eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.5هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
791 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Noferesti1 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. علیه السلام هر کسی که رعیت موسی بن جعفر می شود محو جاه و حشمت موسی بن جعفر می شود هر که در دنیا به او دستِ توسل می زند در قیامت اُمت موسی بن جعفر می شود آن که ارزش داد با مهر علی خود را، بگو.. نوکر با قیمت موسی بن جعفر می شود پاکی شیعه تماماً از امام کاظم است، شیعه غرقِ عصمت موسی بن جعفر می شود خوش به حال هرکسی که تا اَبد در دولتش سرفراز از رایت موسی بن جعفر می شود مطمئناً شامل الطاف زهرا و علی است هر که وقف هیئت موسی بن جعفر می شود یک نگاهش جان شیرین را به مُرده می دهد این همه از شوکت موسی بن جعفر می شود کظم غیظ و رأفت و احسان و جود و بندگی.. از صفات و عادت موسی بن جعفر می شود بوی جنت می‌رسد از مرقد او بر مشام.. کاظمینش جنت موسی بن جعفر می شود در عزایش هم رضا، هم دخترش معصومه است روضه خوانِ غربت موسی بن جعفر می شود رفت زندان تا که خرج ما کند خود را، بلی.. خرج دین هم ثروت موسی بن جعفر می شود یک زن بدکاره را تبدیل مومن می کند کار نیک از همت موسی بن جعفر می شود بین زندان هیچ کس همصحبت او نیست که.. درد و غم همصحبت موسی بن جعفر می شود نیمه ی شب ناله ی «خلصنی..» از دل میزند ناله هایش حاجت موسی بن جعفر می شود کُند و زنجیر و غُل و سیلیِ دشمن چیست که.. زیر آن خم قامت موسی بن جعفر می شود عاقبت هم روی تخته در تنش را می برند گریه آور حالت موسی بن جعفر می شود حاجتش را می دهد با دست بسته، آنکه را «ملتمس»بر حضرت موسی بن جعفر می شود .
صدا ۰۰۲-۲۶.m4a
حجم: 5.06M
(سلام الله علیها) آن زمانی که خدا خلقت دنیا می کرد فاطمه بود در آنجا و تماشا می کرد   با وجودی که نبی بود و علی بود خدای خلقت کوی و مکان، خاطر زهرا می کرد   ماجرای فدک و غضب خلافت آن روز حق رقم کرد و بخون فاطمه امضا می کرد   توبه آدم اگر گشت قبول، از او بود چون تقاضای ورا ذات حق اجرا می کرد   کشتی از ورطه طوفان برهانید که نوح نام او ورد زبان در دل دریا می کرد   به خیل آتش اگر گشت گلستان آتش شرم از روی گل عصمت کبرا می کرد   بهر موسی به خدا گشت شکافنده ی نیل آنکه با منطق خود معجز عیسی می کرد   دختری را که پدر، ام ابیها نامید زیر لب شکوه ز بی رحمی دنیا می کرد   من ندانم چه به سر آمدش از ظلم عدو کز خدا دعا مرگ تمنا می کرد   از فشار در و دیوار ندانم چه کشید راز سینه اش از پرده هویدا می کرد   پهلویش را بشکستند به نا حق که چرا در بر ظلم طرفداری مولا می کرد   داغ محسن جگرش سوخت که از ماتم او ناله از سوز جگر لاله ی صحرا می کرد   من ندانم که چه رخ داد در آن کوچه که او رخ نهان از علی عالی اعلی می کرد   از غم فاطمه افتاده گره در کارش آنکه صدها گره از مشکل ما وا می کرد
. ای مهربان بانوی پیغمبر خدیجه ای محو خلق و خوی پیغمبر خدیجه ای قدرت بازوی پیغمبر خدیجه ای قوت زانوی پیغمبر خدیجه مداح تو پیغمبر و زهرا و حیدر تو کیستی بانو!؟ هزار الله اکبر در اول وصفت زبان از پای افتاد در مدح تو عقلم به جایی قد نمی‌داد مثل تو در اسلام الهی بیشتر باد سلمان، ابوذر، مالک و عمار و مقداد مدیون تو هستند دینداری‌ِّشان را از نان تو دارند نام جاودان را مدح تو را باید که پیغمبر بگوید یا غیر او صدیقۀ اطهر بگوید شاعر چرا گوید؟ چرا ابتر بگوید؟ شاعر دگر خاموش تا حیدر بگوید ای مادر حوریۀ دنیا! خدیجه! زهرا در آغوش تو شد زهرا؛ خدیجه! وقتی رسول‌الله در میدان جنگ است، در پشت جبهه یاوریِّ تو قشنگ است گفتی به ما دنیای بی اسلام، ننگ است دل بی علی دل نیست آری تکه‌سنگ است ثروت اگر که خرج دین باشد می‌ارزد وقف امیرالمؤمنین باشد می‌ارزد اسلام اگر بعد از هزار و چارصد سال امروز بیش از هر زمان دارد پر و بال امروز اگر داریم حبّ احمد و آل امروز اگر از ترس، کافر می‌شود لال امروز اگر تدبیر دشمن بی‌نتیجه‌ست از لطف نام حیدر و نان خدیجه‌ست درد رسول‌الله را تسکین تو بودی در عاشقی هم قابل تحسین تو بودی بیداری اسلام را تضمین تو بودی الگوی زهرا در دفاع از دین تو بودی ایثار کردی فاطمه ایثارگر شد وقتی برای جان مولایش سپر شد زهرا در آتش سوخت تا حیدر بماند تا فتنه‌های دشمنان ابتر بماند در شعله‌ور شد، محسن و مادر... بماند مرثیۀ مکشوف میخ در بماند اف بر تو ای دنیا که هستم از تو خسته دستان حیدر بسته شد، زهرا شکسته زهرا به زینب داد درس استقامت تا او شود الگوی صبرِ در مصیبت اما امان از لحظه‌های تلخ غارت زینب تک و تنهاست؛ آن هم در اسارت یک دست بر سر داشت تا معجر نیفتد دست دگر بر ناقه تا دختر نیفتد ✍ .
. ای صبحِ صادقِ حرمِ آلِ مصطفی احیا کننده‌ی تَپشِ دینِ مرتضی ای در عمل، ریاستِ مکتب، به عهده‌اَت احیای دین و یاریِ مذهب، به عهده‌اَت بنیانگذار علم و عمل، شیوه‌ی شماست اِحقاق، در حقوقِ ملل، سیره‌ی شماست ای علم و دانِشَت شده، سرچشمه‌ی علوم شاگردِ توست، هر که شود، تشنه‌ی علوم هر دانشی است، حاصلِ آثار حضرتت این تازه، گوشه‌ای است، ز اَنوار رحمتت حُکمت، چه حِکمتی است، که فوق تصور است محصولِ عشقِ ما به تو، اوجِ تهور است با یک سخن، سپاهِ تنوری بپا کنی صدها هزار، لشکرِ نوری، بپا کنی ای جان فدای هر که بِگردد، فدای تو دلهاست، پایتختِ حکومت، برای تو فریادِ روح بخشِ تو، جان را، کند به گوش دشمن ستيزیِ تو جهان را، کند به هوش نشرِ غدیر و فاطمیه، از کلام توست شورِ محرم و صفرِ ما، پیام توست ای حوزه‌های علمیه، مدیونِ علم تو وی قله‌های تزکیه، مرهونِ حلم تو کاری که کرده‌ای تو، فراتر ز فهم‌هاست وَالله انقلاب تو، اِحیای قلب‌هاست دانسته‌ایم از تو، فروع و اصول را راهِ خدا و مَشیِ امام و رسول را بالاترین خروجیِ تو، نشرِ کوثر است این بَس، که خدمتت به بشر، حبِ حیدر است وقتی حدیث حب علی را، بیان کنی آب حیات را، تو به جان‌ها، روان کنی □ □ □ با این‌همه عطای تو، حَقَّت اَدا نشد یک پیشمرگ، در رهِ عشقت فدا نشد وقتی حریمِ حرمتِ تو، در محاق سوخت ایمان فرو نشست و حرم در نفاق سوخت در ظاهر، احترام نگه‌داشت، دشمَنَت در باطن، آتشِ سِتم آمد، به کُشتَنَت تکراِرِ شعله بر حرم، اینجا شبانه بود برعکسِ بیتِ وحی، جفا مخفیانه بود آتش زیاد دیده‌ای، اما به خانه، نَه غربت، بَسی کشیده‌ای و مخفیانه، نَه یکبار نَه، شبانه چرا، چند مرتبه؟ بردند، بی عمامه ترا، چند مرتبه! از خانه‌اَت، به پای پیاده، کِشانده‌اَند پای برهنه، در پیِ اَستَر، دوانده‌اَند اِبنِ ربیعِ پست تُرا، دل‌شکسته بُرد چون عمه‌ی سه‌ساله تُرا، دست بسته بُرد زندان ندیده‌ای تو اماما، تمامِ عمر گِرییده‌ای به زینبِ کبرا، تمامِ عمر بزمِ شراب دیده‌ای آیا؟ ندیده‌ای ناموسِ خویش را به تماشا، ندیده‌ای چوبِ جفا، به لعلِ لبانت، نخورده است لب تشنه، نیزه‌ای به زبانت، نخورده است دندانِ تو به سنگِ جفا، کِی شکسته است با چکمه روی سینه‌ی تو، کِی نشسته است جِسمَت به پیش چشم حرم، زیر و رو نشد رَاسَت به نیزه، با حرَمَت، روبرو نشد بر پهلوی تو، نیزه‌ی قاتل فرو نرفت بر گردنِ تو، حنجرِ او تا گلو نرفت ای وایِ من، ولیِ دَمَش را، صدا کنید زهرا گریست، منتقِمَش را، صدا کنید ✍ .