Fadaeian_Shab06Moharam1403_09.mp3
13.07M
📋 سرنوشت حسنه
#شور_امام_حسن
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سرنوشت حسنه
سَیِّدُ شَبَابِ أَهْلِ بهشت حسنه
جان جان حسنه
شاه بیت شعرای لطیفیان حسنه
حاجت خواسته را چند برابر دادهاند
طَيِّبَ اللّٰه به این لطف دو چندان کریم
طلب رزق نکردیم ز دربار کسی
نان هر سفره حرام است مگر نان کریم
کریم حسن / امام حسن
به ساحتت / سلام حسن
« حسن حسن، حسن حسن»
چاره ساز حسنه
بیحَدّ و اندازه دست و دلباز حسنه
ماه برای حسنه
مضمون ناب شعر شُعرا حسنه
من به تنهایی از این باده نخواهم نوشید
همهی اهل جهان را حسنی خواهم کرد
آرزو نیست، رجز نیست، من آخر روزی
وسط صحن حسن، سینهزنی خواهم کرد
امیر حسن / دلیر حسن
به عشقتم / اسیر حسن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
https://eitaa.com/emame3vom/102808
.
#امام_حسن_شور
نوکر تو الی الابد سرش بلنده
جز در خونه ی خدا نمیشه بنده
قشنگه زندگی اگه لحظه ی مردن
چشامونو خود امام حسین ببنده
ته مرامی حسین، والا مقامی حسین
نوکریامو ببین، تو که آقامی حسین
بهترین آقا، پرچمت بالا
مثل تو اصلا، نمیشه پیدا
پدرت حیدر، مادرت زهرا
با توأم مولا، تا ته دنیا
قلبی لدیک، یا لیتنی، کنت معک
تو نوکری برا خودت خالصمون کن
مثل حبیب و مسلمت شاخصمون کن
بذار که رو سفید بشمشبیه جُوْنِت
دیوونه ی خودت مثه عابسمون کن
آیه ی نوری حسین، شور و شعوری حسین
کنارمی تو آقا، همه حضوری حسین
از همه بهتر، سید و سرور
زینت رووی، دوش پیغمبر
این مسیر آخر، عاقبت داره
می زنم زانو، پای این منبر
قلبی لدیک، یا لیتنی، کنت معک
#وحید_محمدی✍
#شور_امام_حسن
.👇
4_5798439710569272573.mp3
13.88M
📋 میخونم از گهواره تا زیر لَحد
#شور #امام_حسن
#شور_امام_حسن
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میخونم از گهواره تا زیر لَحد
حسن ابن علی ابن ابی طالب مدد
با تموم سینهزنات بستهایم از قدیم
یه روزی جَنَّةُ الحسن پرچم میزنیم
حسن مولا، حسن آقا
حسن حیدر، حسن زهرا
«حسن مولا، حسن مولا، حسن مولا، حسن مولا»
تو کریمی
نمک زندگی نیستی همه زندگیمی
داشتی با جُزامیا رفاقت صمیمی
برکت سفرهی نوکرات از اون قدیمی
آقای سفرهدار، سفرهت برقرار
اسمت میاد وسط، حاتم میره کنار
«حسن مولا، حسن مولا، حسن مولا، حسن مولا»
نور عینی
رحمت واسعهی قبلِ امام حسینی
وارث به حق شیر خیبر و حُنینی
تو اولین امامزادهی عالمینی
یا ایهاالحبیب
دوسِت دارم عجیب
آقای بیحرم، یا سَیِّدَ الغریب
به مقام جُوْن اگه نرسید دستما
ولی خواستی غلام سیاه آقا هستما
من خودم عابست میشم پیرهن میکَنَم
حُبُّ الحَسَن اَجَنَّنی فریاد میزنم
حسن مولا، حسن آقا
حسن حیدر، حسن زهرا
«حسن مولا، حسن مولا، حسن مولا، حسن مولا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
https://eitaa.com/emame3vom/102489
.
#امام_زمان
#دیر_راهب
#مناجات_انتظار
#گریز_به_کلیسا
بابای شیعه در دل صحرا چه می کنی
عمری بدون منزل و مأوا چه میکنی
هستی کجای مجلس ما، شاه بی کسم
در بین جمع؛ هستی و تنها چه می کنی
گفتی که با مریضی ما می شوی مریض
اصلاً بگو برای مداوا چه میکنی
داری برای درد همه، درد می کشی
با این همه مصائب دنیا چه میکنی
حالا که عمه راهی شام بلا شده
در لحظه ی جسارت اعداء چه می کنی
یک سر بزن به صومعه از جدّ خود بپرس
نور خدا میان کلیسا چه می کنی
یک شب تنور رفتی و یک شب سر درخت
دست کشیش صومعه حالا چه می کنی
با گریه، راهب از سر جدّت سوال کرد
در بین خارها، گل زهرا چه می کنی
ای سروری که زینت دوش پیمبری
بر روی نیزه، ماه دل آرا چه می کنی
سخت است دیدن سر همسر، به روی نی
پیش رباب و نجمه و لیلا چه می کنی
با مشک،کهنه زخم تو را شسته ام ولی
با زخم های تازه ی فردا چه می کنی
در کوچه ی یهودی و باران سنگ شام
در وقت کینه بر سر نی ها چه می کنی
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.👇
3.98M
مناجات #امام_زمان عج
بابای شیعه در دل صحرا چه می کنی
روضه #اسارت اهل بیت
#روضه_ام_حبیبه
اگر تو زینبی پس کو حسینت؟
حاج مهدی ایروانی🎤
گل سرخ بهارانی حسینم
چراغ نیزه دارانی حسینم
بخوان قرآن برایم که دنبالت بیایم
حسینم وا حسینم
سرت بالای نی مثل ستاره
تنت مانند قرآن پاره پاره
صفابخش دل من چراغ محفل من
حسینم وا حسینم
بقربان سر نورانی تو
چرا خون ریزد از پیشانی تو
بنال ای نور دیده ز رگهای بریده
حسینم وا حسینم
.
.
#روضه_متنی _ دیرِ راهب و #اسارت خاندان آل الله _حاج مهدی رسولی
┄┅═══••↭••═══┅┄
از صبح دل تو دلش نیست ، یه خوابی دیده عیسی مسیح بهش گفته مهمون داری ... از صبح نشسته منتظر خدا این مهمون من کیه که عیسیِ پیغمبر اینجور سفارششُ کرده ... کأنَّ یه کِشِشی تو این دلشِ .. یه هول و وَلایی تو این دلش ایجاد شده ... همینجور منتظر ساعات گذشت ، ظهر شد عصر شد ، نزدیک غروب از دور یهو دید یه سیاهی داره نزدیک میشه ، اومد بیرون با دقت نگاه کرد دید یه قافله ای داره میاد ... همینجور که قافله نزدیکتر میشد نگاه کرد دید این قافله حالاتش عجیب غریبه ... یه عده مرد جنگی ، از سر و وضعشونم معلومه لا اُبالی ... پشت سرشون هشتاد و خورده ای زن و بچه قد و نیم قد ... یه آقایی روی ناقۀ لنگ ... دستاشو بستن ... پاهاشو از زیر شکم ناقه ...
نگاه میکنه به چهرۀ این قافله، خدا این قافله عجب عجیب غریبِ ... نه به اون مردایِ جنگی ، نه به این زن و بچه ... اینا کی ان؟.. نکنه اینا همون مهمونایی ان که عیسی مسیح به من وعده داده .. یه نگاهی درستی کرد دید بالایِ نیزه یه تعداد سرُ زدن .. اما این زن و بچه همش نگاهشون به یه سر که بین اون یکی سَرا مثل خورشید داره نور میده ...
هی نگاه میکنه ، خدایا چقدر نورانیِ این رأس مبارک ... این همون مهمونیِ که عیسی به من وعدۀ اومدنشو داده .. ایستاد، آرام آرام آمدند
راهب بگو ببینم تو این دِیرت یه جا برا استراحت ما هست یا نه؟ گفت بفرمایید میتونید اینجا استراحت کنید، میگه آمدن خودشون چادر زدن و اسباب غذا ، یه عده ای زن و بچه ها رو هم جمع کردن پشت دِیر (کلیسا) زن و بچه ها کنار هم ، آروم آروم داره غروب میشه، هوا داره سرد میشه ، لباس نامرتب تن این بچه ها ...
دید تو این زن و بچه ها چشم همه شون به یه خانم .. انگار همه پروانۀ دور اون شمعند ... صدا میزنه بچه ها بیان جلوتر، بچه ها تو پناه این دیوار پناه بگیرید ، سرما کمتر اذیت کنه .. یکی میگفت عمه پاهام .. یکی میگفت عمع امروز یکم عقب افتادم بد زدن تو کمرم .. صدا میزد کلثوم، چند تاشونو تو بغل کن .. رباب چند تاشونوم تو بغل کن .. فضه نزار این بچه ها جدای از هم بشینن .. صدا زد اون نازدانه ام بیاد بغل خودم عمه ... عمه فدات بشه عمه ..
┄┅═══••↭••═══┅┄
با یه زحمتی بچه ها رو خواباند، بگذرم اومد جلو ، به این نیزه دار گفت یه خواهشی ازت دارم.
_چیه؟ راهب چی میگی؟ گفت میتونم ازت خواهش کنم این سر امشب مهمون من باشه؟.. گفت اینجوری نمیشه، باید پولی بدی عطایی بدی . زری داد و سرُ از بالایِ نیزه پایین آورد .. شاید بی بی هی زیر لب داره میگه راهب میدونی قیمت اون سر چی بود؟.. راهب اون سر تو بغل زهرا بزرگ شده .. راهب قیمت اون سر رو این دختر فقط میدونه .. از اینجا به بعد رو ابن شهر آشوب در مناقبش نقل میکنه منم نقل میکنم، سرُ آورد با احترام در رو بست خدایا این سر کیه اینجوری دل منو میلرزونه ؟.. بگو راهب سر چیه؟.. یه اسم از کربلاش میاد دل ما میلرزه.. اما اینجا دید داره هاتفی صدا میزنه طوبی لَک .. طوبی لَک .. خوش به سعادتت .. خوش به سعادتت ..
خدایا چه خبره؟.. کیه این هاتف؟ .. دید نه، این سر عجیب غریبه، هی صدا زد با من حرف بزن، یه ذره با من حرف بزن ، دید نمیشه یهو صدا زد یا ربّ بِحَق عیسی تَأمُرُ هذا الرأس بتَکَلُّم مِنّی .. به این سر امر کن با من حرف بزنه .. یهو دید لبا داره به هم میخوره ..
الهی فدایِ اون لبای خونیت
آره این شده جوابِ مهربونیت ..
میگه گوشامو جلو بردم بینم چی میگه صدا اومد راهب میخوای چی بشنوی؟ صدا زد شما کی هستی ؟ خودتو به من معرفی کن، میگه دید دوباره لبا داره به هم میخوره،میخوای منو بشناسی؟ ..
أنا ابنُ محمدٍ المصطفی ... أنا ابنُ علیٍ المرتضی ... أنا ابنُ فاطمةِ الزهراء ... من میگما، شاید یهو صدایِ مادرش ..
راهب داره گوش میده، یهو دید لبا داره بازم به هم میخوره، صدا داره میاد راهب : انا المَظلوم ... انا الغَریب ... انا العَطشان ... قربونت بشم اینطوری نگو جگرِ راهب خون شد .... دیگه نتونست تحمل کنه خم شد وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ ... جایِ رقیه خالی .. جای رباب خالی .. جای سکینه خالی ... جای زینب خالی ... صورت رو صورت ابی عبدالله گذاشت ... راهب میدونی این صورت رو صورت کیا نشسته ... آقا چرا محاسنت خونیِ ... راهب ، اون خون ، خونه علی اکبرشِ ... هم غلام سیاه جُونِشِ ... هم خونه دونه دونه شهداشه ... از همه مهم تر خونه علی اصغرشِ ... آقا چرا محاسنت خاکستری شده ... ای داد ...
بابا ...
از رو نیز نگام میکردی یادته
من تو رو نگاه می کردم یادته
پای نیزه تن سیلی خوردم یادته
من همش زمین میخوردم یادته
چشم و گوش و دهن و دست شود مست اگر...
بشنویم و بنویسیم و بخوانیم: «حسین (ع)»
#روضه_حضرت_رقیه
#دیر_راهب
#روضه_شب_جمعه
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#راس_الحسین_علیه_السلام
#روضه_دیر_راهب
.👇
.
#شور_امام_حسن
#شور
#امام_حسن علیهالسلام
#حضرت_قاسم
ای یکه تاز و یل حسن جانم
ای فاتح جمل حسن جانم
ای نمک روضه حسین جان و
ای ذکر تو عسل حسن جانم
یه عمره سائل لطف مدامت منم
همون مست مست شراب نابت منم
همون که میشه تهش پیر غلامت منم
مستم مست حسن ذکرمه پیوسته حسن
دنیا رو پس زدم که بشم پابست حسن
روزی اشک گریه کنا با فاطمه و
رزق زیارت کرببلا دست حسن
یا کریم بن کریم
ای دل و دلبرم حسن مولا
من سنه نوکرم حسن مولا
ای حرمت محشر حسین جان و
ای شه بی حرم حسن مولا
واسه کشیدن نفس، دلیلم تویی
اون که بسته به دامنش دخیلم تویی
همون که میشه قیامت کفیلم تویی
بزم غم محرم، آب و تابش حسنه
ذکر حسینِ روضه خون، جوابش حسنه!
با ذکر یا حسن روزی سالتو بگیر
روضه دارالکرمه، دَقُّ البابش «حسنه»
یاکریم بن کریم
ای نوهی شیر خدا قاسم
ای ثمر فاطمه یا قاسم
جان! چه یلی شدی مث بابات!
ای حسن کرب و بلا قاسم!
بنازم شجاعتو با کفن اومده
شبیه حیدره و بت شکن اومده
جمل رفته ها گفتن حسن اومده
قاسم امیرمه، دنیامه، دل و دینمه
قاسم همون که اسم باباش حک رو سینمه
وقتی میترسم از مرگ و قیامتم فقط
قاسم پناهگاهمه حصن حصینمه
یا کریم بن کریم
شعر و سبک:
#میثم_کاوسی ✍
👇👇👇