🇮🇷رمان مذهبی امنیتی🇵🇸
〰〰🌤🌍〰〰 🌏اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِکَ الفَرَج🌎 🌼رمان بصیرتی، مفهومی و معرفتی 🌼 #مردی_در_آینه
ادامه قسمت ۱۲۷
چند قدم رفتم عقب ...
نفس عميقي کشيدم و چشم هام رو بستم ...
شادي عجيبي بند بند سلول هاي وجودم رو پر کرده بود و آرامشي که تا اون لحظه نظيرش رو احساس نکرده بودم ... چشم هام رو که باز کردم، هنوز تصوير و منظره زيباي حرم، در برابر وسعت ديدگان من بود ...
چشم هايي که تازه داشت، حقيقت ديدن رو درک مي کرد ...
ـ تو صداي من رو شنيدي ...
و اشک بي اختيار در برابر پرده نازک ديده من نقش بست ... حس و اشکي که جنس ناشناخته اش، #مولود_تازه وارد زندگي من مي شد ...
💎به خداي کعبه قسم مي خورم ...
خدايي هست و اون خداي يگانه شماست ...
به خداي کعبه قسم مي خورم ...
محمد، فرستاده و بنده برگزيده و زنده اوست ...
و به خداي کعبه قسم مي خورم ...
شما، اولي الامر و جانشينان خدا در زمين هستيد ...
و براي شما، مرگ مفهومي نداره ...
من شما رو باور کردم ...
به شما ايمان آوردم ...
اطاعت از فرمان شما رو ميپذيرم ...
و هرگز از اطاعت شما دست برنمي دارم ...
🌍ادامه دارد....
🌼نویسنده شهید مدافع طاها ایمانی
https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5
〰〰〰🌤🌍〰〰〰〰
شبی یاد دارم که چشمم نخفت...
شنیدم که پروانه با شمع گفت...
که من عاشقم گر بسوزم رواست...
تو را گریه و سوز باری چراست؟..
بگفت ای هوادار مسکین من...
برفت انگبین یار شیرین من..
چو شیرینی از من بدر میرود...
چو فرهادم آتش به سر میرود..
همی گفت و هر لحظه سیلاب درد..
فرو میدویدش به رخسار زرد..
که ای #مدعی عشق کار تو نیست..
که نه صبر داری نه یارای ایست..
تو بگریزی از پیش یک شعله خام...
من استادهام تا بسوزم تمام...
تو را آتش عشق اگر #پر بسوخت...
مرا بین که #ازپای_تاسر بسوخت..
❄️🌼جمع صلوات بچه های باصفای کانال ٩٨١٣ گل محمدی🌼❄️
🌼جهت نثار روح و علو درجات شهدای عزیز 🌼
👣شنبہ؛ مدافــع وطن حسیـــن ولایــتــےفر
👣دوشنبہ؛ هادےباغبـــانــے
👣چهارشنبہ؛ #شهیده بانــــو محبــوبه دانش آشتیـــانـــے
#مالتون_حلال
#رزقتون_پربرکت
#عشقتون_علوی_وفاطمی
#زندگیتون_پراز_عطر_شهدا
🌼 https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5
سلام خدمت رفقای گل و باصفا و خانواده های عزیز شهید😊✋
رمان بعدی رو عاشقانه انتخاب کردم خیلی درخواست ها زیاد بود😅
ولی اماده نیست😁😬
سعی میکنم فردا بذارم😎😍
#مراقب_دلتون_باشین❤️🌷