.
#راس_الحسین_علیه_السلام
#امام_حسین_علیه_السلام
#زبانحال_حضرت_زینب
#اسارت
واقعا سخت است بیمحرم سفر کردن حسین
بر رخ محرم به نوک نی نظر کردن حسین
واقعا سخت است بعد از شش برادر داشتن
از صف نامحرمان تنها گذر کردن حسین
واقعا سخت است ماندن پشت یک دروازه و
شهر را بهر تماشايت خبر كردن حسين
واقعا سخت است با راسی کنار محملت
از نگاه دشمنان دون حذر کردن حسین
واقعا سخت است رفتن رو ی پشت بامها
دامن خود را پر از سنگ و حجر کردن حسین
واقعا سخت است در تشت زری با خیزران
لعل لبهای کسی زیر و زبر کردن حسین
#سید_محمدتقی_ساداتیه
.
#امام_حسین
السلام علیک یا اباعبدالله
این اسم اعظم است ، سلام ٌ علَی الحسین
عشقِ مجسم است ، سلام ٌ علَی الحسین
ذکر دمادم است ، نور مسلّم است
این نقش پرچم است ، سلام ٌ علَی الحسین
در بین قدسیان ، این ذکر جاودان
چشمه ی زمزم است ، سلام ٌ علَی الحسین
مبهوت راز او ، راز و نیاز او
عیسی بن مریم است ، سلام ٌ علَی الحسین
از چشمه ی غمش ، بر گل ز ماتمش
اشکی چو شبنم است ، سلام ٌ علَی الحسین
نامی معظّم است ، بر دل چه مَحرم است
ذکری مکرّم است ، سلام ٌ علَی الحسین
حب و ولایتش ، مهر و محبتش
حقِ مسلّم است ، سلام ٌ علَی الحسین
مرآت حق نما ، از جلوه ی خدا
نور دو عالم است ، سلام ٌ علَی الحسین
بهر عطای او ، همچون گدای او
صدها چو حاتم است ، سلام ٌ علَی الحسین
هر دم به اهتزاز ، تعقیب هر نماز
این فخر آدم است ، سلام ٌ علَی الحسین
جاری ز آه او ، سوز نگاه او
این اشک نم نم است ، سلام ٌ علَی الحسین
جان ها ز غربتش ، انبوه محنتش
در اوج ماتم است ، سلام ٌ علَی الحسین
عالم به زیر دِین ، شد بر غم حسین
عشقش فراهم است ، سلام ٌ علَی الحسین
جاریِ خون و اشک ، از دیده های مشک
دریایی از غم است ، سلام ٌ علَی الحسین
از سوز خیمه گاه ، از داغ قتلگاه
هر قامتی خم است ، سلام ٌ علَی الحسین
تا وقت مردنم ، من هر چه دم زنم
از عشق او کم است ، سلام ٌ علَی الحسین
این عشق ما همه ست ، این ذکر فاطمه ست
محبوب خاتم است ، سلام ٌ علَی الحسین
هر دل که مَحرَم است ، مستانه هر دم است
شور محرّم است ، سلام ٌ علَی الحسین
سه شنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۳
#محمدعلی_شهاب
روز عاشورا محرم ۱۴۴۶
.
.
#امام_حسین علیهالسلام
#حضرت_زینب سلاماللهعلیها
#وداع
#عمان_سامانی
خواهرش بر سینه و بر سرزنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
سیل اشکش بست بر شه، راه را
دود آهش کرد حیران، شاه را
در قفای شاه رفتی هر زمان
بانگ مهلا مهلنش بر آسمان
کای سوار سر گران کم کن شتاب
جان من لختی سبکتر زن رکاب
تا ببوسم آن رخ دلجوی تو
تا ببویم آن شکنج موی تو
شه سراپا گرم شوق و مست ناز
گوشهٔ چشمی به آنسو کرد باز
دید مشکین مویی از جنس زنان
بر فلک دستی و دستی بر عنان
زن مگو مرد آفرین روزگار
زن مگو بنت الجلال اخت الوقار
زن مگو خاک درش نقش جبین
زن مگو، دست خدا در آستین
پس زجان بر خواهر استقبال کرد
تا رخش بوسد، الف را دال کرد
همچو جان خود در آغوشش کشید
این سخن آهسته بر گوشش کشید:
کای عنان گیر من آیا زینبی؟
یا که آه دردمندان در شبی؟
پیش پای شوق زنجیری مکن
راه عشقست این، عنانگیری مکن
با تو هستم جان خواهر، همسفر
تو بپا این راه کوبی من به سر
خانه سوزان را تو صاحبخانه باش
با زنان در همرهی مردانه باش
جان خواهر در غمم زاری مکن
با صدا بهرم عزاداری مکن
معجراز سر، پرده از رخ، وامکن
آفتاب و ماه را رسوا مکن
هرچه باشد تو علی را دختری
ماده شیرا کی کم از شیر نری؟!
📚 گنجینة الاسرار
#وداع_امام_حسین
.
#حضرت_زینب_مدح
#حضرت_زینب_اسارت
انتهای صبر در اصل ابتدای زینب است
چشم زهرا و علی وقف عزای زینب است
گریه بر او هست گریه بر حسین و بر حسن
مبدا گریه در عالم غصه های زینب است
در غدیر کربلا زینب امامت میکند
جلوه "مَن کُنتُ مولا" در ولای زینب است
پنج تن دلداده ی اویند پس با این حساب
اصلا این اهل کسا اهل کسای زینب است
حق شفا را داده در تربت که این خاک شریف..
کیمیای عشق شد چون زیر پای زینب است
کربلا را زینب از غربت برون اورده است
پرچم سرخ حسینی در هوای زینب است
نور خاک چادرش کافر مسلمان میکند
عزت اسلام از یاربنای زینب است
شام را با جمله "اِلّا جَمیلا "خاک کرد
ابتلای انبیا جمعا بلای زینب است
دختر حیدر کجا و کوچه و بازارها..
مردن ما کمترین درک عزای زینب است
#جواد_حیدری
#سید_پوریا_هاشمی
#امام_حسین_علیه_السلام
#اسارت
اینجا که بال چلچله را سنگ میزنند
ماهِ اسیر سلسله را سنگ میزنند
ای آسمان نگاه کن! این قوم سنگدل
یاران پاک و یکدله را سنگ میزنند
یا تیغ رویِ «آیۀ تطهیر» میکشند
یا «آیۀ مباهله» را سنگ میزنند
وقتی که دستهای علمدار قطع شد
پاهای غرق آبله را سنگ میزنند
با آنکه هست آینۀ عصمت و عفاف
پرچم به دوش قافله را سنگ میزنند
محراب اگر کهخمشوداز غم،عجیب نیست
روح نماز نافله را سنگ میزنند
تفسیر عشق بود و پریشانی حسین
وقتی زدند سنگ، به پیشانی حسین
#محمدجواد_غفورزاده
#اسارت_آل_الله
#مجلس_ابن_زیاد
#مجلس_یزید
دل، ریش شد ز غم، به دلم نیشتر مزن
آتش به خرمن من از این بیشتر مزن
از داغِ خشکی لب او، چشمها تر است
دست تو خشک! آتش بر خشک و تر مزن
این لب، هزار بار مرا بوسه داده است
گر میزنی، برابر دختر دگر مزن
ای چوب خیزران! تو ادب کن، فرو میا
خود را به جای بوسۀ «خیر البشر» مزن
دستت شکسته باد! که دندان او شکست
ای سنگدل! تو سنگ به دُرج گهر مزن
من دست بر سر و تو بهسر، چوب میزنی
بر نخل آرزوی جهانی، تَبَر مزن
از طشت هم به عمّه، پدر میکند نگاه
بر خرمن وجود من و او شرر مزن
دعوت از او کنم که به ویرانه سر زند
ای مرغ روح! از قفس سینه پر مزن
#علی_انسانی
#امام_زمان
#حضرت_زینب_اسارت
#اسارت
یابن خیرالانام امام زمان
صاحب انتقام امام زمان
سیدی العجل بیاو بگیر
تیغ را از نیام امام زمان
روضه در یک کلام می خوانم
حرم و ازدحام امام زمان
خنده بر اشک داغدیده زدند
عده ای بی مرام امام زمان
بر جناب عقیله سخت گذشت
ماند بی احترام امام زمان
سخت تر اینکه ماند در بینِ...
نظر خاص و عام امام زمان
چقدر عمه ات اذیت شد
از نگاه حرام امام زمان
حرمت خانواده رفت به باد
دَخَلَتْ زینبُ علیَ بنِ زیاد
#محمدعلی_قاسمی_خادم
#حضرت_زینب_اسارت
#اسارت #کوفه #نیزه
"ای یکشبه هلال! چه زیبا نشستهای!"
ماه منیّ و انجمنآرا نشستهای
طوبی و سدره بر قد تو رشک میبرند
از بس که سروقامت و رعنا نشستهای
پژمردگی به گلشن تو ره نمیبرد
بر چوب خشک نیز شکوفا نشستهای
با دیدن سر تو شکیبم ز دست رفت
تو روی پا هنوز و شکیبا نشستهای؟!
چشمان خیس ما عطش دیدن تو داشت
در پیش تشنگان چه گوارا نشستهای!
دستان کودکانهی طفلت نمیرسد
افسوس میخورد که چه بالا نشستهای
موسای نخل نیزه! مسیح دیار دیر!
آخر برای تشت که یحیی نشستهای؟
بر صفحهی جبین تو کوفی چه خط نوشت؟
کاینسان شکستهایّ و معلّا نشستهای
دیگر مگیر از سر ما سایه را، حسین!
اکنون که نزد زینب کبری نشستهای
#جواد_هاشمی_تربت
#حضرت_زینب_اسارت
#اسارت #کوفه #نیزه
دنبال تو ما را به چشم تر می آورد
آنکس که روی نیزه اش گوهر می آورد
بالای تل دیدم سر بالانشینم...
از زیر دست و پا ترا مادر می آورد
ای پیکر جامانده روی خاک سوزان!
دیدم کسی در کوفه انگشتر می آورد
من زینبم بر ناقه عریان همانکه...
روزی مرا با احترام اکبر می آورد
با سر کسی روی زمین هرگز نمی خورد
این ساربان ما را اگر بهتر می آورد
ای کاش از بالای آن سرنیزهء تیز
می آمدی و دخترت پر در می آورد
هی سنگ خوردم باتو از دست کسی که
خرما و نان از سفره حیدر می آورد
رد می شوم از کوچه و بازار کوفه
ای کاش محرم داشتم معجر می آورد
#رضا_دین_پرور
#حضرت_زینب_اسارت
#کوفه #اسارت #نیزه
دید چو زینب به کوفه غارتِ دین است
شورِ قیامت چو روزِ باز پسین است
شهر پر آشوب و مرد و زن به تماشا
بر سرِ نی شاهباز سِدره نشین است
خلق به انگشت می کنند اشارت
بر سر نی کاین سرِ امام مبین است
کرد برون سر چو خُور زمحمِلِ عریان
گفت که یا لَلْعَجب حسین من این است
خواند هلالاً لَما اسْتَتَمَّ کمالا
دید قمر مُنخسِف در ابر نشین است
گفت که ای ماه من چه وقت غروب است
رخ بنما دل زفُرقتِ تو غمین است
پرسشی ای همسفر زخَسته دلان کن
جان من آئین دوستی نه چنین است
نیزه بلند است دستْ کوته و دلْ خون
صبر کنم دلْ مگر به سنگ عجین است
#فاضل_طهرانی
#حضرت_زینب_اسارت
#اسارت #کوفه
چنان کوهیم اما کوه هم از غصه ات آب است
چنان آهیم آهی که میان سینه بی تاب است
پس از عباس ما تشنه نماندیم ای حسین من
حرم از ناسزا و طعنه و آزار سیراب است
به اشک خواهرت زنهای کوفه خوب خندیدند
گمانم میهمان آزاری اینجا جزء آداب است
من و طفلان همه غمخوار یکدیگر شدیم اما
چه سازد مادری که کودکش بر نیزه ها خواب است
خلاصه هر چه با ما شد خودت از روی نی دیدی
گذر کردم ز شهری که علی کشتن در آن باب است
#علی_سلطانی
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_زینب_اسارت
#نیزه
به روی نی سر تو می برد هوش از سر زینب
چه سازد چون کند بی تو دل غم پرور زینب
به سان شمع می سوزی به روی نی ولی افسوس
که چون پروانه از غم سوخته بال و پر زینب
جدایی من و تو ای برادر غیرممکن بود
اگر ممکن شود روزی، نگردد باور زینب
بخوان قرآن که قرآن خواندنت را دوست می دارم
که می بخشد صدای تو توان بر پیکر زینب
دهد هرتارموی تو خبر ازمادرم زهرا
گمانم بوده ای دیشب به نزد مادر زینب
من ژولیده می گویم که زینب گفت با افغان
به روی نی سر تو می برد هوش از سر زینب
#ژولیده_نیشابوری