌شکست بر خاک سر گذاشت و خَدُّ التّریب شد خطّ از پدر گرفت که شَیبُ الخُضیب شد مثل علی که ضربه بر او از قفا زدند در سجده بود و بر بدنش بی هوا زدند پرتاب نیزه طی شد و شمشیرها زدند با سنگهای تیز شده ؛ با عصا زدند از تیر شعله‌ور جلوی چشم مادرش می‌سوخت زخمهای دهن‌باز پیکرش در بین خیمه شیون زنها بلند بود آخر سرش به نیزه ی اعدا بلند بود ✍ .
. خیرُ الشّهداء و سیّد الشّهداء اَسَدُاللهِ وَ اَسَدُ رَسُولِه چه‌سِرّی‌داره‌که‌تُربت‌ِ قبر تو تسبیح‌ِحضرت‌ِزهرای بتوله حامی‌پیغمبری‌حمزه‌ توشیر‌غضنفری‌حمزه ای‌دلاور بنی‌هاشم یک‌تنه‌یک‌لشگری‌حمزه سرنوشت غزوه‌ها رو رقم میزدی باعلی‌تو میدون‌وقتی قدم میزدی فراری‌میکردی‌سپاه اهل کُفر و وسط معرکه وقتی عَلَم میزدی یاحضرت‌حمزه _ همسایه‌ی پیغمبر اکرم هستی درجنّات‌ِعَدن ای عموی آل‌الله اگرشما و جناب جعفر بودید غصب‌حق‌نمیکردعدوی آل‌الله با اراده‌‌ای با وجودی جلوه‌ی غضب معبودی گردن‌ِثانی‌رو می‌شکستی اگه‌اون‌روز توکوچه‌بودی ابوجهل‌معلون و سر جاش‌نشوندی با‌کمانت‌وقتی‌که‌سرش‌رو شکوندی فاتحه‌ی‌لشگرو میخوندن‌ روز بدر وقتی‌که‌شمشیرو تو هوا می‌چرخوندی یاحضرت‌حمزه .👇
. وقتي كه مُسلماني و تسليم خُدايي يعني هـمه جا يـاورِ پيـغـمبر مـايي سـرداري و سالار و جگردار و هُنردار آن قدْر كه گـفـتند تو هم شيرِ خُدايي هرگز نپـريـده ست به اذعان كمانت از چِلّه ي ابروي خَـمت ، تيرِ خطايي در عصر خودت بودي اگر شاه شهيدان تا حشر ولي حمزه ي خيرُ الشُّهدايي وقتي چو علي چرخ زدي دور پيمبر از كعبه شنيدم كه تو هم قبله نمايي وقتي كه عمو باشي و ذريّه ي هاشم پس مثل اباالفضل تو هم ماه لقايي والله قســم هيچ نفهميده از ايـمان هركس كه بگويد تو از اسلام جُـدايي از تُربت تو فاطمه تسبيح اگر ساخت مي خواست بگويد چه قَدَر اهل دعايي بالايِ سر قـبر تو با ديده ي گـريان با سوز جگر فاطمه مي گفت : كُجايي؟ مي گفت كُجايي كه ندارد دل حيدر از حَصرِ غم و غُربت و اندوه ، رهايي در جَنگ اُحد مُثلِه شدي تا كه بگويي مي خواست دلت تا بشوي كربُـبلايي مي گفت عبايي كه روي پيكرت افتاد اي كـاش بيارنـد به گــودال عبايي تا خواهرِ مظـلـومه ي ارباب نبينـد از نيزه مي آيـد به سر او چه بلايي !!! در نيمه ي شوّال به جُز داغ تو اي مرد در خيمه ي دل سوختگان نيست عزايي... .
. مدح‌امام‌هشتم‌علیه‌السّلام ابتدای سخن،به نام خدا وَ سـلام‌ٌ عَـلیٰ امام‌ رضا به رواقت پناه آوردیم یاامـام الرّئوف اَدرکـنا ناامیـدیم از بقیّـه، فقط به‌ تو‌ گفتیم التماس دعا تو همان‌که‌غَنیِ‌بالذّات است فقرذاتی‌ست مالِ ما فُقرا ما ضعیفیم و تو قویِّ عزیز رحم کن پس به حال ما ضُعفا عادت‌ِتو‌همیشه بوده، گُذشت عادت‌ِماهمیشه بوده خَطا از سر سُفره‌ی کرامت تو ما که جایی نمی‌رویم اَبدا شرط ایمان فقط ولایت توست هرچه داریم از عنایت توست ----------------------------------- گَرمِ ط‍ُـوفِ حریم جانانیم حاجی کعبه‌ی خ‍ُراسـانیم از میان تمامیِ اذکار تشنه‌ی‌گُفتنِ((رضا جانیم)) غیر یاحضرت رضا مددی جُمله‌ای‌ بر زبان نِمی‌رانیم غیر ازاو؛هرچه‌که‌طلب‌کردیم همه‌ی عمر از آن پشیمانیم موضع مرقد مطّهر اوست آنچه‌راکه‌بهشت‌می‌خوانیم مابه‌شمس‌الشّموس‌،دل‌دادیم چون گُـل آفـتاب‌گـردانیـم درِ این خانه تربیت شده‌ایم پیرو اهل بیت و قرآنیم سائل خانواده‌ی نوریم بااَنیس‌النّ‍ُفوس مَحشوریم ---------------------------------- حرمش‌‌نزد خَلق مُحترم است قطعه‌ای‌از‌بهشت‌این‌حرم‌است مَلکوت است تحت سیطره‌اش آنکه‌در طوس‌صاحب‌عَلَم‌است همجواریِ با امام رضاست افتخاری‌که قسمت‌عَجَم‌ است به خدا آستان قدسی او خانه‌ی‌جُود‌ و رحمت و کَرَم‌است بسکه‌این‌شاه دست و دل‌باز است هرچه‌از او طلب‌کنیم کَم است شامل حال زائـرش ، غُفران سائلش‌ تا‌همیشه‌ مُحتشم‌است تا توانی بـرو به پابـوسش عُمر کوتاه‌و وقت ،مُغتَنم است فکر او باش و‌ در قنوت بگو رَبّنـا آتِنـا زیـارَتَهُ... ----------------------------------- دردمندم به من دوا بدهید بی بهایم به من بها بدهید بال پرواز من شکسته شده می‌شود که مرا شفا بدهید؟ به دل نرم پنجره فولاد دلِ سنـگِ مرا جَـلا بدهید هرکه یک بار نزدتان آید پاسخش را شما سه‌جا‌ بدهید شب میلاد آمدم که به من عرفه، اذن کربلا بدهید چشم‌ِبی‌اشک‌،چاه‌ِبی‌آب‌است روزی گریه ی مرا بدهید زودتر میشود که جای مرا گوشه‌ی‌خیمه‌ی عزا بدهید؟ تا بگوییـم با دل مغمـوم بِأبِـی أَنْـتَ اَیُّهَـا المَظـلُوم... سروده شده در نجف الاشرف ✍ ............ علیه‌السّلام روزی که با امام رضا آشنا شدیم از هرچه‌داشت رنگِ‌تعلّق،جدا شدیم در سیره‌ی امام‌ رضا سِیر کرده و بی اختیار محو رسول خدا شدیم آغوش باز کرد ، پذیرفت‌مان و بعد جزء موالـیان شَـهِ لافتی شدیم خوشبخت عالمیم که از عالم اَلَست دلبسته‌ی ذَراری خَیـرُالنّسا شدیم روز دوشنبه بود که ما در مُضیف او مهمان‌ سُفره‌ی‌ کرم مُجتبیٰ شُدیم از دست او برات زیارت به مارسید هر دفعه زائر حرم کربلا شُدیم بااینکه مُستطیع‌ نبودیم هیچ وقت حُجّاج آستانه‌ی قدس رضا شدیم مارا اسیر جذبه‌ی گنبدْطلاش کرد در آسمان صحن همین‌که رها شدیم نورش درون آینه‌ها مُنعکِس که شد سَرمَست یک تجلّیِ بی ‌انتها شدیم مارا به دست پنجره فولاد خود سِپرد حالا طبیب و دارو و درد و دوا شدیم یکتاست این امام که در پیشگاه او باهرسلام وقت زیارت دوتا شدیم حیف است غیر ذکرِ رضا خَلق بشنوند از ما که بر مُحبّتِ او مُبتلا شدیم مارا نیازمند عطایش بخوان و بس حتّیٰ اگر که صاحب کوه طلا شدیم باشد که حک کنند به سنگ مزار ما هنگام گریه درغم سطان فدا شدیم ✍ .
. بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم الهی‌/الهی/جوونم‌ از بَرم رفت الهی‌/الهی/اذان‌گوی حرم رفت الهی‌/الهی/علیّ‌ اکبرم رفت علی‌جان‌علی‌‌جان‌علی‌اکبرمن الهی/الهی/جگرگوشه‌م شهید شد الهی/الهی/گریه‌ی‌من‌شدید شد الهی/الهی/محاسنم‌سفید شد علی‌جان‌علی‌‌جان‌علی‌اکبرمن جوونی/که‌می‌گفت‌/عصای‌دست‌باباست حالا‌پیش‌چشمم/ریز ریز و ارباًارباست بسوزید/که‌روز/ عزای‌اُمّ‌لیلاست علی‌جان‌علی‌‌جان‌علی‌اکبرمن یک بند زبانحال باحضرت زینب: همین‌که/صدای/اکبرمو شنیدی برا اولین بار /دیدم که می‌دویدی چطوری/دویدی/که‌قبل ‌من‌رسیدی دو بند زبانحال سیدالشهدا با شاهزاده چه‌فرقی/چه‌مویی/دور سرت بگردم نفس‌کم‌/آوردم/پریده رنگ زردم نبود عمه‌زینب/ازغصّه‌دِق‌می‌کردم علی‌جان‌علی‌‌جان‌علی‌اکبرمن برا بُردن تو/چندین نفر نیازه جوونها/بیایید/برا تشییع جنازه روخاک‌از/ تنِ تو/می‌ریزه‌خون‌تازه علی‌جان‌علی‌‌جان‌علی‌اکبرمن .👇
. علیه‌السلام ضجّه‌ مینزنن بنی‌الزّهرا محشره توو خیمه‌ی زنها دیگه بچه‌های لب تشنه نه عمو دارن و نه سقّا ناله‌ی‌ اِنکسَرَ ظَهری توی‌ کربلا طنین‌ انداخت تا کفیل زینب و دشمن از رو مرکبش زمین انداخت وِیْلاه؛مونده خورشید؛ بدون‌ِماه فصل‌غربتش‌رسید از راه وِیْلاه؛از جگر می‌کشه دائم آه شده مضطر اَبی‌عبدالله ________________ چقد این بُغضِ‌گلوگیره چقد این هوا نفس‌گیره دختری از پدر پیرش سراغ عموشو می‌گیره بگو؛أَین عَمّی العَبّاس؟ چرا اینقدر بهم ریختی؟ عمود خیمه‌شو خوابوندی به دلم یه دنیا غم ریختی بابام،حرفمو میخونی‌از چشمام آب‌نمیخوام،عمومو میخوام درده،خواهرم رقیه غش کرده بگو هرجوریه برگرده _______________ ✍ ........... شب ششم آسمونی‌ها همه حِیرون توی خیمه‌ها همه گریون تازه داماد حرم قاسم باچه‌حالی میره به میدون زِرهی نیست به اندازه‌ش بمیرم برا قد و بالاش بر سرش بجای کُلاه‌خُود بسته شد عمامه‌ی باباش میره،نفس دشمن‌و می‌گیره (پسر شیر جمل شیره)۲ آره،رجزی که به لبش داره (ذکره یا حیدر کراره)۲ ___ ولوله توو لشگر افتاده پیش پاش چقدر سر افتاده طعم مرگ و چشیده حتما هرکسی باهاش دَر افتاده تادیدن‌کسی‌حریفش‌نیست سنگ اندازا رو آوُردن خدا نگذره از اونها که این‌قدر یتیم و آزُردن وا شد_کوچه‌ای دورشو و بلوا شد مثل اکبر ارباً اربا شد پا شد_از زمین،بلند بالا شد دیگه هم‌قامت سقّا شد ____ محمد قاسمی✍ ............. .👇
. پنجه توو موی تو انداختن پنجه‌ی توو موی تو انداختن چنگ بر روی تو انداختن خودتو معرفی کردی تیرا رو سوی تو انداختن ((اولّین زائر تو نیزه ست اولّین خادم تو سنگه)) دست‌وپا نزن به‌جان‌من جای‌تو توو قتلگاه تنگه گِریون؛تیرا رو با دستای لرزون می‌کِشَم‌ از بدنت بیرون خسته‌م؛کاری بر نمیاد از دستم کاش می‌شد زخماتو می‌بستم ------------------------------------ سنگ‌ِ کی خورده بالا ابروت؟ چه‌خضابی‌بستی‌به گیسوت میدونم‌ کار سنان بوده شده مثل مادرم پهلوت عرقِ مَرگه رو پیشونیت حرکت نمیکنه چشمات غُسل دادن تورو باخُونت بمیرم که سُرخِ سر تا پات مُضطر؛دست‌گذاشتم رو سرم آخر روضه خوندم برا پیمبر عَمداً؛حقّ‌مارو خوب اداکردن سر رو از قفا جُدا کردن ____________ ✍ .👇
. سلام الله علیها آه ...از شام روی نیزه‌ست همه‌ی اسلام آه... ازشام پیش چشمای تر ایتام آه ... ازشام شمر میده به علی دشنام میخوره سنگ به رأس شهدا وامحمّدا وامحمّدا زیر شلاق رقیّه زد صدا وامحمّدا وامحمّدا میزنه زجر جدا شمر جدا وامحمّدا وامحمّدا ___ آه...از شام عمه جان تار شده چشمام آه...از شام غرق آبله‌ست کفِ پاهام آه...از شام بسته‌بود تو سلسله دستام به‌خدا قسم که بی‌جُرم‌وگناه وا مصیبتاه وا مصیبتاه همه پیکر من شده سیاه وا مُصیبتاه وامُصیبتاه چادر عمّه برام شده پناه وا مُصیبتاه وا مُصیبتاه ___ آه...ازشام تیره‌شد در نظرم دُنیام آه...ازشام روی زخمام می‌چکید اشکام آه...ازشام جام مِی پیش سر بابام به لب بابای من عصا نزن بی حیا نزن بی حیا نزن سرش‌و به تشت از جفا نزن بی حیا نزن بی حیا نزن رفته‌این سر روی نیزه‌ها؛نزن بی حیا نزن بی حیا نزن .
. کریم آل عبا حسن خَلَف شیر خدا حسن حجّت بالغه‌ی خدا وصـیّ حیدری یاحسن امام دوم عالمی به خدا عقل مُجسّمی تو کتاب‌ُاللهِ ناطقی تو ولیُ اللهِ اعظمی وَجهُ اللهِ روی تو دلها صیدِ مویِ تو داره آبرو نماز از آبِ وضویِ تو مُجتبایی آره مُجتبایی مثل مرتضی علی گره گُشایی مُجتبایی آره مُجتبایی تو محل جلوه‌ی حُسن خُدایی ____ قُرّة العين پیمبری آرامش دل مادری همراه رأفت فاطمیت داری صلابت حیدری مرد همیشه بزرگوار مهمون‌نوازی و سُفره‌دار جبرئیلم به غلامیِ خونه‌تون می‌کنه افتخار سردار جَمَل حسن عشق‌بی بَدَل حسن زنبور اسمتو که گفت شیرین شد عسل حسن پنجمین آقای آفرینش* حک‌شده اسم شما روی نگینش روز محشر آزاده کسی‌که باشه((خادم‌الحسن))نقش جبینش ____ ✍ *از امام رضا علیه السلام، از جدش امام صادق علیهماالسلام: نقش امام جعفر صادق (علیه السلام) این بود: «گمان من به خدا، به پیامبر مورد اعتماد، به وصی صاحب منّت، به حسین و حسن، نیکو است» از کتاب شریف مکارم الاخلاق ‌👇
4_5789664770260999369.ogg
زمان: حجم: 1.53M
. کریم آل عبا حسن خَلَف شیر خدا حسن حجّت بالغه‌ی خدا وصـیّ حیدری یاحسن امام دوم عالمی به خدا عقل مُجسّمی تو کتاب‌ُاللهِ ناطقی تو ولیُ اللهِ اعظمی وَجهُ اللهِ روی تو دلها صیدِ مویِ تو داره آبرو نماز از آبِ وضویِ تو مُجتبایی آره مُجتبایی مثل مرتضی علی گره گُشایی مُجتبایی آره مُجتبایی تو محل جلوه‌ی حُسن خُدایی ____ قُرّة العين پیمبری آرامش دل مادری همراه رأفت فاطمیت داری صلابت حیدری مرد همیشه بزرگوار مهمون‌نوازی و سُفره‌دار جبرئیلم به غلامیِ خونه‌تون می‌کنه افتخار سردار جَمَل حسن عشق‌بی بَدَل حسن زنبور اسمتو که گفت شیرین شد عسل حسن پنجمین آقای آفرینش* حک‌شده اسم شما روی نگینش روز محشر آزاده کسی‌که باشه((خادم‌الحسن))نقش جبینش ____ ✍ *از امام رضا علیه السلام، از جدش امام صادق علیهماالسلام: نقش امام جعفر صادق (علیه السلام) این بود: «گمان من به خدا، به پیامبر مورد اعتماد، به وصی صاحب منّت، به حسین و حسن، نیکو است» از کتاب شریف مکارم الاخلاق ‌