#روضه_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
متن روضه
🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد
زبانحال آقامون موسی بن جعفر...
گوشه ی زندان...
🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد
🔸گشته کاهیده تن و مانده به جا تصویرم
قربون غریبیت برم آقا...
🔸یا به زندان برسان مرگ مرا یا الله
🔸یا خلاصم بکن از زیر غل و زنجیرم
چکار کردند با آقامون موسی بن جعفر...
🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت
گوشه زندان تنهای تنها...
🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت
🔸گر نیاید به تسلای دل شب گیرم
در حالات حضرت آوردند:
(لا يَزالُ يَنْتَقِلُ مِنْ سِجْنٍ إلي سِجْنٍ)
چهارده سال آقا موسی بن جعفر رو...
از این زندان به اون زندان منتقل میکردند...
(#نکته: بنا به نقلی حضرت فقط 5 یا 6 سال زندانی بودند)
خدا ميدونه تو این سالها چقدر به امام رضا سخت گذشت...
چقدر به دخترش فاطمه معصومه سخت گذشت...
نميدونم تا حالا مسافر داشتی یا نه...
هر روز برای اومدن مسافرت لحظه شماری میکنی...
توی این سالها خیلی به شیعیان هم سخت گذشت...
اما...بلاخره یک روز خبر دادند...
گفتند آی شیعیان...
قراره آقاتون موسی بن جعفر آزاد بشه...
شاید شیعیان خوشحال شدند...
اومدند پشت درب زندان ایستادند...
منتظرند...
بعد چهارده سال...
قراره آقاشون رو ببینند...
#زبانحال
یک نفر میگه اگه آقام بیاد...
من دستهاش رو میبوسم...
یه نفر میگه من به پاهای آقا میفتم...
یک نفر گل آورده...
الهی امید کسی نا امید نشه...
یکدفه دیدند درب زندان باز شد...
چند نفر یک جنازه ای رو دارن میارن...
یه نفر صدا میزنه...
( هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَه فَاعْرِفُوهُ )
آی شیعیان انقدر منتظر بودید...
اینم امامتون
ای وای... ای وای...
🔸کنج زندان چه بلائی به سرت آوردند
🔸چه بلائی به سرِ چشم ترت آوردند
🔸شدی آزاد دگر از قفس ِتاریکت
🔸ولی افسوس که بی بال و پرت آوردند
هر طوری بود شیعیان اومدند...
جنازه آقا رو تحویل گرفتند...
با احترام کفن کردند...
روی دست شیعیان تشییع جنازه باشکوهی شد...
با احترام بدن مطهر آقا موسی بن جعفر رو دفن کردند...
اما عرضه بداریم...
لا یوم کیومک یا اباعبدالله...
کربلا بجای اینکه بدن رو دفن کنند...
صدا زدند...
اسبهاتون رو نعل تازه بزنید...
اونقدر بر روی بدن عزیز زهرا اسب تاختند که...
استخوانها شکست...
🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد
🔸آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
🌾 روضه جانسوز _ باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر _
.
#زمزمه
#حضرت_ام_کلثوم
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_طفل_یتیمی_زحسین_گمشده
دخت علی رشیده ام کلثوم
واویلا واویلا
رفت از جهان غم دیده ام کلثوم
واویلا واویلا
شور عزای دیگری به پا شد
واویلا واویلا
از داغ او مدینه کربلا شد
واویلا واویلا
همگام زینب رنج و غم بدیده
واویلا واویلا
بر روی نی هجده سر بریده
واویلا واویلا
تا آخر عمرش به شور و شین بود
واویلا واویلا
یاد گلان پرپر و حسین بود
واویلا واویلا
اوهمچوزینب دیده کربلا را
واویلا واویلا
داغ برادر، سر به نیزه ها را
واویلا واویلا
در کربلا گویم چها کشیده
واویلا واویلا
اودیده اصغر حنجرش بریده
واویلا واویلا
اواربا اربا دیده اکبرش را
واویلا واویلا
غلتیده در خون جسم بی سرش را
واویلا واویلا
او دیده دستان ز تن جدا را
واویلا واویلا
در علقمه حافظ خیمه ها را
وا ویلا وا ویلا
اودیده پرپر از جفا گل یاس
وا ویلا وا ویلا
نقش زمین دیده دو دست عباس
واویلا واویلا
او دیده پیکری به خون تپیده
واویلا واویلا
شمرازستم سر حسین بریده
واویلا واویلا
اودیده آتش زد عدو به خیمه
واویلا واویلا
سر برادر دیده روی نیزه
واویلا واویلا
او دیده اشک و ناله ی یتیمان
واویلا واویلا
او دیده کعب نی زدند به طفلان
واویلا واویلا
اودیده زخم زینبش نمک خورد
واویلا واویلا
از کربلا تا شام غم کتکخورد
واویلا واویلا
اوکربلا و کوفه دیده و شام
واویلا واویلا
سنگ ستم ،زخم زبان و دشنام
واویلا واویلا
#زبانحال
#رحلت_حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
#مشهد_مقدس
.
#روضه_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
متن روضه #شهادت_امام_کاظم
🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد
زبانحال آقامون موسی بن جعفر...
گوشه ی زندان...
🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد
🔸گشته کاهیده تن و مانده به جا تصویرم
قربون غریبیت برم آقا...
🔸یا به زندان برسان مرگ مرا یا الله
🔸یا خلاصم بکن از زیر غل و زنجیرم
چکار کردند با آقامون موسی بن جعفر...
🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت
گوشه زندان تنهای تنها...
🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت
🔸گر نیاید به تسلای دل شب گیرم
در حالات حضرت آوردند:
(لا يَزالُ يَنْتَقِلُ مِنْ سِجْنٍ إلي سِجْنٍ)
چهارده سال آقا موسی بن جعفر رو...
از این زندان به اون زندان منتقل میکردند...
(#نکته: بنا به نقلی حضرت فقط 5 یا 6 سال زندانی بودند)
خدا ميدونه تو این سالها چقدر به امام رضا سخت گذشت...
چقدر به دخترش فاطمه معصومه سخت گذشت...
نميدونم تا حالا مسافر داشتی یا نه...
هر روز برای اومدن مسافرت لحظه شماری میکنی...
توی این سالها خیلی به شیعیان هم سخت گذشت...
اما...بلاخره یک روز خبر دادند...
گفتند آی شیعیان...
قراره آقاتون موسی بن جعفر آزاد بشه...
شاید شیعیان خوشحال شدند...
اومدند پشت درب زندان ایستادند...
منتظرند...
بعد چهارده سال...
قراره آقاشون رو ببینند...
#زبانحال
یک نفر میگه اگه آقام بیاد...
من دستهاش رو میبوسم...
یه نفر میگه من به پاهای آقا میفتم...
یک نفر گل آورده...
الهی امید کسی نا امید نشه...
یکدفه دیدند درب زندان باز شد...
چند نفر یک جنازه ای رو دارن میارن...
یه نفر صدا میزنه...
( هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَه فَاعْرِفُوهُ )
آی شیعیان انقدر منتظر بودید...
اینم امامتون...
ای وای... ای وای...
🔸کنج زندان چه بلائی به سرت آوردند
🔸چه بلائی به سرِ چشم ترت آوردند
🔸شدی آزاد دگر از قفس ِتاریکت
🔸ولی افسوس که بی بال و پرت آوردند
هر طوری بود شیعیان اومدند...
جنازه آقا رو تحویل گرفتند...
با احترام کفن کردند...
روی دست شیعیان تشییع جنازه باشکوهی شد...
با احترام بدن مطهر آقا موسی بن جعفر رو دفن کردند...
اما عرضه بداریم...
لا یوم کیومک یا اباعبدالله...
کربلا بجای اینکه بدن رو دفن کنند...
صدا زدند...
اسبهاتون رو نعل تازه بزنید...
اونقدر بر روی بدن عزیز زهرا اسب تاختند که...
استخوانها شکست...
🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد
🔸آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
#امام_کاظم
👇
#روضه_امام_کاظم_علیه_السلام
متن روضه 1
🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد
زبانحال آقامون موسی بن جعفر...
گوشه ی زندان...
🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد
🔸گشته کاهیده تن و مانده به جا تصویرم
قربون غریبیت برم آقا...
🔸یا به زندان برسان مرگ مرا یا الله
🔸یا خلاصم بکن از زیر غل و زنجیرم
چکار کردند با آقامون موسی بن جعفر...
🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت
گوشه زندان تنهای تنها...
🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت
🔸گر نیاید به تسلای دل شب گیرم
در حالات حضرت آوردند:
(لا يَزالُ يَنْتَقِلُ مِنْ سِجْنٍ إلي سِجْنٍ)
چهارده سال آقا موسی بن جعفر رو...
از این زندان به اون زندان منتقل میکردند...
(#نکته: بنا به نقلی حضرت فقط 5 یا 6 سال زندانی بودند)
خدا ميدونه تو این سالها...
چقدر به امام رضا سخت گذشت...
چقدر به دخترش فاطمه معصومه سخت گذشت...
نميدونم تا حالا مسافر داشتی یا نه...
هر روز برای اومدن مسافرت لحظه شماری میکنی...
توی این سالها خیلی به شیعیان هم سخت گذشت...
اما...بلاخره یک روز خبر دادند...
گفتند آی شیعیان...
قراره آقاتون موسی بن جعفر آزاد بشه...
شاید شیعیان خوشحال شدند...
اومدند پشت درب زندان ایستادند...
منتظرند...
بعد چهارده سال...
قراره آقاشون رو ببینند...
#زبانحال
شاید یک نفر میگه اگه آقام بیاد...
من دستهاش رو میبوسم...
یه نفر میگه من روی پاهاش میفتم...
یک نفر گل آورده...
الهی امید کسی نا امید نشه...
یکدفه دیدند درب زندان باز شد...
چند نفر یک جنازه ای رو دارن میارن...
یه نفر صدا میزنه...
( هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَه فَاعْرِفُوهُ )
#منبع: عیون اخبار الرضا علیه السلام ج:1 ص:99
آی شیعیان انقدر منتظر بودید...
اینم امامتون...
ای وای... ای وای...
🔸کنج زندان چه بلائی به سرت آوردند
🔸چه بلائی به سرِ چشم ترت آوردند
🔸شدی آزاد دگر از قفس تاریکت
🔸ولی افسوس که بی بال و پرت آوردند
هر طوری بود شیعیان اومدند...
جنازه آقا رو تحویل گرفتند...
با احترام کفن کردند...
روی دست شیعیان...
تشییع جنازه باشکوهی شد...
با احترام بدن مطهر آقا موسی بن جعفر رو دفن کردند...
اما عرضه بداریم...
لا یوم کیومک یا اباعبدالله...
کربلا بجای اینکه بدن رو دفن کنند...
صدا زدند...
اسبهاتون رو نعل تازه بزنید...
اونقدر بر روی بدن عزیز زهرا...
اسب تاختند که...
استخوانها شکست...
🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد
🔸آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
کانال مداحی محبان اهلبیت،ع🎤عاشقان حضرت زینب،س،
پیوی مدیرکانال:شعبانپور @Haram75
روضه و نوحه های ناب از مداحان ترکی و فارسی
https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
کانال عاشقان حضرت زینب،س،را به دوستان خودتان معرفی کنید🙏☝️☝️☝️☝️
#نامه گتدی
آتامین نشانی قارداش
🍃🥀▪️🍃🥀▪️
🌴#زبانحال امام حسین علیه السلام
بو بلالی چولده سوز یوخ
اولاسان سپاهه سرهنگ
سن اولان مکاندا وورماز
باشیما بو کوفیان سنگ
منیم اوسته اولما قارداش
درِ بارگهده دلتنگ
بو حسین خدایه وئرسین
گرک امتحانی قارداش
.
.
ووراجاق سنانِ ظالم
باشیمی اخا سنایه
ائدجک او کوفه اهلی
باشیمی داشا نشانه
بو کسیک باشیم برادر
باتاجاق دوباره قانه
اولاجاق او نیزه باشی
باشیمین مکانی قارداش
.
.
اولاسان بو کوفیانه
آتام اوغلو سنده سردار
نه یانار خیامِ دیبا
نه چوله قاچار بو قیزلار
نه مینر سنیق کجاوه
نه باجیلارون قان آغلار
نه گئدر دمشقه زینب
نه یانار زبانی قارداش
.
.
نه جنازهمی کفنسیز
قویاسان قالا برادر
نه خیامیدن حرملر
گله قتلگاهه یکسر
گئده جک باشیم جداده
قالاجاق برهنه پیکر
بو حسین وطن ائدیبدیر
بئله غم فضانی قارداش
.
.
نه رقیه آت دوشونده
دولانار بلا چولونده
تاپاجاق برهنه نعشی
اخی کربلا چولونده
علیاکبریمدی قربان
حقه بو منا چولونده
جمع ائله مگر سوزوم وار
باشا شامیانی قارداش
.
.
🌴# جواب حضرت اباالفضل علیه السلام
.
.
منی قووما سن قاپیندان
شهِ کربلا آماندیر
علیاصغرین باشینا
منی خیمه ده دولاندیر
علیاکبره غلامم
بو قاپیندا دالدالاندیر
ایلرم تصدُّق اکبر
باشینا بو جانی قارداش
.
.
ازل آل بو تیغی الدن
یولا سال منی شهنشاه
گئدرم نجف چولونده
ائدرم بابامی آگاه
دیرم حسین قوووبدیر
قاپیدان منی چکیم آه
اوجالار درِعلی دن
دیلیمین فغانی قارداش
.
.
وئر اجازه قانه اوَّل
بویانیم بو کربلاده
سرِ پاکینی حسینیم
گوره بیلمرم جداده
کسلر اوزون بو قوللار
قالا پیکریم آرادا
توکلر فراتین اوسته
یره لخته قانی قارداش
.
.
سنه حضرتِ ابوالفضل
ائدرم بو دردی اظهار
نئچه ایلدی من دخیلم
سنه ائت نظر علمدار
یاپیشیبدی دامنوندن
گوزو یاشلی خیردا قیزلار
ائلدیم بو عشقی «ثابت»
سنه بیرده آنی قارداش
#مرحوم ثابت اردبیلی
آغلاما آغلار گوزون قربانی صبر ائت آغلاما
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
#زبانحال حضرت رباب سلام الله علیها به علی اصغرعلیه السلام
مرحوم صاعد
.
آغلاما آغلار گوزون قربانی صبر ائت آغلاما
یوخ سودوم آغلاتما بو نالانی صبر ائت آغلاما
.
.
باغلیوب سو یولارین بو چولده قوم اشقیا
سن تک عطشاندی تماماً خیمه ده هر بیر بالا
بیر ایچیم سو یوخ خیمده نیلسون بیکس آنا
آغلاما آغلار گوزون قربانی صبر ائت آغلاما
.
.
نه امیدیم وار سوده نه خیمه لرده واردی سو
باغلیوب راه فراتی لشکر بی آبرو
بیر ایچیم سو ویرموری بو اشقیای کینه جو
آغلاما آغلار گوزون قربانی صبر ائت آغلاما
.
.
خیمه گاهی من دولاندیم تاپمادیم بیر جرعه سو
یوخدی سو آغلور تمام دختران ماهرو
نیلیوم چاره ندی گزدیم خیامی سو به سو
آغلاما آغلار گوزون قربانی صبر ائت آغلاما
.
.
صبر ایتمز بیر بیله ظلمه جهاندا هیچ آنا
دوشمیوب بو حالته عالمده آلتی آیلق بالا
کیم گوروب اوچگون على سودسوز بالا عطشان قالا
آغلاما آغلار گوزون قربانی صبر ائت آغلاما
.
.
منده سن تک تشنیم اوچ گوندی ای نازلو بالا
شیر خواره طفلینی گورموش بیله هانسی آنا
ایچمیه سو اوچ گونی نازلو بالاسی اودلانا
آغلاما آغلار گوزون قربانی صبر ائت آغلاما
.
.
یوخدی سو اما توکور گوز یاشینی دایم گوزوم
حالوه قان آغلورام باخدوقجا من ایمدی اوزوم
بیر آنا دوزمز علی بو حالته منده دوزوم
آغلاما آغلار گوزون قربانی صبر ائت آغلاما
.
.
التی آیدور سینه ده بیر ماه رخشان بسلدیم
بیر بیله زحمتله آخر جان دیدیم جان بسلدیم
چوخ محبّتله سنی هر ماه و هر آن بسلدیم
آغلاما آغلار گوزون قربانی صبر ائت آغلاما
.
.
سن علی ایتدوقجه شیون منده هر آن آغلارام
یوخ علاجیم حالوه باخدوقجا سینه داغلارام
خون دل گوزدن على رخساریمه من باغلارام
آغلاما آغلار گوزون قربانی صبر ائت آغلاما
.
.
آغلارام بو عالم ایچره گر قالام هر آن سنه
گوز یاشیم سودور بو گون ای غنچۀ عطشان سنه
اهل بیت مصطفی دایم اولار گریان سنه
آغلاما آغلار گوزون قربانی صبر ائت آغلاما
.
.
آغلوری اهل حرم جمله سنون احوالوه
گوز یاشی دایم توکر باخدوقجا هر کیم حالوه
بس نجه یانماز آنان باخدوقجه بیله حالوه
آغلاما آغلار گوزون قربانی صبر ائت آغلاما
.
.
منده سن تک آتش سوزان ایچینده یانمشام
سانما کیم احوالوه باخدوقجا آسان سانمشام
اوچ گجه گوندوزدی بو حالونله من اودلانمشام
آغلاما آغلار گوزون قربانی صبر ائت آغلاما
.
.
« صاعدا » آغلا رباب و اصغرون احوالینه
آغلوری دایم آناسی غنچۀ ترحالینه
قویمادی آخر فلک یتسون رباب آمالینه
آغلاما آغلار گوزون قربانی صبر ائت آغلاما
قدم سوم:
متن روضه👇
#روضه_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
متن روضه
🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد
زبانحال آقامون موسی بن جعفر...
گوشه ی زندان...
🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد
🔸گشته کاهیده تن و مانده به جا تصویرم
قربون غریبیت برم آقا...
🔸یا به زندان برسان مرگ مرا یا الله
🔸یا خلاصم بکن از زیر غل و زنجیرم
چکار کردند با آقامون موسی بن جعفر...
🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت
گوشه زندان تنهای تنها...
🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت
🔸گر نیاید به تسلای دل شب گیرم
در حالات حضرت آوردند:
(لا يَزالُ يَنْتَقِلُ مِنْ سِجْنٍ إلي سِجْنٍ)
چهارده سال آقا موسی بن جعفر رو...
از این زندان به اون زندان منتقل میکردند...
(#نکته: بنا به نقلی حضرت فقط 5 یا 6 سال زندانی بودند)
خدا ميدونه تو این سالها چقدر به امام رضا سخت گذشت...
چقدر به دخترش فاطمه معصومه سخت گذشت...
نميدونم تا حالا مسافر داشتی یا نه...
هر روز برای اومدن مسافرت لحظه شماری میکنی...
توی این سالها خیلی به شیعیان هم سخت گذشت...
اما...بلاخره یک روز خبر دادند...
گفتند آی شیعیان...
قراره آقاتون موسی بن جعفر آزاد بشه...
شاید شیعیان خوشحال شدند...
اومدند پشت درب زندان ایستادند...
منتظرند...
بعد چهارده سال...
قراره آقاشون رو ببینند...
#زبانحال
یک نفر میگه اگه آقام بیاد...
من دستهاش رو میبوسم...
یه نفر میگه من به پاهای آقا میفتم...
یک نفر گل آورده...
الهی امید کسی نا امید نشه...
یکدفه دیدند درب زندان باز شد...
چند نفر یک جنازه ای رو دارن میارن...
یه نفر صدا میزنه...
( هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَه فَاعْرِفُوهُ )
آی شیعیان انقدر منتظر بودید...
اینم امامتون...
ای وای... ای وای...
🔸کنج زندان چه بلائی به سرت آوردند
🔸چه بلائی به سرِ چشم ترت آوردند
🔸شدی آزاد دگر از قفس ِتاریکت
🔸ولی افسوس که بی بال و پرت آوردند
هر طوری بود شیعیان اومدند...
جنازه آقا رو تحویل گرفتند...
با احترام کفن کردند...
روی دست شیعیان تشییع جنازه باشکوهی شد...
با احترام بدن مطهر آقا موسی بن جعفر رو دفن کردند...
اما عرضه بداریم...
لا یوم کیومک یا اباعبدالله...
کربلا بجای اینکه بدن رو دفن کنند...
صدا زدند...
اسبهاتون رو نعل تازه بزنید...
اونقدر بر روی بدن عزیز زهرا اسب تاختند که...
استخوانها شکست...
🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد
🔸آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
⚘الهی وربی من لی غیرک⚘:
#روضه_امام_کاظم_علیه_السلام
متن روضه 1
🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد
زبانحال آقامون موسی بن جعفر...
گوشه ی زندان...
🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد
🔸گشته کاهیده تن و مانده به جا تصویرم
قربون غریبیت برم آقا...
🔸یا به زندان برسان مرگ مرا یا الله
🔸یا خلاصم بکن از زیر غل و زنجیرم
چکار کردند با آقامون موسی بن جعفر...
🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت
گوشه زندان تنهای تنها...
🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت
🔸گر نیاید به تسلای دل شب گیرم
در حالات حضرت آوردند:
(لا يَزالُ يَنْتَقِلُ مِنْ سِجْنٍ إلي سِجْنٍ)
چهارده سال آقا موسی بن جعفر رو...
از این زندان به اون زندان منتقل میکردند...
(#نکته: بنا به نقلی حضرت فقط 5 یا 6 سال زندانی بودند)
خدا ميدونه تو این سالها...
چقدر به امام رضا سخت گذشت...
چقدر به دخترش فاطمه معصومه سخت گذشت...
نميدونم تا حالا مسافر داشتی یا نه...
هر روز برای اومدن مسافرت لحظه شماری میکنی...
توی این سالها خیلی به شیعیان هم سخت گذشت...
اما...بلاخره یک روز خبر دادند...
گفتند آی شیعیان...
قراره آقاتون موسی بن جعفر آزاد بشه...
شاید شیعیان خوشحال شدند...
اومدند پشت درب زندان ایستادند...
منتظرند...
بعد چهارده سال...
قراره آقاشون رو ببینند...
#زبانحال
شاید یک نفر میگه اگه آقام بیاد...
من دستهاش رو میبوسم...
یه نفر میگه من روی پاهاش میفتم...
یک نفر گل آورده...
الهی امید کسی نا امید نشه...
یکدفه دیدند درب زندان باز شد...
چند نفر یک جنازه ای رو دارن میارن...
یه نفر صدا میزنه...
( هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَه فَاعْرِفُوهُ )
#منبع: عیون اخبار الرضا علیه السلام ج:1 ص:99
آی شیعیان انقدر منتظر بودید...
اینم امامتون...
ای وای... ای وای...
🔸کنج زندان چه بلائی به سرت آوردند
🔸چه بلائی به سرِ چشم ترت آوردند
🔸شدی آزاد دگر از قفس تاریکت
🔸ولی افسوس که بی بال و پرت آوردند
هر طوری بود شیعیان اومدند...
جنازه آقا رو تحویل گرفتند...
با احترام کفن کردند...
روی دست شیعیان...
تشییع جنازه باشکوهی شد...
با احترام بدن مطهر آقا موسی بن جعفر رو دفن کردند...
اما عرضه بداریم...
لا یوم کیومک یا اباعبدالله...
کربلا بجای اینکه بدن رو دفن کنند...
صدا زدند...
اسبهاتون رو نعل تازه بزنید...
اونقدر بر روی بدن عزیز زهرا...
اسب تاختند که...
استخوانها شکست...
🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد
🔸آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست