فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صلی الله علیک یا صاحب الزمان...❤️
#امام_زمان
#نورنما
اللهمعجّللولیڪالفرج 🌱
قلب مرا زدند از اول به نامتاݩ
مݩ آمدم همیشه بمانم غلامتاݩ
با یڪ درود صبح خود آغاز میڪنیم
ماییم واشتیاق«عَلیڪالسلامتاݩ»
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
#صبحتونحسینی💚🌤
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
بر أحمد و بر آل محمّد صلوات
برهشتوچهار نورسرمد صلوات
هرکس صلوات میفرستد یکبار
ده بار خدا بر او فرستد صلوات
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
مذهبجعفری و ایده احمد داریم
لِلهالحمدکهایندولت سرمد داریم
مازخودهیچنداریمکهبدانفخر کنیم
هرچه داریم همهاز آل محمّد داریم
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
برگو هر پاک آل احمد صلوات
بر آینه جمال سرمد صلوات
بر شیخ ائمه ، وارث علم نبی
بر صادق آئین محمد صلوات
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
بر دانش بیکرانِ صادق صلوات
بر صدق و صفای حقّ ِ ناطق صلوات
گردبه هلاک ، اهل شکّ و نفاق
بر مرجع ایمان به حقایق صلوات
#صلوات
❣﷽❣
#روضه_امام_صادق_ع
زهر طرف به کمان تیر کین نشانه گرفت
دل مرا که زغم بود خون نشانه گرفت
هنوز خانهٔ زهرا نرفته بود از یاد
که آتش آمد واز بیت من زبانه گرفت
چو جد خویش علی سالها به خانه نشاند
زدیده ام همه شب اشک دانه دانه گرفت
سپاه کفر به خانه ام هجوم آورد
مرا به زمزمه وناله شبانه گرفت
زباغ فاطمه صیاد،مرغ سوخته را
دل شب آمد وتنها در آشیانه گرفت
سر برهنه وپای پیاده برد مرا
پی اذیت من بارها بهانه گرفت
هنوز خستگی راه بود در بدنم
که خصم تیغ به قتلم در آن میانه گرفت
هزار شکر که زهر جفا نجاتم داد
مرا به موج غم از مردم زمانه گرفت
گرفت آل علی اجر خویش را آما
زتیغ وزهر جفا وزتازیانه گرفت
وقتی منصور به خلافت رسید دستور داد آقا رو از مدینه به عراق بیارند
ربیع حاجب گوید//یه روزی آقا رو طلب کرد به مجلسش ،شمشیری به من داد گفت وقتی حضرت صادق اومد تونگاهت به من باشه هر وقت دیدی دست به روی دست زدم با شمشیر اونو به قتل برسون
میگه من جرأت این را نداشتم از فرمان سرپیچی کنم دیدم آقا اومد منم منتظر دستور بودم
اما دیدم آقا رو تحویل گرفت /گفت ای فرزند رسول الله آوردمت قرضت را بدم،حاجتت را برآورده کنم عذر خواهی کرد به ربیع گفت سه روز دیگه بفرستش بره مدینه
یه روز وقتی تنها شدیم پرسیدم ای امیر خشم اول واحسان آخر این چه سری هست
گفت میخواستم بکشمش اما دیدم پیغمبر روبرویم ایستاده از ترس این کار وکردم
قربون اون خون دلهایت ارباب من
ابراهیم ابن جبله میگه
یه روز امام رفت برای زیارت وطواف حرم منو فرستاد گفت برو عبای جعفر را در گردنش بنداز وبیار
رفتم به حرم نزد امام گوشه آستین پیراهن وگرفتم آقا بیا بریم
فرمود همان شکلی ونهوی دستور داری منو ببر
آقا دستم بریده باد بیحرمتی کنم قبل ورود به کاخ منصور دو رکعت نماز خوند وارد شد به منصو ر ودعایی زیر لب زمزمه کرد
منصور لعین گفت: ترا میکشم تو علیه ما دسیسه میکنی
گفت منصور من دیگه پیر شدم منو به حال خودم بزار چندی دیگر به خدایم ملحق میشم
منصور مرخصش کرد کسی فرستاد بپرسه آیا مرگ من رسیده یا مرگ جعفر وقتی فهمید بخودش میگفت خوشحال شد
چی بگم از کدام اذیت وآزار منصور بگم
یه روز دستور داد خانه آقا رو آتش بزنند آتش به همه جای خانه کشید حضرت میان آتش میرفت میگفت من از نسل ابراهیمم که خدا آتش وبرایش سرد کرده وگلستان نمود
اما بمیرم براش منصور زهر پنهانی برای کار گذاران خود فرستاد امام را مسموم کنند
حضرت مسموم شد هی مادر وصدا میزد
از جور منصور لعین موسای من گشته یتیم
یارب بفریادم برس
یارب بفریادم برس
از زهر منصور دغا
آتش گرفت قلب مرا
یارب بفریادم برس۲
آتش زدند کاشانه ام
از کینه سوخته خانه ام
یارب بفریادم برس۲
ظلم وستمها دیده ام
از دست اعدا دیده ام
یارب بفریاد برس۲
فرزند وزار و مضطرم
یکدم بیا اندر برم
برزانویت گیر این سرم
یارب بفریادم برس
همه را دستو داد دور بسترش جمع کنند فرمود اهل بیت من
لََن ْ یَنالو شَفاعَتُنا منِ السْتِخَفَّ بَالْصلواة
شفاعت ما اهلبیت به اونهایی که نماز رو سبک بشمارند نمیرسه
بزار آخرین قسمت روضه رو با زبان مادری منور کنم چند بند از ستمها رو بگم
امام صادق
امان از کینه واز ظلم واز جور
امان از اون شرارت های منصور
ضلم وستم به آل الله هاکرده
به حضرت صادق جفا هاکرده
منصور نابکار و بی مروت
خله هاکرده آقا ره اهانت
گاهی تهدید به قتل آقا کرده
گاهی دستور جلد مولا کرده
شوی سرد آقاره با زیر لباس
آزار هاکرده اون نامرد ونسناس
ونه خنه ره تش بزّوهه دشمن
بشتوسّه از عدو وه حرف وسخن
میون راهروی تش زوئه قدم
یاد کربلا برمه کرده نم نم
خلیل الله من هَسْمه یادگار
گلستون هاکرده تش ره کردگار
آقا ره عاقبت مسموم هاکرده
مولای دل ره چنده خون دکرده
وقت مرگ اهلبیت ره بزّو صدا
بفرما جمع بووین شما عزیزا
شفاعت اما اون کس بدوره
سبک بیره نمازه با خشوع ره
اگر چه مسموم از جفا بهیعه
وقت مردن آقا تنها نهیعه
ونه سر از قفا جدا نهیعه
خاخر اسیر اشقیا نهیعه
مره یاد بموعه روز عاشورا
وقتی که زینب بورده در قتله گاه
هردم صدا زوئه جان برار ره
پیدا نکرده شه دله قرار ره
میون کشته ها هاکرده هدار
شاید بوینه شه مهربون برار
تنِ بی سر خاخر بزّو صدا
بته زینب قهرمون کربلا
نظر هاکن میونِ قتله گاه ره
این تن بی سر تنه براره
خاخر مجه خله جفا بهیعه
تشنه لب سر زتن جدا بهیعه
کربلا عمه جان زینب اومد کنار بدن دید بدن سر نداره لباس به تن نداره
فرمود أ انتَ اَخی واَبْنُ اُمّی
آیا توبرادر زینبی آیا تو پسر مادر زینبی
گاهی رو رو میکرد مدینه وپیمبر را مخاطب میکرد ومیفرمود یا جدا یا رسول الله این حسین توست بی سر افتاده
خوشم که جوهر عشق تو در سرشت من است
محبت تو همان خط سرنوشت من است
گنهکارم از آستان قدس حسین
کجا روم کربلا بهشت من است
(تهیه وتنظیم قاسم جناتیان قادیکلایی)
🍁سبک #زمزمه #واحد #فراق_امام_زمان_عج
#واحد_امام_زمان_عج
#آقابیاکه_بی_تو
بند✅
آقا بیا که بی تو،صفا نداره دنیا
بیا و با ظهورت،پایان بده به غمها
من آرزویی غیر از،دیدنه تو ندارم
از پشت ابر غیبت،بیرون بیا نگارا
درمون دردم یا اباصالح
دورت بگردم یا اباصالح
ماهه منیرم یا اباصالح
برات بمیرم یا اباصالح
یا اباصالح بیا آقاجون
بند✅
آقا بیا که حالم،بدون تو خرابه
هر لحظه هر دقیقه،بی تو برام عذابه
امید زندگیمه،آخر هفته جمعه
دعا فرج میخونم،ایشالله مستجابه
تویی امیدم یا اباصالح
صبح سپیدم یا اباصالح
فصل بهارم یا اباصالح
دارو ندارم یا اباصالح
یا اباصالح بیا آقاجون
بند✅
آقا بیا فداتشم،اگر که میشه زودتر
غصه ی دوری از تو،میکُشته مارو آخر
میدم قسم تورو به،پهلو شکسته مادر
دیگه ظهور کن آقا،به حق شاه بی سر
مراد دل ها یا اباصالح
العجل آقا یا اباصالح
تویی قرارم یا اباصالح
دارو ندارم یا اباصالح
یا اباصالح بیا آقاجون
54b0c1c2079f8493ac004eb52e9918f720760949-480p_۰۸۰۵۲۰۲۳.m4a
681.6K
چو گیسوی تو من در پیچ و تابم یابن زهرا
چرا یک شب نمی آیی بخوابم یابن زهرا
توئی ماه منیرم ، به گیسویت اسیرم
از آن ترسم که آخر ، ز هجرانت بمیرم
حبیب منی - طبیب منی - بیا درمان دردم
کجا جویمت - چو گل بویمت - بیا دورت بگردم
دل من بر سر زلف تو دارد آشیانه
نمی دانم چرا از من نمیگری نشانه
بگو با من کجایی ، چرا از من جدایی
گمانم یابن زهرا ، نجف یا کربلایی
به رویت قسم - به مویت قسم - گرفتار تو هستم
که با نقد جان - من بی نشان - خریدار تو هستم
گل غم در دل ویرانه ی ما زد شکوفه
چگویم با تو من از کربلا و شام و کوفه
بسوزد هست زینب ، توئی پا بست زینب
بیا در کوفه وا کن ، طناب از دست زینب
بیا نازنین - بیا مهجبین - از او دفع خطر کن
بکن راه طی - تو بر کعب نی - بیا خود را سپر کن
AUD-20220508-WA0132.mp3
1.14M
#روضه_امام_صادق
استاد #میرزامحمدی🎤
نیمه شب بود و عاشقی بیدار
مست حق بود و راحت از اغیار
نیمه شب بود و وقت راز و نیاز
بین سجاده بود، بین نماز
با تأسی به مادرش زهرا
دست خود برده بود سوی خدا
داشت همسایه را دعا می کرد
گره ها را دوباره وا می کرد
ذکرِ ارباب عالمین گرفت
بوسه از تربت حسین گرفت
ناگهان صحبت از تهاجم شد
خلوتش بین نعره ها گم شد
داد و فریاد، بی دلیل زدند
شعله بر خانه ی خلیل زدند
حرمت این حرم شکسته شد و
دست او بین خانه بسته شد و
پا شد از جای خود ولی افتاد
یاد مظلومی علی افتاد
از غریب مدینه دم می زد
وسط شعله ها قدم می زد
خاک و خاکستر از عباش تکاند
اشک بر مادرش دوباره فشاند
حرف داغِ گران زهرا بود
میخ در روضه خوان زهرا بود
پیر مردی وحید را بردند
آن محاسن سپید را بردند
باز هم روضه ها به کوچه کشید
آه... آقای ما بگو چه کشید؟!
پیر را طاقت دویدن نیست
می رود... حاجت کشیدن نیست
فلک از غصه شرمگین شده بود
شیخ ما نقش بر زمین شده بود
پیکرش را چقدر آزردند
تا که شیخ الائمه را بردند
خوب شد بر سرش جدال نشد
غارت پیکرش حلال نشد
تشنگی تاب و قدرتش نگرفت
تیر و نیزه به قامتش نگرفت
رخش از خون تازه رنگ نشد
صورتش آشنا به سنگ نشد
خوب شد قاتلی سویش نرسید
پنجه ای بین گیسویش نرسید
خواهری با شکستنش نشکست
بر روی سینه اش کسی ننشست
.
.
|⇦بیا نگارِ آشنا ..
•#روضه و توسل به عقیلۀ بنی هاشم #حضرت_زینب سلام الله علیها و #امام_صادق علیه السلام _ سید رضا نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
بیا نگارِ آشنا ، شبِ غمم سحر نما
مرا به نوکریِ خود ، شَها تو مفتخر نما
ای گلِ وفا حسین .. معدنِ سخا حسین
میکشی مرا حسین ..
قربونت برم که نه غسلت دادن نه کفنت کردن .. قربونت برم که دهاتیا اومدن بدنتُ خاک کردن .. یه آدم مهمی باشه، پادشاه باشه، امام عالم و همه کارۀ عالم باشه، همیجور بدنشُ رها کنن برن سخته .. ای حسین ..
با دست و پا زدن نفست وا نمیشود
بگذار نیزه را زِ دهانت درآورم ..
ــــــــــــــــــــــــ
منم زینبی که، غریبیتو دیدم
توی نصف روز از، زمونه بریدم
تو میدونی داداش که من چی کشیدم
یه جوری به دورِ حرم میدویدم
تموم امیدم یهو نامید شد
که بادِ مخالف وزید و شدید شد
تو گرد و غبارا تنت ناپدید شد
موهامُ میبینی، یه روزه سفید شد ..
که دیدم به دورت عدو حلقه بسته
یکیشون با چکمه رو سینهات نشسته
دیدم قاتلت رو که خنجر به دسته
صدا میزدی با دهانِ شکسته
هنوزم میتونم بگم رو به روتم
میدونی هنوزم به فکر گلوتم
من آتشفشانم نه کوه سکوتم
خودم گریه دارم، خودم روضهگوتم
همون روضهای که، گلوتو بریدن
با سر نیزه هاشون، تورو میکشیدن
منو مادرت رو، گمونم ندیدن
که با مرکباشون، به روت میدویدن
صدای رقیهست که توو ازدهامه
داره میگه ای زجر، بزن از خدامه
حسین ....
همچین که شبانه اومدن در خونۀ امام صادق (ع) نانجیب اجازه نداد آقا عبا رو دوش بندازه؛ عمامه رو سر بگذاره. آقا رو با سر و پایِ برهنه بردند ..
یه جملهای امام صادق به اون ملعون توو کاخش فرموده این بود: « اگه از این به بعد خواستی کسیُ دنبالِ من بفرستی تو رو خدا ابن ربیع و نفرست. این خیلی توهین میکنه.»
آقا رو برگردوندن خونه. تا چند روزی آقا گریه میکرد. اصحاب میاومدند؛ شاگردای حضرت سوال کردند« آقا! خوب الحمدالله حالا که چیزی نشد. خدا رو شکر شما رو آزاد کردندّ چرا گریه میکنید انقدر؟!»
آقا فرمودند «وقتی خونهم رو آتیش زدند؛ دیدن زن و بچهم مستاصل اند. هی این حجره به اون حجره میدوند. نگران زن و بچهم بودم؛ یاد عمهم زینب افتادم .. اون لحظهای که خیمههای حسین(ع) و آتیش زدند. راوی میگه« دیدم دومن یکی از این بچهها آتیش گرفته ..»
#امام_حسین
#امام_صادق
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
👇
4_5884110130437425847.mp3
5.26M
|⇦بیا نگارِ آشنا ..
•#روضه و توسل به عقیلۀ بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها و امام جعفر صادق علیه السلام _ سید رضا نریمانی
|⇦•به کی بگم این دردو...
#سینه_زنی وتوسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجراشده سال ۱۴۰۱به نفس حاج اسلام میرزایی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
به کی بگم این دردو ، به کی بگم از حالم
روضه خونِ مسمار و سینه زن گودالم
خونه پُر از دود و کوچه پُر از مِه شد
حُرمتی که بازم به زیرِ پا له شد
روضه روضه ی در و دیواره
روضه آخرش کوچه بازاره
پای روضه جون بِدی جا داره
آه از غریبی، آه از غریبی...
مدینه باز دلگیره، مدینه باز پُر درده
تموم روضه امشب به کوچه برمیگرده
هم نفسِ حیدر ، هم نفسِ مادر
دلی که تو غربت تو شعله زد پرپر
باز پُشتِ دری هیزم آوردن
قلبِ پیرمردی رو آزردن
بستن دستشو بی هوا بردن
آه از غریبی، آه از غریبی...
مدینه خوب میدونه دستِ خزون بی رحمه
اونکه تو تب میسوزه عطش رو خوب میفهمه
یکی داره ذکرِ حسین و میگیره
روضه داره سمتِ کرب و بلا میره
وای از غربتِ پسرِ زهرا
تشنه کُشتنش ظهر عاشورا
سر رو نیزه و تن روی خاکا
آه از غریبی، آه از غریبی...
14010313eheyat-mirzaei-zamine.mp3
2.77M
|⇦•به کی بگم این دردو...
#سینه_زنی و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده سال ۱۴۰۱ به نفس حاج اسلام میرزایی•✾•