.
🏴سبک #واحد_سنگین شهادت حضرت امام موسی کاظم علیه السلام
#واحد_امام_کاظم
#اسیر_زندونم
🏴بند اول
اسیر زندونم و از زمونه سیرم
قعر سیه چال بلا به غم اسیرم
برده توون من رو سنگینیه زنجیر
خسته شدم دیگه از این فضای دلگیر
شبیه مادرم شدم پیر و زمینگیر
زخم زبون سندی،دلیل پیریه من
دیگه دلیل ندارم،برای این شکستن
به ضربه تازیونه،امونم و بریده
حالا به زهر کینه،جونم به لب رسیده
خلصنی یا الهی
ذکر شبانه روزم
دارم شبیه شمعی
آب میشم و میسوزم
غریب آقام واویلا...
🏴بند دوم
قامت من خمیده و گرفته حالم
شبیه مرغ بی پرم شکسته بالم
نشسته تو گلوی من یه بغض سنگین
ناسزا میشنوم من از سِندیه بی دین
واسه همینه میکشم دندون به آستین
بهم میخنده سِندی،میشکنه حرمتم رو
با نیش و با کنایش،می بره طاقتم رو
میزنه بی هوا هِی،سیلی به صورت من
بسکه زده به پهلوم،خمیده قامت من
خلصنی یا الهی
ذکر شبانه روزم
دارم شبیه شمعی
آب میشم و میسوزم
غریب آقام واویلا...
#واحد #شهادت_امام_کاظم
✍♪کربلایی امیرحسین سلطانی
👇👇
.
📋 کنج زندون مثل شمعی نیمه جون
#واحد_امام_کاظم
#شهادت_امام_کاظم (ع)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کنج زندون مثل شمعی نیمهجون
میزنه سوسو چراغ آسمون
زندون کجا و وسعت کهکشون
زندون کجا و غربت آسمون
چه یوسفی اسیر زندون شده
ای روضهخون این روضهها رو نخون
زندون سیاه و سرد و تاریک و تار
افتاده رو سجاده با حال زار
دیوار و در با روضههاش بیقرار
ای وای از این غم
پاشیده رو دنیای ما گَرد غم
موسای ما دلخون شده از ستم
پاهاش شد از زنجیر و غل پُر ورم
ای وای از این غم
«واویلتا، واویلتا؛ واویلتا، واویلتا»
وای من غم زد شَرَر بر جان او
یک یهودی بوده زندانبان او
سوزونده داغ روضه قلب ما رو
توو گریههاش صدا زده خدا رو
روشن شده زندون چرا خدایا
شاید بازم صدا زده رضا رو
داره عجب رکوعی و سجودی
از دست ابن شابَک یهودی
مونده چقد روی تنش کبودی
موسی بن جعفر
زندونه یا غروبِ آسمونه
عجل وفاتی واسه چی میخونه
از روضه مدینه داد نشونه
موسی بن جعفر
«واویلتا، واویلتا؛ واویلتا، واویلتا»
*شاعر: #محسن_ناصحی ✍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
.
📋 کنج زندون مثل شمعی نیمه جون
#واحد_امام_کاظم
#شهادت_امام_کاظم (ع)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کنج زندون مثل شمعی نیمهجون
میزنه سوسو چراغ آسمون
زندون کجا و وسعت کهکشون
زندون کجا و غربت آسمون
چه یوسفی اسیر زندون شده
ای روضهخون این روضهها رو نخون
زندون سیاه و سرد و تاریک و تار
افتاده رو سجاده با حال زار
دیوار و در با روضههاش بیقرار
ای وای از این غم
پاشیده رو دنیای ما گَرد غم
موسای ما دلخون شده از ستم
پاهاش شد از زنجیر و غل پُر ورم
ای وای از این غم
«واویلتا، واویلتا؛ واویلتا، واویلتا»
وای من غم زد شَرَر بر جان او
یک یهودی بوده زندانبان او
سوزونده داغ روضه قلب ما رو
توو گریههاش صدا زده خدا رو
روشن شده زندون چرا خدایا
شاید بازم صدا زده رضا رو
داره عجب رکوعی و سجودی
از دست ابن شابَک یهودی
مونده چقد روی تنش کبودی
موسی بن جعفر
زندونه یا غروبِ آسمونه
عجل وفاتی واسه چی میخونه
از روضه مدینه داد نشونه
موسی بن جعفر
«واویلتا، واویلتا؛ واویلتا، واویلتا»
*شاعر: #محسن_ناصحی ✍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
4_6019461253062200906.mp3
14.71M
📋 نیمه جونم ناتوونم دیگه خستهم بعد چند سال
#واحد_امام_کاظم
#شهادت_امام_کاظم (ع)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نیمه جونم / ناتوونم / دیگه خستهم بعد چند سال
شب و روزام / ماه و سالم / یه جورن توو این سیاهچال
میخونم با / دل پُر خون / روز و شب روضهی گودال
به گلوی جد ما، بوسه زد نیزه و تیر
سخته گفتنش ولی، عمهی ما شد اسیر
مردم کوفه و شام، زدنش از روی بام
شیعهها گریه کنید، بردنش بزم حرام
« من غریبم ای خدا، من غریبم ای خدا»
غمِ غربت / غمِ دوری / غم تنهایی و پیری
غمِ شیعه / غمِ زندون / غل و زنجیر و اسیری
جز تو یا رب / کیو دارم / اگه دستم و نگیری
ابن شابِک اومد و، روضه شد زندونِ من
یا علی گفتم و اون، تشنه شد به خون من
ای خدا زندان بسه، درد بیپایان بسه
کاشکی بود پیشم رضا، این همه هجران بسه
« من غریبم ای خدا، من غریبم ای خدا»
کنج زندون / میسازم با / غم تلخ این اسارت
منو هرچی / بزنی باز / راضیام به این مصیبت
اما ای کاش / نمیکردی / تو به مادرم جسارت
مگه نشنیدی یه روز، جلو چشمای حسن
وسط کوچهی تنگ، مادرم رو بد زدن
دست به بازو میگرفت، دست به پهلو میگرفت
بعد اون روز مادرم، از علی رو میگرفت
« من غریبم ای خدا، من غریبم ای خدا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
.
#واحد_امام_کاظم
#شهادت_امام_کاظم(ع)
#ای_هفتمین_نور_امامت
🔘🔘🔘🔘🔘🔘
بند1⃣
ای هفتمین نور امامت
تو شاهی و منم غلامت
از باب قبله دست رو سینه
ای مهربون میدم سلامت
.....
تا کاظمینت آقاجون ، امشب دلم پر میزنه
به پشت در نشسته و ،با التماس در میزنه
عمریه که داره دم از، موسی بن جعفر میزنه
.....
تو که امیدِ، هر بی پناهی
بر این گدا کن، شاها نگاهی
باب الحوائج، بگیر تو دستم
تا نره این دل، رو به تباهی
ابالرضا ،بگیر تو دستم
.....
بند2⃣
گوشه ی زندونِ بلایی
زخمیه دستِ بی حیایی
بسکه عذاب کشیدی آقا
دیگه برات نمونده نایی
.....
از بس که اون سندی پست، میزد تو رو بی بهونه
شبیه زینب رو تنت، داری هزار تا نشونه
میکردی افطار آقا جون، با لگد و تازیونه
.....
محاسنِ تو ،دیگه سپیده
از غصه جونت ،بر لب رسیده
چقدی شد تو، نحیف و لاغر
زیر لگدها قدِت خمیده
ابالرضا، داد از غریبی
......
بند3⃣
خیری ندیدی این همه سال
عذاب کشیدی توو سیاه چال
این لحظه یِ آخر میخونی
یاد حسین روضه ی گودال
.....
عزیز زهرا تشنه لب، یکه و تنها بی پناه
آروم آروم نفس میزد، به رویِ خاکِ قتلگاه
زخم میزدن هی جای زخم چندین نفر نه! یک سپاه
......
یکی با کینه ،از راه رسیدو
نشست رو سینه ،خنجر کشید و
خنجر حیا کرد، ولی حرومی
با چنتا ضربه ،سر رو بریدو
مظلوم حسین، غریب مادر
به قلم:
#سید_ناصراسماعیل_نسب
.👇👇👇
.
#واحد_امام_کاظم
#شهادت_امام_کاظم(ع)
#ای_هفتمین_نور_امامت
🔘🔘🔘🔘🔘🔘
بند1⃣
ای هفتمین نور امامت
تو شاهی و منم غلامت
از باب قبله دست رو سینه
ای مهربون میدم سلامت
.....
تا کاظمینت آقاجون ، امشب دلم پر میزنه
به پشت در نشسته و ،با التماس در میزنه
عمریه که داره دم از، موسی بن جعفر میزنه
.....
تو که امیدِ، هر بی پناهی
بر این گدا کن، شاها نگاهی
باب الحوائج، بگیر تو دستم
تا نره این دل، رو به تباهی
ابالرضا ،بگیر تو دستم
.....
بند2⃣
گوشه ی زندونِ بلایی
زخمیه دستِ بی حیایی
بسکه عذاب کشیدی آقا
دیگه برات نمونده نایی
.....
از بس که اون سندی پست، میزد تو رو بی بهونه
شبیه زینب رو تنت، داری هزار تا نشونه
میکردی افطار آقا جون، با لگد و تازیونه
.....
محاسنِ تو ،دیگه سپیده
از غصه جونت ،بر لب رسیده
چقدی شد تو، نحیف و لاغر
زیر لگدها قدِت خمیده
ابالرضا، داد از غریبی
......
بند3⃣
خیری ندیدی این همه سال
عذاب کشیدی توو سیاه چال
این لحظه یِ آخر میخونی
یاد حسین روضه ی گودال
.....
عزیز زهرا تشنه لب، یکه و تنها بی پناه
آروم آروم نفس میزد، به رویِ خاکِ قتلگاه
زخم میزدن هی جای زخم چندین نفر نه! یک سپاه
......
یکی با کینه ،از راه رسیدو
نشست رو سینه ،خنجر کشید و
خنجر حیا کرد، ولی حرومی
با چنتا ضربه ،سر رو بریدو
مظلوم حسین، غریب مادر
به قلم:
#سید_ناصراسماعیل_نسب
.👇👇👇
تا ابد برای نوکر ...mp3
1.59M
#شهادت_موسی_ابن_جعفر
#واحد
تا ابد برای نوکر، میرسه روزی از این در
رزق کربلا بگیر از، سفره موسی بن جعفر
الهی که قسمت بشه باشی
رو برو دو گنبد طلا
یکی پدر امام رضا
یکی پسر امام رضا
حال دلامون خوبه توو
صحن و سرای کاظمین
کاشکی یه شب توو حرمش
دم بگیریم حسین حسین
یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
#
حتی اون که بدکاره بود، با یه لطف تو بنده شد
حتی اون که میزد تورو، شد مرید و شرمنده شد
بخدا که نوکریتون آقا
مثه پادشاهیه برام
اگه که بگن چیکاره ای
میگم غلام بن غلام
خاک قدوم زائرات
تربت اعلای منه
اشکی که میریزم برات
امید فردای منه
یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
شاعر و نغمهپرداز:
#حجت_الاسلام_حسین_فتحی
#کارگاه_خوشدل
#واحد_امام_کاظم
#شهادت_امام_کاظم
تو را بردند نامردان.mp3
3.85M
تو را بردند نامردان از این زندان به آن زندان
🎙 #حاج_محمود_کریمی
#️⃣ #شهادت_امام_کاظم
#️⃣ #واحد_امام_کاظم
تو را بردند نامردان از این زندان به آن زندان
شدی با خون دل مهمان از این زندان به آن زندان
شنیدم در غل و زنجیر با توهین پی در پی
تو را انداخت زندانبان از این زندان به آن زندان
مناجاتت دو چندان شد پس از هر سجده ات رفتی
صدای جذبه قرآن از این زندان به آن زندان
به جای آه و نفرین ذکر میگفتی و جاری شد
دعای بارش باران از این زندان به آن زندان
عبایت را کشیدند و امان از هتک حرمت ها
شدی حیران و سرگردان از این زندان به آن زندان
تو را بردند نامردان از این زندان به آن زندان ...
سر افطار خوردی تازیانه های محکم را
به جای آب و قدری نان از این زندان به آن زندان
به دست سندی بن شاهک ملعون زمین خوردی
بمیرم با تنی لرزان از این زندان به آن زندان
سکوت و کظم غیظت زهر دشمن را دو چندان کرد
چه مظلومانه دادی جان از این زندان به آن زندان
به یاد جد لب تشنه گلویت سوخت و خواندی
فدایت ایها العطشان از این زندان به آن زندان
.
#مرضیه_عاطفی ✍