eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
26.4هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
971 ویدیو
628 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6019461253062200906.mp3
14.71M
📋 نیمه جونم ناتوونم دیگه خسته‌م بعد چند سال (ع) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نیمه جونم / ناتوونم / دیگه خسته‌م بعد چند سال شب و روزام / ماه و سالم / یه جورن توو این سیاه‌چال می‌خونم با / دل پُر خون / روز و شب روضه‌ی گودال به گلوی جد ما، بوسه زد نیزه و تیر سخته گفتنش ولی، عمه‌ی ما شد اسیر مردم کوفه و شام، زدنش از روی بام شیعه‌ها گریه کنید، بردنش بزم حرام « من غریبم ای خدا، من غریبم ای خدا» غمِ غربت / غمِ دوری / غم تنهایی و پیری غمِ شیعه / غمِ زندون / غل و زنجیر و اسیری جز تو یا رب / کیو دارم / اگه دستم و نگیری ابن شابِک اومد و، روضه شد زندونِ من یا علی گفتم و اون، تشنه شد به خون من ای خدا زندان بسه، درد بی‌پایان بسه کاشکی بود پیشم رضا، این همه هجران بسه « من غریبم ای خدا، من غریبم ای خدا» کنج زندون / می‌سازم با / غم تلخ این اسارت منو هرچی / بزنی باز / راضی‌ام به این مصیبت اما ای کاش / نمیکردی / تو به مادرم جسارت مگه نشنیدی یه روز، جلو چشمای حسن وسط کوچه‌ی تنگ، مادرم رو بد زدن دست به بازو می‌گرفت، دست به پهلو میگرفت بعد اون روز مادرم، از علی رو می‌گرفت « من غریبم ای خدا، من غریبم ای خدا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
4_6025920557457870145.mp3
40.29M
📋 خَلِّصْنی یا رَبّ آدم باب الحوائج باشه ته زندان رهاش کنند و برند،کجا؟ زندانی که سیاه‌چاله. میگن انقدر تاریک بوده آقا روز و شب رو تشخیص نمی‌داده. انقدر زندان‌بان یهودی آقا رو آزار می‌داد؛ یه روزی از هارون دستور اومد:« باید بکشیش این آقا رو - گفت:« من نمی‌کشمش» - چرا؟ - آخه توو این چندسالی که در زندان بود، این همه من آزارش دادم، اذیتش کردم یه بار ندیدم به من و تو نفرین کنه؛ فقط ما رو دعا می‌کرد. زن رقاصه رو فرستادند آقا رو آزار بده، اذیت کنه. تا وارد زندانش کردند دید آقا سر به سجده‌ست، داره حرف می‌زنه «خَلِّصْنی یا رَبّ» میگه؛ سر به سجده هی میگه خدا خلاصم کن... مادرش فاطمه هم روزای آخر بچه‌ها کمکش می‌کردند دستاش و بیاره بالا. هی صدا میزد :« ٱللَّٰهُمَّ عَجِّلْ وَفَاتِي سَرِيعا آسمان را به روی تخته‌ی در می‌بُردند تاج سر بود که باید روی سر می‌بردند سرو سامان همه بی‌سر و بی‌سامان بود پا به یک سوی، سر از یک طرف آویزان بود او درست است که یک همدم و غم‌خوار نداشت بدنش روی دری بود که مسمار نداشت جگرش پاره شده، اما به دل تشت نریخت عضو عضو بدنش هر طرف دشت نریخت بود زندانی و در مجلس اغیار نرفت هم‌ره اهل و عیالش سر بازار نرفت کسی از دور به پیشانی او سنگ نزد گرگ درنده به پیرهن او چنگ نزد کنج زندان خبر از بَزم مِی و جام نبود دخترش ثانیه‌ای در ملاء عام نبود سر سجاده و در حال سجودش نزدند هر دو دستش به تنش بود و عمودش نزدند تن او ماند روی خاک ولی چاک نشد تیغ خونین شده با پیرهنش پاک نشد بود مظلوم ولی هفت کفن داشت به تن گریه می‌کرد به جسمی که نشد و غسل و کفن
4_6019461253062200907.mp3
18.27M
ای بنای حرم عدل و امان را بانی ای ز انوار تو آفاق همه نورانی ای تو در مکرمت و جود نبی را مانند ای تو در منزلت و قدر علی را ثانی تو امین اللهی و بر در بیت الشرفت هست جبریل امین را شرف دربانی آن جمال ملکوتی که تو داری به مَلَک از تماشای رخت دست دهد حیرانی تویی آن جلوه که تابید به موسی در طور تویی مسیحائی و داری نفسی روحانی تویی آن نوح، که خود روح نجاتی هر گاه گیتی از سیل حوادث بشود طوفانی گردش چشم تو و گردش افلاک یکیست نکند چرخ ز فرمان تو نافرمانی که گمان داشت که با آن همه تشریف و جلال یوسف فاطمه یک عمر شود زندانی؟ آب شد شمع وجود تو و خون شد جگرت آه از ظلمت زندان و شب ظلمانی از هجوم غم و اندوه به تنگ آمده بود روح قدسیه تو در کالبد انسانی جان فدایت که به یک عَطف نظر زنده کنی در دل و جان جهان عاطفه‌ی عرفانی از لب لعل تو، انوار هدایت جاریست ای سحاب کرمت، در همه‌جا بارانی ای کلامُ اللَّه ناطق که تو را می‌خوانند شجر طَیِّبه در معرفت قرآنی حبس و تبعید به فتوای تو محبوب‌تر است از قبول ستم و سُلطه‌ی بی‌ایمانی بر در قاضی حاجات مناجات‌ کنان عرض حاجت بَری ای سجده‌ی تو طولانی آفتابی و سفر می‌کنی از شرق به غرب عجب از صبر تو در سایه‌ی سرگردانی به پریشانی تو دجله‌ی بغداد گریست ای نصیب تو همه بی‌سر و بی‌سامانی اهرمن گرچه بسی بهر فنایت کوشید نشود جلوه‌ی انوار الهی، فانی شاهد مکتب توحیدی و در راه هدف بِاَبی اَنت و اُمّی که شدی قربانی تا مرا رخصت پابوسِ تو قسمت نشود منم و دست و گریبانِ غمی پنهانی گر چه دوریم به یاد تو سخن می‌گوییم بُعد منزل نَبُوَد در سفر روحانی
سروده های ترکی و فارسی مناسبت های مذهبی همراه با سبک شعر و سایر اشعار ارتباط با ادمین: @Bahmanjafarizinjanab1 اشعار و سبک شاعر و مداح: جعفری زینجناب @Bahmanjafarizinjanab https://eitaa.com/bahmanjafarizinjanab
347.7K
🌹 🌹 🎤مداح : 💫💫💫💫💫💫💫💫 چقدر کرامت داری یا رسول الله اذن شفاعت داری یا رسول الله همه جهان میدونن رهبری مولا عجب قیامت داری یا رسول الله نفسای نبی نفس خدا خود خدا داره میزنه صدا مولا ای پدر زهرا میبینه نگاه آدم و حوا خود خدا داره میزنه صدا مولا ای پدر زهرا شاه عالم یانبی و ماه خاتم یا نبی‌و با ارادش معنی میده راه محکم یا نبی و ای جان حضرت پیامبر تنها ذکر لب حیدر 💫💫💫💫💫💫💫💫 تو پایه ی ایمانی یا رسول الله تو قاری قرانی یا رسول الله همه جهان دربنده گوشه اعجازت تو دردی و درمانی یا رسول الله کاشکی اقا بشم برا تو فدا خود خدا داره میزنه صدا مولا ای پدر زهرا ضربان دل همه عاشقا خود خدا داره میزنه صدا مولا ای پدر زهرا دین و دنیا یا نبی و تویی مولا یا نبی و چه قشنگه وقتی میگم جون زهرا یا نبی و ای جان حضرت پیامبر تنها ذکر لب 🌐لینک کانال توبندگی چوگدایان به شرط مزد مکن که دوست خودروش بنده پروری داند
زمینه و شور شهادت امام موسی کاظم(ع) با دو سبک متفاوت شور و زمینه بند اول: یا باب الحوائج ای موسی ای زندانی همه روزا به کثرت عبادتی صالح ابوالحسن، ابالرضا، موسی زندانی ولی آزادی برترین مرد بغدادی معترفه هارون به اینکه: تو حجتی، حجت اللهی یا باب الحوائج، یا موسی بن جعفر امشب تو نظر کن، به این دل مضطر یا موسی بن جعفر بند دوم: زیبایی شهر کاظمین تمثال حقِ نور عین برای دو گنبدی که هست در وسط شهر کاظمین کاظمین عجب رویایی کربلای حضرت موسایی ابن الرضا، ابالرضا داری تو شعبه دوم امام رضایی شهر کاظمین و، دو گنبدطلا به بهانه ی تو، ایشالا کربلا شعر و سبک:مجتبی محبی، کرمان 30 دی ماه 1403
بعثت.mp3
3.06M
سرود بعثت به قلم استاد کلامی 🌷 مولودی خوانی با صدای حاج جواد حسن زاده 🌷 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 مرحبا موسم بعثت یار آمده سرور کائنات برسر کار آمده آید از آسمان .نغمه قدسیان .بادا مبارک بادا مبارک 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 وار او مه طلعتین آهو باخیش گوزلری دی گوزللر گلوب اوپسون الین اوزلری خوشدی عاشقلره شیرین شیرین سوزلری اولدی بعثت گونی .خلقه رحمت گونی‌. اولسون مبارک اولسون مبارک 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 گورسه یوسف دییر کیمدی بو مندن گوزل گلسه حافظ یازار هر تلینه مین غزل یارادوب عالمی اوندان اوتور لم یزل وار عجب عزتی نوریدن خلعتی اولسون مبارک اولسون مبارک 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 او گوزل بنده دی مکتبی ارزنده دی در رخشنده دی نیر تابنده دی بولهبلر اولوب دینی اونون زنده دی بو گوزل آرمان قالاجاق جاویدان اولسون مبارک اولسون مبارک 🌺🌺🌺🌺🌺🌺
مناجات شب جمعه شبهای جمعه حسرتی دیرینه دارم از فرط حسرت بر دل خود پینه دارم مابین روضه این شب جمعه دوباره شوق وصال کربلا در سینه دارم شبهای جمعه مست ذکر یاحسینم در روضه ها مجنون شاه عالمینم امید دارم تا که روزی را ببینم در کربلا یاد غمش، در شوروشینم شبهای جمعه عالمی دارم زِ احساس در روضه ها باشد به چشمم درّ و الماس در ذهن خود دائم تصوّر هايم اين است در کربلایم، بین شط تا کف العباس شبهای جمعه همره مهدی غمینم بی تاب قتل آن بهابخشِ زمینم از لطف مهدی آرزو دارم ببینم با مادرش زائر به صحنِ شاه دینم شبهای جمعه بی‌خود از خود در نوایم با روضه و نوحه به شوری مبتلایم حس می کنم با هر نوای یاحسینم در بینِ گودالِ ذبیحِ کربلایم... شبهای جمعه«ملتمس» بر لاله هستم با یارقیه در پی یک ناله هستم باشد دعای من بحق دُخت ارباب یارب ببینم، کربلا هر ساله هستم
Delam Mikhast Har Shabe Jome.mp3
17.9M
نوحه دلم میخواست هرشب جمعه با امام زمان کربلا بودم دلم میخواست هرشب جمعه؛ با امام زمان کربلا بودم… به دنبال یوسف زهرا؛ در به در سوی کوچه ها بودم! مرا کشته درد شیدایی؛ امان از این عشق و رسوایی! بیا ای حلال مشکلها؛ تو را جان مادرت زهرا… دلم میخواست قبر گمشده را؛ با امام زمان میشدم زوار اباصالح روضه میخواند و میزدم من؛ خود بر در و دیوار… به یاد آن صورت نیلی؛ میزدم اندر صورتم سیلی! بیا ای حلال مشکلها؛ تو را جان مادرت زهرا! دلم میخواست یک شب جمعه؛ یک دعای کمیل در نجف بودم… به محراب کوفه من یک شب؛ در به در توی کوچه ها بودم… بیا ای حلال مشکلها؛ تو را جان مادرت زهرا دلم میخواست غسل جمعه کنم؛ صبح جمعه با آب نهر فرات… وضوی من اشک یک ریزه؛ گوشه حرم سید شهدا بگیرم قنداقه رو در بر؛ ببوسم پای علی اصغر بیا ای حلال مشکلها؛ تو را جان مادرت زهرا! دلم میخواست قسمتم میشد؛ یک محرم در کربلا باشم بگیرم یک مشک پر آب و ساقی؛ دور خیمه ها بودم! کنم پیدا دست سقا را ببوسم؛ من اشک زهرا را… بیا ای حلال مشکلها؛ تو را جان مادرت زهرا.. دلم میخواست یک دعای فرج؛ قسمتم میشد وادی عرفات! به هنگام مردنم میشد؛ آب غسل من آب نهر فرات کنم پیدا دست سقا را؛ ببوسم من اشک زهرا را! بیا ای حلال مشکلها؛ تو را جان مادرت زهرا…