نوحه حضرت رقیه
بیا و ببین دختر تو چه شبها كه خوابش نبرده
چه شبها كه جای ستاره فقط زخم خود را شمرده
نوازش نشد جز به سیلی كه رنگی نمانده به رویش
كسی هم نزد بعد تو آه بجز شعله شانه به مویش
امان از یتیمی، امان از اسیری
قیامت شد و من رسیدم به پیری
دل تنگم، آه ای بابا
بماند چه ها كه ندیدم، بماند چه ها كه شنیدم
چه گویم از این روی نیلی چه گویم ز موی سپیدم
بگو مادرت را كه من هم كمی از غمش را كشیدم
كه من ضرب دست عدو را چشیدم چشیدم چشیدم
ببر با خود امشب مرا هم از اینجا
ببر با خود آری به دیدار زهرا
دل تنگم، آه ای بابا
خدایا به عشق و به سوز غم مادران شهیدان
به صبر و به اشك و به آه دل همسران شهیدان
كه یك دم مگیر از دل ما ره مهر و رسم وفا را
مبادا كسی بشكند آه دل پاك آلاله ها را
كه خون شهیدان به ما آبرو داد
كه یاد شهیدان به دل رنگ و بو داد
یا حسین، یابن الزهرا
موضوع: #حضرت_رقیه
سبک: #کنار_قدمهای_جابر
نوحه امام کاظم علیه السلام
شده این دل بی قرارم ، ثناخوان موسی بن جعفر
چرا حال زارم نباشد ، پریشان موسی جعفر
همان که به زندان بغداد ، شده کشته از ظلم هارون
به یاد غم بی حد او ، دل عاشقانش بُود خون
به مرثیه هایش ، زند ناله زهرا
واویلا واویلا ، واویلا واویلا
واویلا واغربتا
چو آباء و اَجداد پاکش ، بتابد از او نور ایمان
بَرد دل ز کُلّ ملائک ، مناجات او بین زندان
بُوَد وارث داغ مادر ، همان بی قرینِ یگانه
شده رزق او وقت افطار ، رطب هایی از تازیانه
به جانش رسیده ، شراری ز غمها
واویلا واویلا ، واویلا واویلا
واویلا واغربتا
ولیّ خدا را به زندان ، نبوده اُمید نجاتی
یهودی شده قاتل او ، وَ زنده شده خاطراتی
اسیران دلخون و شام و ، عُبور از محلی پر از شر
خورَد سنگِ کین از روی بام ، سرِ پاک فرزند حیدر
بسوزم چوشمعی که جان گشته برلب
دگر من نگویم چه ها دیده زینب
واویلا واغربتا
موضوع: #امام_کاظم علیه السلام
سبک: #کنار_قدمهای_جابر
شاعر: #امیر_عباسی
#روضه_دفتری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️